زن و جامعه (زن کارگر)

#پیکار
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
پیکار با تبعیض جنسی- پیشگفتار و فصل اول
@ZANKETABAVA
📕معرفی کتاب
کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» به موضوع پیش‌داوری‌ها و کلیشه‌های جنسیتی در کتاب‌ها، خانه، مدرسه و تلاش برای زدودن آن‌ها می‌پردازد. این کتاب که نوشته #آندره_میشل، فمینیست و جامعه‎شناس فرانسوی است، توسط زنده‌یاد #محمدجعفر_پوینده ترجمه شده است.

◽️کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» نتیجه پژوهشی است که تصویر زنان و مردان در کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان در هفت کشور (چین، فرانسه، کویت، نروژ، پرو، اوکراین و زامبیا) را بررسی کرده است.

◽️این کتاب با در نظر گرفتن اینکه تفاوت‌های اجتماعی میان زنان و مردان نه حاصل یک نظم طبیعی و زیست‌شناسی که پیامد جامعه‌پذیری متفاوت و دوگانه این دو جنس است، به دنبال پاسخ‌گویی به این است که کتاب‌های درسی کودکان به عنوان عنصر مهمی در جامعه‌پذیری آن‌ها، نقش‌های زنان و مردان را چگونه ترسیم کرده و تا چه اندازه مفاهیم ارائه شده در کتاب‌های درسی بر مبنای کلیشه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است

◾️پیشگفتار و فصل یک

📕#پیکار_با_تبعیض_جنسی نویسنده: #آندره_میشل مترجم: #جعفر_پوینده
#تبعیض_جنسیتی
#سرمایه_داری



@zan_j
پیکار با تبعیض جنسی- پیشگفتار و فصل اول
@ZANKETABAVA
📕معرفی کتاب
کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» به موضوع پیش‌داوری‌ها و کلیشه‌های جنسیتی در کتاب‌ها، خانه، مدرسه و تلاش برای زدودن آن‌ها می‌پردازد. این کتاب که نوشته #آندره_میشل، فمینیست و جامعه‎شناس فرانسوی است، توسط زنده‌یاد #محمدجعفر_پوینده ترجمه شده است.

◽️کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» نتیجه پژوهشی است که تصویر زنان و مردان در کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان در هفت کشور (چین، فرانسه، کویت، نروژ، پرو، اوکراین و زامبیا) را بررسی کرده است.

◽️این کتاب با در نظر گرفتن اینکه تفاوت‌های اجتماعی میان زنان و مردان نه حاصل یک نظم طبیعی و زیست‌شناسی که پیامد جامعه‌پذیری متفاوت و دوگانه این دو جنس است، به دنبال پاسخ‌گویی به این است که کتاب‌های درسی کودکان به عنوان عنصر مهمی در جامعه‌پذیری آن‌ها، نقش‌های زنان و مردان را چگونه ترسیم کرده و تا چه اندازه مفاهیم ارائه شده در کتاب‌های درسی بر مبنای کلیشه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است

◾️پیشگفتار و فصل یک

📕#پیکار_با_تبعیض_جنسی نویسنده: #آندره_میشل مترجم: #جعفر_پوینده
#تبعیض_جنسیتی
#سرمایه_داری



@zan_j
#عشق

💐 تراب حق‌شناس
شنبه ، ۲۳ اسفند ۱۳۹۳؛ ۱۴ مارس ۲۰۱۵
⭐️⭐️⭐️⭐️
"عشق من و تو/ آه، این هم حکایتی ست"

دو سال است که در چنین روزی نمی‌توانم به دیدارت بیایم. فکر کردم خوب است گوشه کوچکی از زندگی مشترک مبارزاتی و رفیقانه‌ای را که با تو داشته‌ام برایت بنویسم.
طی بیش از سی سال ما حتی بهانه‌ای برای اختلاف نداشتیم زیرا هدف‌های والایی که به آنها باورداشتیم همه امور را تحت الشعاع قرار می‌داد. اگر دستاوردی در کار باشد بخش مهمی از آن مدیون توست....
......

سال ۱۳۵۳، همراه با چند تن از رفقای سازمانی، مخفیانه از طریق افغانستان به خارج آمدی. بهرام آرام به محمد یقینی گفته بود، پوران را باید از ایران خارج کرد، چون اگر او را بگیرند، خانواده‌های زندانیان دق می‌کنند. بعد گفته بود، او را ببر خارج، پیش تراب. در بغداد با فعالیت‌هائی که داشتیم، تو هم مشغول بودی. آن جا بود که به تو پیشنهاد ازدواج دادم. وقتی در کنار دجله قدم می‌زدیم. شعر ایرج میرزا را که هنگامه اخوان با صدای زیبایش خوانده بود، زمزمه می‌کردیم: «عاشقی محنت بسیار کشید... تا لب دجله به معشوقه رسید». زندگی مشترک ما با احترام متقابل بیش از سی سال طول کشید. همه به این امید که برای عدالت گامی کوچک برداریم.
گفتم زن شرایط سخت بودی. خودت می‌گفتی که اگر آدم خیلی چیز هم بداند، ولی در دعوا که حتما پیش می‌آید، نتواند جا خالی بدهد، ضربه می‌خورد. و از آن دانسته‌ها کاری بر نمی‌آید. هر دو را باید با هم داشت....


بعد از انقلاب که به ایران رفتیم، زمانی که دولت بازرگان بر سرِ کار بود و همکار سابقت در دبیرستان رفاه، محمدعلی رجائی معاون وزیر آموزش و پرورش بود، به او مراجعه کرده  و گفته بودی می‌خواهم کار معلمی را از سر بگیرم. و او گفته بود قبول نداریم. تو در گذشته قرآن و دین به بچه‌ها می‌آموختی و حالا، کمونیسم. ترا به کار برنمی‌گردانیم. اما رجائی آن قدر بی حیا بود که چیزی نگذشته وقتی می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، در تبلیغاتش نوشته بود "در زمان شاه در کنار مجاهدین مبارزه می‌کردیم و رابط ما با سازمان، پوران بازرگان همسر حنیف نژاد بود".
.....
برای تو، از آغاز جوانی، تنها یک راه و روش معنا می‌داد، زندگی، مبارزه و دیگر هیچ؛ چقدر در شرایط سخت به من کمک دادی که ضربه‌ای را تحمل کنم. سال ۱۳۶۳ در بیمارستانی در پاریس به ‌خاطر فشار خون شدید بستری بودم، نامه‌ای از یکی از بچه‌های داخل کشور که به شدت علیه ما موضع گرفته بود، رسید. ما را ضد انقلاب خوانده بود. من که فرزند نداشتم، ولی نامهء او  به مثابه مرگ فرزند، آه از سینه‌ام بیرون کشید. تو که حدس زده بودی نامهء شاد کننده‌ای نباشد، استثنائا آن را باز کرده بودی و پس از چند روز با مقدمه چینی و آماده کردن من، نامه را دادی بخوانم. چقدر حواست جمع بود.
رابطه ما همواره، اگر هم جنبه فردی داشته، در چارچوب آرمانی و جمعی قرار می‌گرفته؛ لذت دمساز بودن با ترا هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی مرا ترک کردی، بارها این شعر مولوی را تکرار می‌کردم که "با لب دمسازِخود گر جُفتمی؛ همچو نِی من گفتنی ها گُفتمی".
دو شعر زیبای عاشقانه #نزار قبانی را، خودت می‌دانی، که برای تو ترجمه کرده بودم و وقتی محمود درویش نوشته بود به تماشای فیلم عاشقانه نشستیم، و لحظاتی بعد، دو قهرمان فیلم به تماشاگر ما بدل شده بودند، وصفی از حال ما بود...


“جاودانگی
شعردیگران سرودن است
خواب دیگران غنودن است
در خیال این و آن جاودانه بودن است”.
❤️❤️❤️❤️
بخش های از نامه طولانی و#عاشقانه
#تراب_حق_شناس به #پوران_بازرگان
رفیق ،همرزم و #همسر تراب حق شناس
برگرفته از سایت:#اندیشه و #پیکار
Zane_Karegar
@zan_j