چشمهایت که به شب دوخته ای سهم من
استآنچه ناگفته، که اندوخته ای سهم من
استکمی از راز مگو، حرف بزن،شعله بکش
آتشی را که به آن سوخته ای سهم من
استروزگاری دل من محرم اسرارتو بود
توی آیینه ی دل، صحنه ی تکرارتو بود
روزگاری
#توو #من،
#ما شده بودیم و عجیب
همچنان این
#من من، کشته و بیمار#تو بود
سربوسیدن لبهای تو دعوا می شد
مال من بودی و سیگار لبش وا می شد
یا که فنجان به تو صد بوسه ی مخفی می داد
یا که عطر گس سیگار تو رسوا می شد
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از خاطره بود
خاطراتی که به اشغال تو،مستعمره بود
خاک تنهایی من داشت ترک بر می داشت
بارش نم نم عشق تو چه خوش منظره بود
صبح یک روز زمستانی و بارانی و سرد
ناگهان قلب تو در پیش نگاهم یخ کرد
همچنان چشم به راهم به طلوعت، خورشید!
شب من، منتظرت مانده، به سویم برگرد!
#ساغرانه #ساغرطباطبایی #چای_شراب_مومن_است @saagharaneh