🌹Saagharaneh🌹

#امید
Channel
Logo of the Telegram channel 🌹Saagharaneh🌹
@saagharanehPromote
162
subscribers
231
photos
50
videos
249
links
سین الف غین ر می نویسم... ارتباط با ادمین: 👇👇👇👇 @saaghar_tt
Forwarded from عکس نگار
سخت است برایم که
قبول کنم این احساس‌های عمیق شادی یا غم، ذوق زدگی یا افسردگی و... که همه را ناشی از سرنوشت پر فراز و نشیب، خصلتهای ویژه‌ی شخصیتی، تربیت خانوادگی، شرایط جامعه و زمانه و خلاصه هزار عامل پیچیده ی عجیب و غریب می‌دانم
همگی شیمی بدن است نه هیچ چیز دیگر؛ شیمی بدن! همین!

یک جورهایی انگار به ابعاد پیچیده‌ی انسانی‌ام بر می خورد اگر بخواهم این را بپذیرم
اما
اینطور که فهمیدم موضوع به همین سادگی است.
یکسری عوامل بیرونی یا درونی(حالا پیچیده یا ساده)، سطح هورمونهای دوپامین، اندروفین، اکسی‌توسین و سروتونین را بالا و پایین می‌کنند و همین.
سُکّانِِ اعصاب و روانِ این پر مدعای از دماغ فیل افتاده دست همین چند میلی لیتر هورمون است. باور می‌کنید؟ یعنی از هر طریقی اسبابی فراهم کنید که اینها ترشح شوند خجسته خواهید بود و لزوما این نییت که تا جهان درست نشود تا عدالت اجرا نشود تا مشکلات حل نشود و.... ما همین کلافه‌ای هستیم که بودیم! خیر!
یک سری چیزهای خیلی خیلی ساده مثل  باکتری روده، تابش آفتاب، ماست و حبوبات، بوس و بغل، ورزش و خنده و از همین قبیل چیزها، من را، این منِ هفتاد منی را نوک انگشتشان می چرخانند.
می‌دانم خیلی مسخره است اما خُب... هست!
البته افزایش این هورمونها می‌تواند به دست رقبایی مثل عبادت و مدیتیشن، شکرگزاری و ساده‌زی بودن و... هم بیفتد و با عدم وابستگی به خیلی چیزها در دنیا احتمال افت هورمونها را پایین بیاوریم...بله این هم راهی است برای خودش.
اما
تا به حال تا این حد احساس کوچکی نکرده بودم که وقتی فهمیدم ممکن است  بعد از خوردن یک دوره آنتی بیوتیک و از بین رفتن میکروبهای مفید دستگاه گوارش به طرز چشمگیری هورمونهای شادی در من افت کند و تا سرحد افسردگی اُفت کنم (اتفاقی که بعد از ابتلا به کرونا و درمانهای سنگین برای من افتاد و یک نفر به من نگفت که حتما وقتی این داروها را می‌گیری هم‌زمان از موادغذایی پروبیوتیک استفاده کن تا احتمال افسردگی پایین بیاید)
اما از طرفی جالبی ماجرا اینجاست که می توان با حفظ #امید حتی امیدِ واهی حتی مبهم یا مثلا با پرداختن به جزئیاتِ قشنگِ هر ماجرای ساده و پیش پا افتاده و ذوق کردن برای ساده‌ترین چیزهای دوست داشتنی و زیبا، و شکرگزاری از داشتن علی الظاهر بدیهی‌ترین نعمتها، در خودِ ساده‌لوحِ پیچیده، هورمونهای شادی را از درون غده‌ها بیرون کشید، آنها را به بدن پاشید و  شادی و نشاط را به این تنِ خسته از غمزدگی هدیه کرد و از این غبارگرفتگی نجات پیدا کرد.
همین!
تمام!
🆔saagharaneh

#ساغر_طباطبایی
#هوالمحبوب
#مردادی‌گرم‌از‌سال‌دوم‌شمسی
#امید
رویش پاجوشهای سبز، در حوالی شاخه‌های بی‌جان و زرد است
#امید
نسیم خنک
از میانِ دری نیمه‌باز
در چله‌ی تابستان است
#امید
شعری عاشقانه است
آن‌هنگام که تیزی چرخ‌دنده‌های زنگ‌زده‌ی زندگی را
روی پوستت احساس می‌کنی
#امید
ابری‌است که بوی باران می‌دهد
#امید
خط نوری است
روی‌ سینه‌ی راهرویی تاریک و بلند
یا شاید سوسوی چراغهایی از دور
در شبی هزارساله
دقیقا لحظه‌ای که تصور می‌کنی
راه‌نجاتی نیست
#امید
آخرین دانه‌ی شکلات، جامانده در جیب کیف است
وقتی کودکی درسالن انتظار دکتری، گریه می‌کند
#امید
همان دعای "خیر ببینی" مادربزرگ است آن لحظه‌ای که امیدی به دیدن خیری نداری
آری
#امید
کوچک است
کم است
مزه‌چشان است
اما دقیقا فاصله‌ای‌است بین نور و تاریکی
های از #امید
#های

#ساغرطباطبایی
#هوالمحبوب
#مردادنوشت‌سال‌دوم‌شمسی

🆔@saagharaneh
Forwarded from عکس نگار
‍ کمی پر حرفی
.
گیاه روزی که جوانه می دهد حتی لحظه ای به زمین زیر پایش فکر نمی کند که قطعا اگر آمار قحطی ها را از طرفی و بارانهای بی امان را از سوی دیگر داشت، از ترس اینکه شکوفه هایش بریزد، هرگز شکوفه نمی داد.

فقط نگاهش به بالاست.
با #امید شکوفه می دهد.

حتی اگر هرسال به دلیلی تمام جوانه هایش خشک شود یا بریزد یا شاخه اش را باد بشکند،
هیچ کدام از این اتفاقات در مسیر رشد او خللی ایجاد نمی کند که مثلا بگوید حالا که امسال اینطور جوانه هایم ریخت هرگز دیگر جوانه نمی دهم!

این مسیر طبیعی زندگی است. #الگوست. آنچیزی است که وقتی کسی از من می پرسد با چه جراتی بچه دار شدی؟! آنهم توی این دنیا! آنهم دوتا؟! پاسخ می دهم:
به نوح علیه السلام نگاه کردم؛
او علم داشت، علم گذشته و آینده را و می دانست که پسرش چه کسی خواهد بود...اما لحظه ای به این فکر نیفتاد که بچه دار نشود....حال آنکه من همچنان امیدوارم که پسرانم انسانهای خداشناسی از آب در بیایند.

به یعقوب علیه السلام نگاه کردم؛
چندین و چند پسر داشت که همه آنها را می شناخت اما یوسف را به دست آنها سپرد، چون باید می سپرد. نه اینکه از نبودن یوسف غصه نخورد اما هرگز با خودش فکر نکرد پسرانی را که قرار است اینچنین بعدها آزارم بدهند اصلا نداشته باشم!

من فکر می کنم آدم خلق شدیم و باید مسیرمان را طی کنیم شکوفه بدهیم چه در قحطی چه در نعمت و بدانیم که خدا خودش کارش را بلد است، نه میزان بارش ابرها از دستش در رفته و نه چشم از مصیبت زده ها برداشته.... اینجا دنیا است همانطور که حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:

دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ؛ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا يَسْلَمُ نُزَّالُهَا؛ أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ تَارَاتٌ مُتَصَرِّفَةٌ

سرايى است كه بلاها از هر سو گردش را گرفته و به بيوفايى شهرت يافته. نه خود همواره بر يك حال باشد و نه ساكنانش در امان و سلامت به سر برند. حالاتش گونه گون است و هر روز نوبت به يكى می رسد.

اینجا بهشت نیست!

و آمده ایم اینجا تا:
لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ (آیه 2 ملک)
با بلاها امتحان شویم و سره از ناسره جدا شود و معلوم شود کداممان بهترین کارها را انجام می دهیم.

و تکلیف معلوم است.
پس:

آرام بنشینیم
که ناآرامی جز دور شدن چیزی ندارد.
ادامه بدهیم
که خدا خودش حواسش هست.
و انسان باشیم
همین!

#ساغرطباطبایی
#فروردین98
🆔@saagharaneh
🌦باران،
قرنهاست که می بارد
و می بارد و می بارد.
شاید به آن #امید که قطره هایش،
نفوذِ زیرپوستیِ عشق و رویش🌱 باشند
در تیرگی سردِ خاک.
یا شاید که #امیدوار است
به سر بریدنِ 🌚سنگ، با پنبۀ💦 آب!!
و به سربرآوردنِ سبزه ای نورس🌱، از شکافِ سینۀ او.
باران قرنهاست که با #امید می بارد.


پی نوشت: به یاد شاهکارِ آدری هیپبورن در فیلم #بانوی_زیبای_من:

💦🌧بارااااااان در اسپااااااین می باااااارد فراواااااان💦🌧

بیا تو # اسپاین 🇪🇸 باش
و من ...#باران🌦



#ساغرطباطبایی
#آذر97
🆔@saagharaneh
انقلاب شده بود
و بلافاصله جنگ
دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل شده بودند و گروهکهای مختلف با دیدگاههای مختلف مشغول انواع خرابکاریها توی کشور بودند
جوونای درسخونی مثل مامانم که دانشجوی دانشگاههای خیلی خوب بودند حالا دیگه خونه نشین شده بودند
و جوونای کاریی مثل بابام به عنوان سرباز به جبهه ها معرفی شده بودند
مردم عموما تفکرات نسبتا انقلابی پیدا کرده بودند ساده زی و مذهبی شده بودند و رو به ازدواج آورده بودند
بزرگترا دیدگاههاشون با جوونا انحراف معنا داری داشت و توی خونه ها دائم جر و بحث بود
اون ناز و نعمت قبل از انقلاب کجا و
نفت و پوشک کوپنی و نون خشک کارتنی کجا
برقها دایم قطع می شد
خبر اعدامها
خبر نفوذ صدام به مرزهای شلمچه
خبر انفجارها توسط مجاهدین
.
.
.
و از همه ی اینها گذشته بحرانهای عجیب و وحشتناکی که در همون بحبوحه، در خانواده ی آروم و مرفه من پیش اومده بود
تنگناها....اضطرابها.....ماجراها...ماجراها
و
بعله
دقیقا نمی دونم چرا
اما گویا تصمیم گرفته شد که در وسط این وانفسا
من
پا به عرصه ی گیتی بذارم...
.
و این فقط #امیدبه_زندگی پدر و مادرم رو می رسونه
که همیشه #امید_زندگی_منن!

#تولدم_مبارک!
#من_اومدم
#ساغرانه
#ساغر_طباطبایی
🆔saagharaneh