زن و جامعه (زن کارگر)

#زنان_متشکل
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
«چرا مرا شکنجه می‌دادی؟» کارزار دادخواهی یک خدمتکار - فارسی


ماریانس کابو می‌نویسد: «به داد من برسید، کارفرمایم مرا شکنجه می‌دهد. هر روز غرق در خون می‌شوم، به من کمک کنید!»
او به سرعت یادداشت را تا می‌کند و آن را از لای در آهنی همیشه قفل آپارتمان که در حاشیه شهر کوالالامپور واقع است بیرون می‌اندازد. او در این مکان به عنوان خدمتکار تمام‌وقت خانگی کار می‌کند.
زن رهگذری آن را می‌بیند و بر‌می‌دارد. به‌محض خواندن آن را نزد مامور پلیس بازنشسته‌ای که در همان مجموعه آپارتمانی زندگی می‌کند می‌برد. مامور پلیس ماجرا را اینطور تعریف می‌کند: «اگر این زن در آن خانه می‌ماند بدون تردید کشته می‌شد».
همان روز یعنی ۲۰ دسامبر سال ۲۰۱۴، پلیس مالزی به آپارتمانی که ماریانس در آن زندگی می‌کرد می‌رود و در می‌زند. او هشت ماه بود که از آپارتمان خارج نشده بود.
او لحظه دیدن مأموران پلیس را به‌خاطر می‌آورد: «احساس می‌کردم دارم بیهوش می‌شوم. آنها گفتند نگران نباش ما دیگر اینجا هستیم. با این حرف دلم قرص شد. احساس می‌کردم نفسم بند آمده است. مأموران نزدیک‌تر آمدند و من همه ماجرا را برای آنها تعریف کردم».
۹ سال است که ماریانس برای دادخواهی می‌جنگد. پرونده او که مورد نادری هم نیست نشان می‌دهد کارگران مهاجر بدون مدارک رسمی چقدر آسیب‌پذیرند و در معرض خطر قرار دارند و چقدر عدالت در برابر آن معدود افرادی که جان به در می‌برند و ماجرای خود را تعریف و پیگیری می‌کنند ناشنوا و بی‌اعتناست.


🔸کارگران و خدمتکاران خانگی که مانند ماریانس فاقد مدارک رسمی هستند آسیب‌پذیرترند چون گذرنامه‌های آنان را می‌گیرند و ناچارند با کارفرمای خود در کشوری غریبه زندگی کنند و هیچ راهی برای جستجو و درخواست کمک ندارند.
هانا یوه، نماینده مجلس مالزی که در تلاش برای پایان‌ دادن فرهنگ سکوت درباره اذیت و آزار و کارگران خانگی است می‌گوید: «همه ما باید مسئولانه‌تر عمل کنیم».
وزرات کار و نیروی انسانی مالزی می‌گوید بیش از ۶۳،۰۰۰ کمک‌کار خانگی اندونزیایی در این کشور هستند اما این رقم شامل کارگرانی که فاقد مدارک رسمی هستند نمی‌شود. هیچ برآوردی در مورد تعداد آنها وجود ندارد. سفارت اندونزی می‌گوید در پنج سال گذشته بیش از ۵۰۰ مورد شکایت از آزار و اذیت این کارگران دریافت کرده است.
هرمونو، سفیر اندونزی می‌گوید این رقم فقط «نوک کوه یخ» است چون بسیاری از موارد به‌ویژه موارد کارگران بدون مدرک رسمی هرگز گزارش و ثبت نمی‌شود.
«نمی‌دانم این ماجرا‌ها تا کی ادامه پیدا خواهد کرد. آنچه می‌دانیم این است که مدام تعداد قربانیان آن بیشتر می‌شود قربانیان شکنجه، کار بدون پرداخت دستمزد و جرایم و آزار‌های دیگر»...

#علیه_استثمار
#نه_به_خشونت_جنسی_جنسیتی
#زنان_متشکل
#تشکل_رهایی
#زنان_کارگر
#زنان_فرودست

@zan_j
جهانی خواهم ساخت

جهانی خواهم ساخت، بی سلاح و بی جنگ !
جهانی خواهم ساخت، که در چشم مادرانش ،
بین فرزندان خود و دیگری، فرق نباشد ،
جهانی که کسی را بر دیگری ترجیح ندهد.
جهانی نو
بی محاسبۀ پیروزی‌ها و شکست‌ها ! ،
جهانی‌که به کشتی نوحش باور نباشد.
جهانی که هیچ بی سرپناهی درآن نباشد
و نه کسی که بمیرد از گرسنگی و سرما !
جهانی که در آن، من ، ما باشد و ما ، من !
جهانی ساده و صمیمی. مثل همین قصیده !


مرام المصری
شاعرو فمنیست سوریه ای

ترجمه حماد شیبانی
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
#زنان_متشکل
#روز_جهانی_زن


@zan_j
«چرا مرا شکنجه می‌دادی؟» کارزار دادخواهی یک خدمتکار - فارسی


ماریانس کابو می‌نویسد: «به داد من برسید، کارفرمایم مرا شکنجه می‌دهد. هر روز غرق در خون می‌شوم، به من کمک کنید!»
او به سرعت یادداشت را تا می‌کند و آن را از لای در آهنی همیشه قفل آپارتمان که در حاشیه شهر کوالالامپور واقع است بیرون می‌اندازد. او در این مکان به عنوان خدمتکار تمام‌وقت خانگی کار می‌کند.
زن رهگذری آن را می‌بیند و بر‌می‌دارد. به‌محض خواندن آن را نزد مامور پلیس بازنشسته‌ای که در همان مجموعه آپارتمانی زندگی می‌کند می‌برد. مامور پلیس ماجرا را اینطور تعریف می‌کند: «اگر این زن در آن خانه می‌ماند بدون تردید کشته می‌شد».
همان روز یعنی ۲۰ دسامبر سال ۲۰۱۴، پلیس مالزی به آپارتمانی که ماریانس در آن زندگی می‌کرد می‌رود و در می‌زند. او هشت ماه بود که از آپارتمان خارج نشده بود.
او لحظه دیدن مأموران پلیس را به‌خاطر می‌آورد: «احساس می‌کردم دارم بیهوش می‌شوم. آنها گفتند نگران نباش ما دیگر اینجا هستیم. با این حرف دلم قرص شد. احساس می‌کردم نفسم بند آمده است. مأموران نزدیک‌تر آمدند و من همه ماجرا را برای آنها تعریف کردم».
۹ سال است که ماریانس برای دادخواهی می‌جنگد. پرونده او که مورد نادری هم نیست نشان می‌دهد کارگران مهاجر بدون مدارک رسمی چقدر آسیب‌پذیرند و در معرض خطر قرار دارند و چقدر عدالت در برابر آن معدود افرادی که جان به در می‌برند و ماجرای خود را تعریف و پیگیری می‌کنند ناشنوا و بی‌اعتناست.


🔸کارگران و خدمتکاران خانگی که مانند ماریانس فاقد مدارک رسمی هستند آسیب‌پذیرترند چون گذرنامه‌های آنان را می‌گیرند و ناچارند با کارفرمای خود در کشوری غریبه زندگی کنند و هیچ راهی برای جستجو و درخواست کمک ندارند.
هانا یوه، نماینده مجلس مالزی که در تلاش برای پایان‌ دادن فرهنگ سکوت درباره اذیت و آزار و کارگران خانگی است می‌گوید: «همه ما باید مسئولانه‌تر عمل کنیم».
وزرات کار و نیروی انسانی مالزی می‌گوید بیش از ۶۳،۰۰۰ کمک‌کار خانگی اندونزیایی در این کشور هستند اما این رقم شامل کارگرانی که فاقد مدارک رسمی هستند نمی‌شود. هیچ برآوردی در مورد تعداد آنها وجود ندارد. سفارت اندونزی می‌گوید در پنج سال گذشته بیش از ۵۰۰ مورد شکایت از آزار و اذیت این کارگران دریافت کرده است.
هرمونو، سفیر اندونزی می‌گوید این رقم فقط «نوک کوه یخ» است چون بسیاری از موارد به‌ویژه موارد کارگران بدون مدرک رسمی هرگز گزارش و ثبت نمی‌شود.
«نمی‌دانم این ماجرا‌ها تا کی ادامه پیدا خواهد کرد. آنچه می‌دانیم این است که مدام تعداد قربانیان آن بیشتر می‌شود قربانیان شکنجه، کار بدون پرداخت دستمزد و جرایم و آزار‌های دیگر»...

#علیه_استثمار
#نه_به_خشونت_جنسی_جنسیتی
#زنان_متشکل
#تشکل_رهایی
#زنان_کارگر
#زنان_فرودست

@zan_j
جهانی خواهم ساخت

جهانی خواهم ساخت، بی سلاح و بی جنگ !
جهانی خواهم ساخت، که در چشم مادرانش ،
بین فرزندان خود و دیگری، فرق نباشد ،
جهانی که کسی را بر دیگری ترجیح ندهد.
جهانی نو
بی محاسبۀ پیروزی‌ها و شکست‌ها ! ،
جهانی‌که به کشتی نوحش باور نباشد.
جهانی که هیچ بی سرپناهی درآن نباشد
و نه کسی که بمیرد از گرسنگی و سرما !
جهانی که در آن، من ، ما باشد و ما ، من !
جهانی ساده و صمیمی. مثل همین قصیده !


مرام المصری
شاعرو فمنیست سوریه ای

ترجمه حماد شیبانی
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
#زنان_متشکل
#روز_جهانی_زن


@zan_j
🟣 معرفی مستند «سه دهه مبارازات کارگری در ایران»، یک می ۲۰۱۱، پانته‌آ بهرامی

این مستند درباره سیر مبارزات کارگری ایران از سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ تا اواخر دهه ۸۰، به کارگردانی پانته‌آ بهرامی و با کمک چندین تشکل مدنی در سال ۲۰۱۱ تهیه شده است. این مستند طی مصاحبه با فعالان کارگری ایران از اتحادیه‌های کارگری، صنعت نفت، کارگران ساختمانی، صنعت چاپ و ... تهیه شده است. فیلم بیانگر تجربیات کارگرانی است که در مبارزات برای انقلاب که یکی از اهداف آن را مقابله با فقر و سرمایه‌داری می‌دانستند حضور داشتند. اما در دهه ۶۰ با سرکوب حکومت و در دهه ۷۰ و ۸۰ به واسطه نئولیبرالیسم برخاسته از سال‌های پس از جنگ ایران و عراق با فقر و ناامنی شغلی مواجه شدند.

در بخشی از مصاحبه‌ها، مریم محسنی به تجربه کار خود در کارخانه البرز اشاره می‌کند. به گفته او تا سال ۶۷ بیشتر مردسالاری ایدئولوژیک بر نحوه استخدام زنان حاکم بود طوری که یکی از شرایط به‌کارگیری زنان در کارخانه این بود که ثابت کنند تنها سرپرست خانوار هستند. در همین سال‌ها مرخصی زنان دو روز در هفته بود تا بتوانند به بچه‌های خود رسیدگی کنند.

در دهه ۷۰ و بعد از تعدیل ساختاری و خصوصی‌سازی شتابان در دولت رفسنجانی که کارگران بسیاری اخراج شدند، شرایط به کل برای زنان تغییر کرد. او اشاره می‌کند که چگونه آرمان سودآوری نئولیبرالیسم آن زمان جای خود را به رویکرد ایدئولوژیک ومردسالاری سنتی قبلی داد. به طوری‌که برعکس قبل ترجیح بر استخدام دختران مجرد با حقوق پایین‌تر بود که دغدغه نگهداری بچه و کار خانگی نداشتند و بهتر کار می‌کردند. از طرفی ساعات کاری برای جبران نیروی تعدیل شده افزایش یافت و مرخصی‌ زنان به یک روز در هفته تقلیل یافت. وقتی زنان کارگر در اعتراض به این مسئله دست به اعتصاب زدند، همکاران مرد پشت آنها را خالی کردند با این دلیل که این مسئله برایشان مهم نیست و به این ترتیب اعتصاب شکست خورد. محسنی به این نکته اشاره می‌کند که هرگز اعتقاد ندارد که باید صف مردان و زنان کارگر از هم جدا باشد اما زنان برای مقابله با تبعیض طبقاتی باید یک قطب مسنجم هم از خودشان به وجود بیاورند. درواقع، این تجربه به اون نشان داده که وقتی پای مسائل زنان کارگر پیش می‌آید فقط روی نیروی خودشان می‌توانند حساب کنند.

این فیلم اگرچه به تجربه‌های کارگران تا اواخر دهه ۸۰ می‌پردازد اما نکات ارزنده‌ای برای مبارزات کارگری کنونی دارد. در حال حاضر جنبش کارگری نیز تغییرات بسیاری کرده است و آگاهی جنسیتی بیشتری در جامعه نسبت به قبل وجود دارد. با این وجود این نکته هم چنان پابرجاست که مبارزات کارگری باید به مسائل زنان کارگر و دیگر گروه‌های تحت ستم درون طبقه کارگر از جمله کارگران مهاجر توجه جدی نشان دهد.

لینک مستند: https://vimeo.com/83184867
@zan_j
#زنان_متشکل
#همبستگی_علیه_فقر_خشونت_جنگ
📃 جرقه اعتصابات علیه زن‌کشی در مکزیک

✍🏻 ایزابل کوتا | مترجم: سروناز احمدی

💭 زنان مکزیک در واکنش به آمار بالای زن کشی و به دنبال انتشار گسترده خبر کشته شدن فجیع چند زن، به کمک شبکه گروه‌های فمینیستی متشکل شدند.

⭕️ آن‌ها با درک اهمیت جایگاهشان در نیروی کار از طریق سازماندهی اعتصابی در سراسر کشور برای بازپس‌گیری حقوق خود به اعمال فشار بر قانونگذاران و سیاستمداران بازتولیدکننده‌ خشونت علیه زنان پرداختند.

🔴 متن پیش‌رو گزارشی‌ست از روزهای پیش از اعتصاب زنان در سراسر مکزیک علیه زن کشی در ۹ مارس ۲۰۲۰.

پرونده ویژه میدان درباره #زن_کشی را دنبال کنید👇🏻

🔗 https://medn.me/LwPOy
@zan_j
#زنان_متشکل_شکست_ناپذیرند
#اتحاد_همدلی_
#مبارزه_طبقاتی
#زنان_متشکل_معترض_در_تاریخ_

#بلوای_نان

🔖 نگاهی به نقش سازمان‏دهندۀ زنان در مطالبات پیشامشروطه
🖋مریم دژمخوی

📍 یکی از اولین بلواهای نانِ ثبت‌شده در تاریخ مربوط به سال ۱۲۷۷ هجری قمری در تهران است. هنگام بازگشت ناصرالدین‌شاه از شکار، نزدیک به شش هزار نفر از زنان تهران جلوِ کالسکۀ شاه را گرفتند و درخواست مساعدت کردند. بروگش نقل می‌کند که زنان فریاد می‏زدند ما و بچه‌ها‌یمان گرسنه‌‏ایم و چند روز است که نان پیدا نکرده‌‏ایم و به جای نان، آشغال و کثافت خورده‌‏ایم. ‌

📍شاه با وعدۀ رسیدگی فوری به شکایت زنان فقط توانست راه را برای خود باز کند تا کالسکه به‌‌سرعت به درون قصر وارد شود، اما همراهان شاه که به‌دنبال کالسکۀ سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به‌سلامت بگذرند. در این میان، وضعیت کامران‌میرزا، که وزیر جنگ و فرزند شاه بود، از همه بدتر بود.

📍 معروف بود که کامران‌میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و درِ آنها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گران‏تر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران او را از اسبش به زمین بیندازند و مفصّل کتک بزنند. شاه به‌سرعت دنبال یک قربانی برای فرار از مسئولیت گشت. «این حرکت به اعدام محمدخان کلانتر و صدور حکم کاهش بهای نان منجر شد.»

📍ونسا مارتین به‏درستی اشاره می‏کند که بسیار پیش می‏‌آمد که شورش‏‌های اجتماعی فراگیر با اعتراض یک زن با بلوای نان آغاز می‏شد و آن‌گاه به تمام شبکۀ بازار کشیده ‏شود.

📍 آخرین بلوای نان مربوط به سال‏های پایانی حکومت رضاخان و ورود متفقین به ایران است که باز هم زنان در آن نقشی کلیدی داشتند. بسیاری از این بحران‏های‏ اقتصادی از‌جمله کمبود و گرانی نان پیش‌‌‏زمینه‌‏ای برای مشروطه شدند.

📍 در این میان، زنان یکی از گروه‌‏های اصلی سازمان‌‏دهنده و مشارکت‌‌کننده در اعتراضات اقتصادی بودند. گزارشهای دیگری از اصفهان، شیراز، اردبیل، مشهد و... موجودست که نقش پررنگ زنان در شورشهای نان را نشان می‌دهد. در برخی موارد، زنان برای نشان دادن گرسنگی و فقر فزاینده کودکان خود را نیز به همراه می‌‌آوردند. به نوشتۀ ونسا مارتین، در یکی از اجتماعات اعتراضی شوال ۱۳۱۱ در اصفهان حدود دویست بچه همراه زنانی بودند که به مسجد شیخ‌ محمدعلی رفتند و او را به باد ناسزا گرفتند.

📍 زنان که عملاً مدیریت خانه را بر عهده داشتند و در طول روز تورم را از طریق رفتن به بازار، گفت‌وگو با دوستان و همسایگان، فعالیت اقتصادی و خرید‌و‌فروش لمس می‏کردند گرسنگی خانواده‌هایشان را دست‌‌مایۀ اعتراض قرار می‏دادند. حرمت و حریم زنان که کماکان تا عصر رضاخان ادامه داشت غالباً مانع از ضرب‌و‌شتم و بازداشت و مجازات زنان می‏شد.

📍به‌رغم نگاه کورجنسِ تاریخ‏نویسیِ رسمی، حضور زنان در خیابان و تظاهرات مستقل زنان، طبق مستندات موجود، سابقه‏ای حداقل به قدمت ۱۵۰ سال دارد.

از : #زنان_امروز
▫️شماره ۳۸
#اعتراضات_متشکل_زنان_کارگر

@zan_j