#شهید_امام_رضایی 💠زیارت شبانه امام رضا (ع)
●یه بار تو راه حرم امام رضا (ع) بودیم که نیمه شب رسیدیم قدمگاه.
پنج نفر بودیم. همه خواب بودند.
●
محمد منو صدا زد و گفت: آروم بیا پایین. بچه ها خوابن. بیدارشون نکن. بریم یه زیارت و بیایم...
داشتیم می رفتیم به سمت قدمگاه.
گفت: از کم و کیف این زیارت برای کسی تعریف نکن.
●قدمگاه خالی از زائر بود. همه، توی چادر و کنار خیابون خوابیده بودند.
داشتم فکر می کردم که دیدم حاجی داره گریه میکنه.
راه می رفت و با زمین حرف می زد و می گفت: ای زمین شاهد باش ما آقامون رو دوست داریم.
●گفت:صبر کن.
رو کرد به دیوار دستش و گذاشت روی یه آجر و گفت: این آجر اون دنیا شهادت می ده که ما اومدیم اینجا و بهش گفتیم ما امام رضا (ع) رو دوست داریم...
گفت: ساکت نباش. به این در و دیوار بگو ما آقا رو دوستش داریم.می گفت: تا میتونی بگو آقا دوستت دارم.
●آروم آروم رفتیم تا خود قدمگاه.
کنار چشمه دست هاش رو شست و گریه کرد و گفت: آقا با این دست زیاد گناه کردم. تو گناه دستم رو پاک کن.
●آب رو به صورتش پاشید و گفت: من با این چشمام و با این زبانم و با گوشم زیاد گناه کردم. تو من رو پاک کن.
گفت: بهم آبرو بده. آقا تو پاکم کن بهم گفت تو هم این کار رو بکن.
خیلی سبک شدیم و برگشتیم...
✍راوی: دوست مدافع حرم
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷#الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🌸@zendegishahid