❃↫
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »
🌷↬❃
#خاطرات_شهید خیلی
#امام_رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.
هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد.
انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشده، دوباره راهی می شد.
می گفت "
امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."
همیشه
#باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به
#گنبد و با حضرت حرف می زد.
می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با
امام درد و دل می کرد.
سفر کربلا را هم از
امام رضا گرفته بود.
موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و
امام هم هر دفعه آن را امضا می کرد...
#شهید_امام_رضایی#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷@zendegishahid