زن و جامعه (زن کارگر)

#همسر
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
#سمیرا_سبزیان، کودک‌همسری است که در ۱۵ سالگی ازدواج کرده، مادر دو فرزند است و حال به اتهام قتل شوهرش به قصاص نفس محکوم است. او در سال ۱۳۹۳ و در حالی‌که ۱۹ سال داشته است بازداشت شده و اکنون پس از گذشت ۱۰ سال زندان، در زندان قرچک ورامین (شهر ری) در بند است و خطر اجرای حکم اعدام او را تهدید می‌کند.
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در ایکس (توییتر) نسبت به خطر اجرای حکم اعدام برای سمیرا سبزیان در روز چهارشنبه ۲۲ آذر/۱۳ دسامبر هشدار داد. او خبر داده است که سمیرا به قرنطینه منتقل شده و در این مقطع واکنش جامعه‌جهانی و مردم ایران می‌تواند اثر گذار باشد. 
به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، از سال ۲۰۱۰ تاکنون، جمهوری اسلامی ایران ۲۰۰ زن را اعدام کرده که اتهام ۹۰ نفر از آنان قتل عمد بوده است. این در حالی است که بسیاری از زنان و مخصوصا آن‌ها که در سنین پایین ازدواج می‌کنند، در اغلب موارد مواجهه با خشونت خانگی به دلیل نبود حمایت‌های قانونی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی راهی برای جدایی از همسرشان و دفاع از خود در پیش ندارند.
#صدایش_باشیم
#کودک_همسری
#همسر_کشی
#علیه_اعدام
@zan_j
#سمیرا_سبزیان، کودک‌همسری است که در ۱۵ سالگی ازدواج کرده، مادر دو فرزند است و حال به اتهام قتل شوهرش به قصاص نفس محکوم است. او در سال ۱۳۹۳ و در حالی‌که ۱۹ سال داشته است بازداشت شده و اکنون پس از گذشت ۱۰ سال زندان، در زندان قرچک ورامین (شهر ری) در بند است و خطر اجرای حکم اعدام او را تهدید می‌کند.
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در ایکس (توییتر) نسبت به خطر اجرای حکم اعدام برای سمیرا سبزیان در روز چهارشنبه ۲۲ آذر/۱۳ دسامبر هشدار داد. او خبر داده است که سمیرا به قرنطینه منتقل شده و در این مقطع واکنش جامعه‌جهانی و مردم ایران می‌تواند اثر گذار باشد. 
به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، از سال ۲۰۱۰ تاکنون، جمهوری اسلامی ایران ۲۰۰ زن را اعدام کرده که اتهام ۹۰ نفر از آنان قتل عمد بوده است. این در حالی است که بسیاری از زنان و مخصوصا آن‌ها که در سنین پایین ازدواج می‌کنند، در اغلب موارد مواجهه با خشونت خانگی به دلیل نبود حمایت‌های قانونی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی راهی برای جدایی از همسرشان و دفاع از خود در پیش ندارند.
#صدایش_باشیم
#کودک_همسری
#همسر_کشی
#علیه_اعدام
@zan_j
#عشق

💐 تراب حق‌شناس
شنبه ، ۲۳ اسفند ۱۳۹۳؛ ۱۴ مارس ۲۰۱۵
⭐️⭐️⭐️⭐️
"عشق من و تو/ آه، این هم حکایتی ست"

دو سال است که در چنین روزی نمی‌توانم به دیدارت بیایم. فکر کردم خوب است گوشه کوچکی از زندگی مشترک مبارزاتی و رفیقانه‌ای را که با تو داشته‌ام برایت بنویسم.
طی بیش از سی سال ما حتی بهانه‌ای برای اختلاف نداشتیم زیرا هدف‌های والایی که به آنها باورداشتیم همه امور را تحت الشعاع قرار می‌داد. اگر دستاوردی در کار باشد بخش مهمی از آن مدیون توست....
......

سال ۱۳۵۳، همراه با چند تن از رفقای سازمانی، مخفیانه از طریق افغانستان به خارج آمدی. بهرام آرام به محمد یقینی گفته بود، پوران را باید از ایران خارج کرد، چون اگر او را بگیرند، خانواده‌های زندانیان دق می‌کنند. بعد گفته بود، او را ببر خارج، پیش تراب. در بغداد با فعالیت‌هائی که داشتیم، تو هم مشغول بودی. آن جا بود که به تو پیشنهاد ازدواج دادم. وقتی در کنار دجله قدم می‌زدیم. شعر ایرج میرزا را که هنگامه اخوان با صدای زیبایش خوانده بود، زمزمه می‌کردیم: «عاشقی محنت بسیار کشید... تا لب دجله به معشوقه رسید». زندگی مشترک ما با احترام متقابل بیش از سی سال طول کشید. همه به این امید که برای عدالت گامی کوچک برداریم.
گفتم زن شرایط سخت بودی. خودت می‌گفتی که اگر آدم خیلی چیز هم بداند، ولی در دعوا که حتما پیش می‌آید، نتواند جا خالی بدهد، ضربه می‌خورد. و از آن دانسته‌ها کاری بر نمی‌آید. هر دو را باید با هم داشت....


بعد از انقلاب که به ایران رفتیم، زمانی که دولت بازرگان بر سرِ کار بود و همکار سابقت در دبیرستان رفاه، محمدعلی رجائی معاون وزیر آموزش و پرورش بود، به او مراجعه کرده  و گفته بودی می‌خواهم کار معلمی را از سر بگیرم. و او گفته بود قبول نداریم. تو در گذشته قرآن و دین به بچه‌ها می‌آموختی و حالا، کمونیسم. ترا به کار برنمی‌گردانیم. اما رجائی آن قدر بی حیا بود که چیزی نگذشته وقتی می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، در تبلیغاتش نوشته بود "در زمان شاه در کنار مجاهدین مبارزه می‌کردیم و رابط ما با سازمان، پوران بازرگان همسر حنیف نژاد بود".
.....
برای تو، از آغاز جوانی، تنها یک راه و روش معنا می‌داد، زندگی، مبارزه و دیگر هیچ؛ چقدر در شرایط سخت به من کمک دادی که ضربه‌ای را تحمل کنم. سال ۱۳۶۳ در بیمارستانی در پاریس به ‌خاطر فشار خون شدید بستری بودم، نامه‌ای از یکی از بچه‌های داخل کشور که به شدت علیه ما موضع گرفته بود، رسید. ما را ضد انقلاب خوانده بود. من که فرزند نداشتم، ولی نامهء او  به مثابه مرگ فرزند، آه از سینه‌ام بیرون کشید. تو که حدس زده بودی نامهء شاد کننده‌ای نباشد، استثنائا آن را باز کرده بودی و پس از چند روز با مقدمه چینی و آماده کردن من، نامه را دادی بخوانم. چقدر حواست جمع بود.
رابطه ما همواره، اگر هم جنبه فردی داشته، در چارچوب آرمانی و جمعی قرار می‌گرفته؛ لذت دمساز بودن با ترا هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی مرا ترک کردی، بارها این شعر مولوی را تکرار می‌کردم که "با لب دمسازِخود گر جُفتمی؛ همچو نِی من گفتنی ها گُفتمی".
دو شعر زیبای عاشقانه #نزار قبانی را، خودت می‌دانی، که برای تو ترجمه کرده بودم و وقتی محمود درویش نوشته بود به تماشای فیلم عاشقانه نشستیم، و لحظاتی بعد، دو قهرمان فیلم به تماشاگر ما بدل شده بودند، وصفی از حال ما بود...


“جاودانگی
شعردیگران سرودن است
خواب دیگران غنودن است
در خیال این و آن جاودانه بودن است”.
❤️
بخش های از نامه طولانی و#عاشقانه
#تراب_حق_شناس به #پوران_بازرگان
رفیق ،همرزم و #همسر تراب حق شناس
از سایت:اندیشه و پیکار

@zan_j
#عشق

💐 تراب حق‌شناس
شنبه ، ۲۳ اسفند ۱۳۹۳؛ ۱۴ مارس ۲۰۱۵
⭐️⭐️⭐️⭐️
"عشق من و تو/ آه، این هم حکایتی ست"

دو سال است که در چنین روزی نمی‌توانم به دیدارت بیایم. فکر کردم خوب است گوشه کوچکی از زندگی مشترک مبارزاتی و رفیقانه‌ای را که با تو داشته‌ام برایت بنویسم.
طی بیش از سی سال ما حتی بهانه‌ای برای اختلاف نداشتیم زیرا هدف‌های والایی که به آنها باورداشتیم همه امور را تحت الشعاع قرار می‌داد. اگر دستاوردی در کار باشد بخش مهمی از آن مدیون توست....
......

سال ۱۳۵۳، همراه با چند تن از رفقای سازمانی، مخفیانه از طریق افغانستان به خارج آمدی. بهرام آرام به محمد یقینی گفته بود، پوران را باید از ایران خارج کرد، چون اگر او را بگیرند، خانواده‌های زندانیان دق می‌کنند. بعد گفته بود، او را ببر خارج، پیش تراب. در بغداد با فعالیت‌هائی که داشتیم، تو هم مشغول بودی. آن جا بود که به تو پیشنهاد ازدواج دادم. وقتی در کنار دجله قدم می‌زدیم. شعر ایرج میرزا را که هنگامه اخوان با صدای زیبایش خوانده بود، زمزمه می‌کردیم: «عاشقی محنت بسیار کشید... تا لب دجله به معشوقه رسید». زندگی مشترک ما با احترام متقابل بیش از سی سال طول کشید. همه به این امید که برای عدالت گامی کوچک برداریم.
گفتم زن شرایط سخت بودی. خودت می‌گفتی که اگر آدم خیلی چیز هم بداند، ولی در دعوا که حتما پیش می‌آید، نتواند جا خالی بدهد، ضربه می‌خورد. و از آن دانسته‌ها کاری بر نمی‌آید. هر دو را باید با هم داشت....


بعد از انقلاب که به ایران رفتیم، زمانی که دولت بازرگان بر سرِ کار بود و همکار سابقت در دبیرستان رفاه، محمدعلی رجائی معاون وزیر آموزش و پرورش بود، به او مراجعه کرده  و گفته بودی می‌خواهم کار معلمی را از سر بگیرم. و او گفته بود قبول نداریم. تو در گذشته قرآن و دین به بچه‌ها می‌آموختی و حالا، کمونیسم. ترا به کار برنمی‌گردانیم. اما رجائی آن قدر بی حیا بود که چیزی نگذشته وقتی می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، در تبلیغاتش نوشته بود "در زمان شاه در کنار مجاهدین مبارزه می‌کردیم و رابط ما با سازمان، پوران بازرگان همسر حنیف نژاد بود".
.....
برای تو، از آغاز جوانی، تنها یک راه و روش معنا می‌داد، زندگی، مبارزه و دیگر هیچ؛ چقدر در شرایط سخت به من کمک دادی که ضربه‌ای را تحمل کنم. سال ۱۳۶۳ در بیمارستانی در پاریس به ‌خاطر فشار خون شدید بستری بودم، نامه‌ای از یکی از بچه‌های داخل کشور که به شدت علیه ما موضع گرفته بود، رسید. ما را ضد انقلاب خوانده بود. من که فرزند نداشتم، ولی نامهء او  به مثابه مرگ فرزند، آه از سینه‌ام بیرون کشید. تو که حدس زده بودی نامهء شاد کننده‌ای نباشد، استثنائا آن را باز کرده بودی و پس از چند روز با مقدمه چینی و آماده کردن من، نامه را دادی بخوانم. چقدر حواست جمع بود.
رابطه ما همواره، اگر هم جنبه فردی داشته، در چارچوب آرمانی و جمعی قرار می‌گرفته؛ لذت دمساز بودن با ترا هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی مرا ترک کردی، بارها این شعر مولوی را تکرار می‌کردم که "با لب دمسازِخود گر جُفتمی؛ همچو نِی من گفتنی ها گُفتمی".
دو شعر زیبای عاشقانه #نزار قبانی را، خودت می‌دانی، که برای تو ترجمه کرده بودم و وقتی محمود درویش نوشته بود به تماشای فیلم عاشقانه نشستیم، و لحظاتی بعد، دو قهرمان فیلم به تماشاگر ما بدل شده بودند، وصفی از حال ما بود...


“جاودانگی
شعردیگران سرودن است
خواب دیگران غنودن است
در خیال این و آن جاودانه بودن است”.
❤️
بخش های از نامه طولانی و#عاشقانه
#تراب_حق_شناس به #پوران_بازرگان
رفیق ،همرزم و #همسر تراب حق شناس
از سایت:اندیشه و پیکار

@zan_j
#عشق

💐 تراب حق‌شناس
شنبه ، ۲۳ اسفند ۱۳۹۳؛ ۱۴ مارس ۲۰۱۵
⭐️⭐️⭐️⭐️
"عشق من و تو/ آه، این هم حکایتی ست"

دو سال است که در چنین روزی نمی‌توانم به دیدارت بیایم. فکر کردم خوب است گوشه کوچکی از زندگی مشترک مبارزاتی و رفیقانه‌ای را که با تو داشته‌ام برایت بنویسم.
طی بیش از سی سال ما حتی بهانه‌ای برای اختلاف نداشتیم زیرا هدف‌های والایی که به آنها باورداشتیم همه امور را تحت الشعاع قرار می‌داد. اگر دستاوردی در کار باشد بخش مهمی از آن مدیون توست....
......

سال ۱۳۵۳، همراه با چند تن از رفقای سازمانی، مخفیانه از طریق افغانستان به خارج آمدی. بهرام آرام به محمد یقینی گفته بود، پوران را باید از ایران خارج کرد، چون اگر او را بگیرند، خانواده‌های زندانیان دق می‌کنند. بعد گفته بود، او را ببر خارج، پیش تراب. در بغداد با فعالیت‌هائی که داشتیم، تو هم مشغول بودی. آن جا بود که به تو پیشنهاد ازدواج دادم. وقتی در کنار دجله قدم می‌زدیم. شعر ایرج میرزا را که هنگامه اخوان با صدای زیبایش خوانده بود، زمزمه می‌کردیم: «عاشقی محنت بسیار کشید... تا لب دجله به معشوقه رسید». زندگی مشترک ما با احترام متقابل بیش از سی سال طول کشید. همه به این امید که برای عدالت گامی کوچک برداریم.
گفتم زن شرایط سخت بودی. خودت می‌گفتی که اگر آدم خیلی چیز هم بداند، ولی در دعوا که حتما پیش می‌آید، نتواند جا خالی بدهد، ضربه می‌خورد. و از آن دانسته‌ها کاری بر نمی‌آید. هر دو را باید با هم داشت....


بعد از انقلاب که به ایران رفتیم، زمانی که دولت بازرگان بر سرِ کار بود و همکار سابقت در دبیرستان رفاه، محمدعلی رجائی معاون وزیر آموزش و پرورش بود، به او مراجعه کرده  و گفته بودی می‌خواهم کار معلمی را از سر بگیرم. و او گفته بود قبول نداریم. تو در گذشته قرآن و دین به بچه‌ها می‌آموختی و حالا، کمونیسم. ترا به کار برنمی‌گردانیم. اما رجائی آن قدر بی حیا بود که چیزی نگذشته وقتی می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، در تبلیغاتش نوشته بود "در زمان شاه در کنار مجاهدین مبارزه می‌کردیم و رابط ما با سازمان، پوران بازرگان همسر حنیف نژاد بود".
.....
برای تو، از آغاز جوانی، تنها یک راه و روش معنا می‌داد، زندگی، مبارزه و دیگر هیچ؛ چقدر در شرایط سخت به من کمک دادی که ضربه‌ای را تحمل کنم. سال ۱۳۶۳ در بیمارستانی در پاریس به ‌خاطر فشار خون شدید بستری بودم، نامه‌ای از یکی از بچه‌های داخل کشور که به شدت علیه ما موضع گرفته بود، رسید. ما را ضد انقلاب خوانده بود. من که فرزند نداشتم، ولی نامهء او  به مثابه مرگ فرزند، آه از سینه‌ام بیرون کشید. تو که حدس زده بودی نامهء شاد کننده‌ای نباشد، استثنائا آن را باز کرده بودی و پس از چند روز با مقدمه چینی و آماده کردن من، نامه را دادی بخوانم. چقدر حواست جمع بود.
رابطه ما همواره، اگر هم جنبه فردی داشته، در چارچوب آرمانی و جمعی قرار می‌گرفته؛ لذت دمساز بودن با ترا هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی مرا ترک کردی، بارها این شعر مولوی را تکرار می‌کردم که "با لب دمسازِخود گر جُفتمی؛ همچو نِی من گفتنی ها گُفتمی".
دو شعر زیبای عاشقانه #نزار قبانی را، خودت می‌دانی، که برای تو ترجمه کرده بودم و وقتی محمود درویش نوشته بود به تماشای فیلم عاشقانه نشستیم، و لحظاتی بعد، دو قهرمان فیلم به تماشاگر ما بدل شده بودند، وصفی از حال ما بود...


“جاودانگی
شعردیگران سرودن است
خواب دیگران غنودن است
در خیال این و آن جاودانه بودن است”.
❤️❤️❤️❤️
بخش های از نامه طولانی و#عاشقانه
#تراب_حق_شناس به #پوران_بازرگان
رفیق ،همرزم و #همسر تراب حق شناس
برگرفته از سایت:#اندیشه و #پیکار
Zane_Karegar
@zan_j
#همسر_آزاری در ایلام اصلی‌ترین علت مراجعه به مراکز اورژانس اجتماعی

بهزیستی ایلام:
🔹همسر آزاری اصلی ترین علت مراجعان به مراکز اورژانس اجتماعی این استان است

🔹بر اساس بررسی های انجام گرفته از مجموع هشت هزار و ۴۴۲ نفری که در طول سال گذشته به مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی (۱۲۳) مراجعه کرده‌اند بیشترین علت مشکل این افراد همسر آزاری بوده است./ایرنا
#نه_به_خشونت_علیه_زنان

@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-#نوروز
معلم زندانی

▫️جامعه‌نو
-#خدیجه_پاک_ضمیر معلم
و #همسر_محمد_حبیبی فعال صنفی و معلم زندانیست. او در این ویدئو خطاب به همراهان جامعه نو، از مطالباتی می‌گوید که محمدحبیبی در پی تحقق آنها به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده است. توقف پروژه خصوصی سازی مدارس و مقابله با کالایی شدن آموزش ، بخشی از این مطالبات است. محمد حبیبی که از اردیبهشت ماه ۹۷ در پی یک تجمع صنفی بازداشت شده ، هم اکنون در زندان #اوین به سر می برد.

@zan_j
#عشق

💐 تراب حق‌شناس
شنبه ، ۲۳ اسفند ۱۳۹۳؛ ۱۴ مارس ۲۰۱۵
⭐️⭐️⭐️⭐️
"عشق من و تو/ آه، این هم حکایتی ست"

دو سال است که در چنین روزی نمی‌توانم به دیدارت بیایم. فکر کردم خوب است گوشه کوچکی از زندگی مشترک مبارزاتی و رفیقانه‌ای را که با تو داشته‌ام برایت بنویسم.
طی بیش از سی سال ما حتی بهانه‌ای برای اختلاف نداشتیم زیرا هدف‌های والایی که به آنها باورداشتیم همه امور را تحت الشعاع قرار می‌داد. اگر دستاوردی در کار باشد بخش مهمی از آن مدیون توست....
......

سال ۱۳۵۳، همراه با چند تن از رفقای سازمانی، مخفیانه از طریق افغانستان به خارج آمدی. بهرام آرام به محمد یقینی گفته بود، پوران را باید از ایران خارج کرد، چون اگر او را بگیرند، خانواده‌های زندانیان دق می‌کنند. بعد گفته بود، او را ببر خارج، پیش تراب. در بغداد با فعالیت‌هائی که داشتیم، تو هم مشغول بودی. آن جا بود که به تو پیشنهاد ازدواج دادم. وقتی در کنار دجله قدم می‌زدیم. شعر ایرج میرزا را که هنگامه اخوان با صدای زیبایش خوانده بود، زمزمه می‌کردیم: «عاشقی محنت بسیار کشید... تا لب دجله به معشوقه رسید». زندگی مشترک ما با احترام متقابل بیش از سی سال طول کشید. همه به این امید که برای عدالت گامی کوچک برداریم.
گفتم زن شرایط سخت بودی. خودت می‌گفتی که اگر آدم خیلی چیز هم بداند، ولی در دعوا که حتما پیش می‌آید، نتواند جا خالی بدهد، ضربه می‌خورد. و از آن دانسته‌ها کاری بر نمی‌آید. هر دو را باید با هم داشت....


بعد از انقلاب که به ایران رفتیم، زمانی که دولت بازرگان بر سرِ کار بود و همکار سابقت در دبیرستان رفاه، محمدعلی رجائی معاون وزیر آموزش و پرورش بود، به او مراجعه کرده  و گفته بودی می‌خواهم کار معلمی را از سر بگیرم. و او گفته بود قبول نداریم. تو در گذشته قرآن و دین به بچه‌ها می‌آموختی و حالا، کمونیسم. ترا به کار برنمی‌گردانیم. اما رجائی آن قدر بی حیا بود که چیزی نگذشته وقتی می‌خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود، در تبلیغاتش نوشته بود "در زمان شاه در کنار مجاهدین مبارزه می‌کردیم و رابط ما با سازمان، پوران بازرگان همسر حنیف نژاد بود".
.....
برای تو، از آغاز جوانی، تنها یک راه و روش معنا می‌داد، زندگی، مبارزه و دیگر هیچ؛ چقدر در شرایط سخت به من کمک دادی که ضربه‌ای را تحمل کنم. سال ۱۳۶۳ در بیمارستانی در پاریس به ‌خاطر فشار خون شدید بستری بودم، نامه‌ای از یکی از بچه‌های داخل کشور که به شدت علیه ما موضع گرفته بود، رسید. ما را ضد انقلاب خوانده بود. من که فرزند نداشتم، ولی نامهء او  به مثابه مرگ فرزند، آه از سینه‌ام بیرون کشید. تو که حدس زده بودی نامهء شاد کننده‌ای نباشد، استثنائا آن را باز کرده بودی و پس از چند روز با مقدمه چینی و آماده کردن من، نامه را دادی بخوانم. چقدر حواست جمع بود.
رابطه ما همواره، اگر هم جنبه فردی داشته، در چارچوب آرمانی و جمعی قرار می‌گرفته؛ لذت دمساز بودن با ترا هرگز فراموش نخواهم کرد. وقتی مرا ترک کردی، بارها این شعر مولوی را تکرار می‌کردم که "با لب دمسازِخود گر جُفتمی؛ همچو نِی من گفتنی ها گُفتمی".
دو شعر زیبای عاشقانه #نزار قبانی را، خودت می‌دانی، که برای تو ترجمه کرده بودم و وقتی محمود درویش نوشته بود به تماشای فیلم عاشقانه نشستیم، و لحظاتی بعد، دو قهرمان فیلم به تماشاگر ما بدل شده بودند، وصفی از حال ما بود...


“جاودانگی
شعردیگران سرودن است
خواب دیگران غنودن است
در خیال این و آن جاودانه بودن است”.
❤️
بخش های از نامه طولانی و#عاشقانه
#تراب_حق_شناس به #پوران_بازرگان
رفیق ،همرزم و #همسر تراب حق شناس
از سایت:اندیشه و پیکار

@zan_j
رضا خندان و فرهاد میثمی به ۶ سال حبس محکوم شدند

رضا خندان #همسر_نسرین_ستوده و #فرهاد_میثمی پزشک و فعال مدنی، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس محکوم شدند.

محمد مقیمی وکیل مدافع خندان و میثمی عصر سه‌شنبه در گفت وگو با خبرنگار قضایی ایرنا با اعلام این خبر گفت: امروز - سه‌شنبه دوم بهمن ۹۷ - حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران در خصوص اتهامات موکلانم ابلاغ شد.

این وکیل دادگستری افزود: هر یک از موکلانم به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به پنج سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یکسال حبس محکوم شدند.

وی اضافه کرد: دادگاه همچنین موکلانم را به مدت دو سال از عضویت در احزاب و گروهها سیاسی و اجتماعی، فعالیت در فضای مجازی، رسانه‌ها، مطبوعات و خروج از کشور محروم کرده است.
▫️آمار پزشکی قانونی از موارد ثبت شده #همسر_آزاری در سال۹۶: ۸۱۷۲۹ مورد
▫️تهران، خراسان رضوی و اصفهان دارای بیشترین مراجعه به پزشکی قانونی در خصوص #همسر_آزاری هستند
@zan_j
Forwarded from زن کارگر
📍چرا بجای واژه جنسیت زده #شوهر از واژه خنثی #همسر استفاده کنیم؟

🔻قدمت جنسیت زدگی واژه #شوهر چقدراست و ریشه در چه معنایی دارد؟ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ فارسی ﻭﺍﮊۀ #ﻫﻤﺴﺮ در‌واقع ﻭﺍﮊﻩ‌ﺍﯼ است ﮐﻪ ﻣﺆﻧﺚ ﻭ ﻣﺬﮐﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ. این واژه ﺑﻪ‌ﻃﻮﺭ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ‏ (ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻭ ﺭﺳﻤﯽ‏) ﺍﻃﻼﻕ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ.

🔻جنسیت و متغیرهای جنسیتی در ساختار کلمات و واژه‌های زبان فارسی از نظر شکل کلمات و ترکیب واژگان بسیار مهم هستند، زبان عامل اصلاح فرهنگی یا اشاعه کلیشه های تبعیض آلود در جامعه است، از این رو جنسیت زدایی زبانی مسئله کم اهمیتی نیست و در عصر پسامدرن انتظار می‌رود خیلی قبل تر در زبان فارسی نیز صورت گرفته باشد.

🔻در مثال‌هایی چون «زن‌بردن»، «زن آوردن به خانه مرد» که هم‌معنا با ترکیب «شوهرکردن» و «به خانه شوهر رفتن» هستند، می‌بینیم که ﺑﺮای ﻣﺮدان افعال ﻣﺘﻌﺪی، ﺑﺎ بار ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻓﻌﺎل/فاعل در نظر گرفته شده و ﺑﺮای زنان، فعل‌های ﻻزم ﺑـﺎ بار معنایی مفعولی/اﻧﻔﻌﺎﻟﻲ به‌کار می‌رود.

🔻از واژه‌های درخور تأمل و محل مناقشه در فارسی که متاسفانه حتی میان کنش‌گران اجتماعی و جنسیت هم گاهی می بینیم که حساسیتی درباره آن نیست و رایج است، ﻭﺍﮊۀ #ﺷﻮﻫﺮ است که لازم است از حیث واژه شناسی و ریشه تاریخی مدنظر قرار گیرد و جنسیت زدایی شود.

🔻این واژه به ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺬﮐﺮ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ فاقد ﻣﻌﺎﺩﻝ ﻣﺆﻧﺚ است. با کمی دقت متوجه می‌شویم که ﻭﺍﮊۀ «ﺯﻥ» ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ «ﺷﻮﻫﺮ» ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ و ﻣﻌﺎﺩﻝ ﻣﺆﻧﺚ «ﻣﺮﺩ» است. ﻇﺎﻫﺮﺍً ﻗﺪﻣﺖ واژه ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯۀ قدمت ﺯﺑﺎﻥ فارسی است. زیرا برای مثال در شاهنامۀ فردوسی هم این واژه دیده می‌شود و در میان ایرانیان ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ نیز ﺑﻪ معنای #ﻧﻄﻔﻪ‌ﺩﺍﺭ#صاحب_منی بکار رفته ﺍﺳﺖ و ﺍﺯ ﺭیشۀ ﺭﻭﺍﻥ‌ﺷﺪﻥ بوده ﺍﺳﺖ.

🔻شوهر از واژه #ﺷﻮﯼ برآمده که‌ در زبان ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻪ معنای شوهر امروزی به‌کار می‌رفته است. معنای باستانی ﻭﺍﮊۀ شوهر، #ﻏﺬﺍ‌ﺩﻫﻨﺪﻩ#ﺭﻭﺯﯼ‌ﺭﺳﺎﻥ بوده است. اما درکنار این واژه، ﻭﺍﮊۀ #ﻫﻤﺴﺮ را ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ فارسی ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ، ﺧﺎﻗﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻌﺪﯼ هم ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻥ ﺩﯾﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ:
«ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺵ ﺑﺎ ﭼﺮﺥ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻮﺩ
ﺗﻨﺶ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎﺭ ﺧﻨﺠﺮ ﺑﻮﺩ»

🔻ﺩﺭ مثال فوق، ﻭﺍﮊۀ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻪ معنای #ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﺳﺖ. این واژه، که ﺗﺮﮐﯿﺐ «ﻫﻢ» ﻭ «ﺳﺮ» ﺍﺳﺖ، به معنای هم‌تراز است؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ یکسان دارند. ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺸﺎﺑﻪ «ﻫﻤﺪﻝ» ﻭ «هم‌زبان» است که در آن‌ها اثری از تأکیدات جنسیتی وجود ندارد. ﺩﺭ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ هم ﺑﻪ معنای ﻓﻌﻠﯽ ﺧﻮﺩ به کار ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ به معنای ﺷﺮﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ:
«ﺳﺰﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺩﺭﺧﻮﺭ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﺍﻝ ﺭﻭﺩﺍﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺑﻮﺩ»

🔻در نهایت می‌توان گفت، ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ فارسی، ﻭﺍﮊۀ #ﻫﻤﺴﺮ از معدود کلماتی است که ﺍﺯ ﻧﻈﺮ جنسیتی خنثی ﻭ عاری از عناصر ﺗﺒﻌﯿﺾ‌آلود جنسیتی است و مناسب ترین واژه جایگزین برای شوهر به معنای روزی رسان و‌سرپرست در فرآیند #جنسیت_زدایی است.

از کانال#دیده_بان_زنان
@Zane_karegar
Forwarded from زن کارگر
 ایلنا نوشت: رییس اورژانس اجتماعی کشور از وقوع ۱۴ هزار و ۵۹۹ مورد #همسر_آزاری طی ۶ ماه اول سال جاری خبر داد. ...
@Zane_Karegar