زن و جامعه (زن کارگر)
#بهار
Канал
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما :
@Zan_jameh
Women's emancipation
زن و جامعه (زن کارگر)
Photo
علیه فراموشی
دختری ۲۳ ساله به نام بهار (رقیه) خورشیدی، معلم و مترجم زبان و هنرمند نقاش ساکن شهرستان رباط‌کریم، اوایل مهر ماه در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی کشته شده است. بهار خورشیدی، روز اول مهر همراه خواهر ۱۸ساله‌اش از محل سکونت خود در مجمتع مسکونی صدف در خیابان فرهنگیان شهرستان رباط کریم خارج شد. بهار و خواهرش مشغول توزیع کاغذهایی شدند که روی آنها هشتگ «مهسا امینی» و «زن، زندگی، آزادی» نوشته شده بود. در همین حین آنها از سوی ماموران لباس شخصی شناسایی و تعقیب شدند. این دو به یک مغازه خیاطی رفته‌اند که مادرشان هم در آنجا بوده و به سفارش یکی از همسایگان، بهار را سریعا به خانه منتقل کرده‌اند. بر اساس اطلاعات رسیده، بهار از بیماری قلبی رنج می‌برده است. با یورش ماموران اما خواهر ۱۸ساله بهار (ریحانه) و مادرش بازداشت شده و به مقر سازمان اطلاعات سپاه در #رباط_کریم منتقل شدند. ساعاتی بعد، ماموران که بهار را تعقیب کرده بودند، برای دستگیری او وارد واحد مسکونی آنها می‌شوند و در حالی که خواهر ۱۱ساله و برادر هشت ساله بهار درون خانه بودند، برای بازداشت او تلاش می‌کنند که در پی آن، بهار از پنجره طبقه چهارم به بیرون پرتاب میشود. باگذشت بیش از یک سال از بلایی که بر سر این دختر و خانواده اش آمده نه تنها بسیاری از آنها را هنوز نمی‌دانیم بلکه بخش‌های غیر قابل بیانی نیز در میان آنهاست. ماموران به خانه #بهار_خورشیدی حمله ور می‌شوند بهار(رقیه) خورشیدی سابقه یک بازداشت کوتاه مدت دیگری هم داشته، آنها جلوی چشم پدرش از طبقه چهارم وی را به پایین پرت می‌کنند: سال گذشته عموی بهار به ایران بریفینگ گفته بود: «از فریادها فهمیدیم برای بازداشتش آمده‌اند.حاضر نبود با مأموران برود،صدای مأموران با صدای فریادهای بهار توی مجتمع می‌پیچید، من دو اسپری رنگ بهار را از خانه برداشته بودم‌که ببرم بیرون بیندازم که یک‌باره صدای افتادن چیزی آمد و تا از راه پله پائین را نگاه کردم دیدم بهار از پنجره به پایین پرت شده، دقیقاً همان موقعی بود که پدر بهار جلوی ورودی آپارتمان بود که فریاد زد بهار بهار ، جلوی مجتمع. بهار افتاده بود همان‌جا»
#علیه_فراموشی #دادخواهی
#رای_در_خون?? هرگز
دختری ۲۳ ساله به نام بهار (رقیه) خورشیدی، معلم و مترجم زبان و هنرمند نقاش ساکن شهرستان رباط‌کریم، اوایل مهر ماه در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی کشته شده است. بهار خورشیدی، روز اول مهر همراه خواهر ۱۸ساله‌اش از محل سکونت خود در مجمتع مسکونی صدف در خیابان فرهنگیان شهرستان رباط کریم خارج شد. بهار و خواهرش مشغول توزیع کاغذهایی شدند که روی آنها هشتگ «مهسا امینی» و «زن، زندگی، آزادی» نوشته شده بود. در همین حین آنها از سوی ماموران لباس شخصی شناسایی و تعقیب شدند. این دو به یک مغازه خیاطی رفته‌اند که مادرشان هم در آنجا بوده و به سفارش یکی از همسایگان، بهار را سریعا به خانه منتقل کرده‌اند. بر اساس اطلاعات رسیده، بهار از بیماری قلبی رنج می‌برده است. با یورش ماموران اما خواهر ۱۸ساله بهار (ریحانه) و مادرش بازداشت شده و به مقر سازمان اطلاعات سپاه در #رباط_کریم منتقل شدند. ساعاتی بعد، ماموران که بهار را تعقیب کرده بودند، برای دستگیری او وارد واحد مسکونی آنها می‌شوند و در حالی که خواهر ۱۱ساله و برادر هشت ساله بهار درون خانه بودند، برای بازداشت او تلاش می‌کنند که در پی آن، بهار از پنجره طبقه چهارم به بیرون پرتاب میشود. باگذشت بیش از یک سال از بلایی که بر سر این دختر و خانواده اش آمده نه تنها بسیاری از آنها را هنوز نمی‌دانیم بلکه بخش‌های غیر قابل بیانی نیز در میان آنهاست. ماموران به خانه #بهار_خورشیدی حمله ور می‌شوند بهار(رقیه) خورشیدی سابقه یک بازداشت کوتاه مدت دیگری هم داشته، آنها جلوی چشم پدرش از طبقه چهارم وی را به پایین پرت می‌کنند: سال گذشته عموی بهار به ایران بریفینگ گفته بود: «از فریادها فهمیدیم برای بازداشتش آمده‌اند.حاضر نبود با مأموران برود،صدای مأموران با صدای فریادهای بهار توی مجتمع می‌پیچید، من دو اسپری رنگ بهار را از خانه برداشته بودم‌که ببرم بیرون بیندازم که یک‌باره صدای افتادن چیزی آمد و تا از راه پله پائین را نگاه کردم دیدم بهار از پنجره به پایین پرت شده، دقیقاً همان موقعی بود که پدر بهار جلوی ورودی آپارتمان بود که فریاد زد بهار بهار ، جلوی مجتمع. بهار افتاده بود همان‌جا»
#علیه_فراموشی #دادخواهی
#رای_در_خون?? هرگز
احضار #بهار_شبانکارئیان، خبرنگار روزنامه اعتماد پس از انتشار یک گزارش درباره سرقت از منزل داریوش مهرجویی و همسرش
بهاره شبانکارئیان، خبرنگار روزنامه اعتماد توسط وزارت اطلاعات احضار شده است. این خبرنگار، اخیراً گزارشی را پیرامون سرقت از منزل داریوش مهرجویی، کارگردان و همسرش وحیده محمدی‌فر که هفته جاری به قتل رسیدند، تهیه کرده بود.
#روزنامه_نگار
#حکومت_کشتار
#داریوش_مهرجویی
#وحیده_محمدی_فر
#دادخواهی
@zan_j
بهاره شبانکارئیان، خبرنگار روزنامه اعتماد توسط وزارت اطلاعات احضار شده است. این خبرنگار، اخیراً گزارشی را پیرامون سرقت از منزل داریوش مهرجویی، کارگردان و همسرش وحیده محمدی‌فر که هفته جاری به قتل رسیدند، تهیه کرده بود.
#روزنامه_نگار
#حکومت_کشتار
#داریوش_مهرجویی
#وحیده_محمدی_فر
#دادخواهی
@zan_j
احضار #بهار_زنگی‌بند، فعال حقوق زنان به بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج
روز چهارشنبه پنجم مهرماه، بهار زنگی‌بند، فعال حقوق زنان به شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج احضار شد.
چهارشنبه ۵ مهرماه
#زن_زندگی_آزادی
#قیام_زندگی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
روز چهارشنبه پنجم مهرماه، بهار زنگی‌بند، فعال حقوق زنان به شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب سنندج احضار شد.
چهارشنبه ۵ مهرماه
#زن_زندگی_آزادی
#قیام_زندگی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔴 نیروی انقلابی به خیابان باز می‌گردد
🖊 گروه نویسندگان سرخط
از متن:
امروز را با تصاویری از بازگشت خلق‌های تحت ستم در سوریه‌ی تحت امر بشار اسد به خیابان‌ها در اعتراض به آزادسازی قیمت سوخت و نان و افزایش شدید قیمت حامل‌های انرژی و مواد غذایی به پایان می‌بریم. به امید این که یادمان نرود امر سرکوب‌شده و نیروی آزادشده در انقلاب مجددا به خیابان باز می‌گردد.
این روزها که بیش از هر زمان دیگری با روزشمار سالگرد قیام در صفحات مجازی و گفتگوهایمان طرفیم، به این تصاویر نگاه کنیم و یادمان نرود مسیری که آغاز کردیم نه در سالگرد خلاصه خواهد شد و نه معنای خاصی جز «به یادآوردن» در این سالگردها نهفته است.
اگرچه یادآوری و مبارزه علیه فراموشی، خود بخشی از تاریخ مبارزاتی و سیاست‌ورزی ماست. اما در این یادآوری‌ها برای ما چیزهای مهم‌تری نهفته است. / سرخط
متن کامل
https://tinyurl.com/2yzkbdx2
#الشعب_يريد_إسقاط_النظام
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#امرأة_حياة_حرية
#بهار_عربی
#قیام_ژینا
🖊 گروه نویسندگان سرخط
از متن:
امروز را با تصاویری از بازگشت خلق‌های تحت ستم در سوریه‌ی تحت امر بشار اسد به خیابان‌ها در اعتراض به آزادسازی قیمت سوخت و نان و افزایش شدید قیمت حامل‌های انرژی و مواد غذایی به پایان می‌بریم. به امید این که یادمان نرود امر سرکوب‌شده و نیروی آزادشده در انقلاب مجددا به خیابان باز می‌گردد.
این روزها که بیش از هر زمان دیگری با روزشمار سالگرد قیام در صفحات مجازی و گفتگوهایمان طرفیم، به این تصاویر نگاه کنیم و یادمان نرود مسیری که آغاز کردیم نه در سالگرد خلاصه خواهد شد و نه معنای خاصی جز «به یادآوردن» در این سالگردها نهفته است.
اگرچه یادآوری و مبارزه علیه فراموشی، خود بخشی از تاریخ مبارزاتی و سیاست‌ورزی ماست. اما در این یادآوری‌ها برای ما چیزهای مهم‌تری نهفته است. / سرخط
متن کامل
https://tinyurl.com/2yzkbdx2
#الشعب_يريد_إسقاط_النظام
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#امرأة_حياة_حرية
#بهار_عربی
#قیام_ژینا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی آل پاچینو در فیلم «صورت‌زخمی» (۱۹۸۳) این دیالوگ را می‌گفت که «شما مردم به آدمایی مثل من نیاز دارید تا بتونید انگشتای لعنتی‌تون رو بگیرید طرفش و بگید این اون آدم‌بده است»، در خیالش هم نمی‌گنجید که چهل سال بعد این جمله معرّفِ یکی از دخترانی خواهد شد که در اعتراضات «زن زندگی آزادی» ایران کشته میشود.
این همان جمله‌ای است که بهار خورشیدی در پروفایل اینستاگرام خود، پس از «من نقاشی می‌کنم»، در معرفی خود نوشته بود.
بهار (رقیه) خورشیدی، متولد ۱۳ آذر ۱۳۷۸، نقاش و مدرس زبان انگلیسی بود. او اول مهر ۱۴۰۱ در پی یورش مأموران امنیتی به خانه‌اش در رباط کریم کشته شد؛ دختری جوان که قرعه‌کشی کارت سبز (لاتاری) آمریکا را برنده شده بود اما، به‌گفتۀ نزدیکانش، جانش را در ایران و برای آزادی از دست داد، خانه‌اش پلمب شد و خانواده‌اش مجبور شدند شهر سکونت خود را تغییر دهند.
#زن_زندگی_آزادی
#بهار_خورشیدی
#قیام_ژینا
#علیه_سکوت
@zan_j
این همان جمله‌ای است که بهار خورشیدی در پروفایل اینستاگرام خود، پس از «من نقاشی می‌کنم»، در معرفی خود نوشته بود.
بهار (رقیه) خورشیدی، متولد ۱۳ آذر ۱۳۷۸، نقاش و مدرس زبان انگلیسی بود. او اول مهر ۱۴۰۱ در پی یورش مأموران امنیتی به خانه‌اش در رباط کریم کشته شد؛ دختری جوان که قرعه‌کشی کارت سبز (لاتاری) آمریکا را برنده شده بود اما، به‌گفتۀ نزدیکانش، جانش را در ایران و برای آزادی از دست داد، خانه‌اش پلمب شد و خانواده‌اش مجبور شدند شهر سکونت خود را تغییر دهند.
#زن_زندگی_آزادی
#بهار_خورشیدی
#قیام_ژینا
#علیه_سکوت
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در میان جنگل
که پر از زمزمه ی پرواز است
بادِ هرزه
مست از قدرت پوشالی خود
زوزه کشان
تبرش را به تن نرمِ درختان جوان می کوبد
و نمی داند هیچ
که سحر با آفتاب چه قراری دارد
خاک با ریشه سخن می گوید
و شقایق با رود !
بر سرِ شاخه یک سرو بلند
چلچله ای می خواند
روی هر زخم عمیقی که بجا مانده هنوز
ساقه ای روئیده
خبر از آمدن فصل نو است
عطر گیسوی بهار در فضا پیچیده
نفسِ گرمِ زمین حبس شده از هیجان
نور سرخ امید در افق تابیده!
شعر : نسیم یزدانی
مارس
#علیه_فراموشی
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
#بهار_طبیعت
#مرگ_برحمهوری_جنایت
@zan_j
که پر از زمزمه ی پرواز است
بادِ هرزه
مست از قدرت پوشالی خود
زوزه کشان
تبرش را به تن نرمِ درختان جوان می کوبد
و نمی داند هیچ
که سحر با آفتاب چه قراری دارد
خاک با ریشه سخن می گوید
و شقایق با رود !
بر سرِ شاخه یک سرو بلند
چلچله ای می خواند
روی هر زخم عمیقی که بجا مانده هنوز
ساقه ای روئیده
خبر از آمدن فصل نو است
عطر گیسوی بهار در فضا پیچیده
نفسِ گرمِ زمین حبس شده از هیجان
نور سرخ امید در افق تابیده!
شعر : نسیم یزدانی
مارس
#علیه_فراموشی
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
#بهار_طبیعت
#مرگ_برحمهوری_جنایت
@zan_j
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد.
ناگهان نور خورشید زمین را روشن کرد؛
ناگهان آسمان پدیدار شد؛
آبی ناگهان.
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد؛
ناگهان بخار از خاک بلند شد؛
ناگهان درخت جوانه زد، شکوفه روئید.
ناگهان میوه رسید.
ناگهان،
ناگهان؛
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد.
ناگهان دختر، ناگهان پسر؛
راه ها، بیابان ها، گربه ها، انسان ها...
ناگهان عشق اتفاق افتاد،
شادی ناگهان.
«اورهان ولی»
🖍برگردان:مجتبی دنهانی
برداشت از اینستاگرام خانوم روشن
#آزادی
#انقلاب
#قیام_زندگی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#بهار_طبیعت
@zan_j
ناگهان نور خورشید زمین را روشن کرد؛
ناگهان آسمان پدیدار شد؛
آبی ناگهان.
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد؛
ناگهان بخار از خاک بلند شد؛
ناگهان درخت جوانه زد، شکوفه روئید.
ناگهان میوه رسید.
ناگهان،
ناگهان؛
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد.
ناگهان دختر، ناگهان پسر؛
راه ها، بیابان ها، گربه ها، انسان ها...
ناگهان عشق اتفاق افتاد،
شادی ناگهان.
«اورهان ولی»
🖍برگردان:مجتبی دنهانی
برداشت از اینستاگرام خانوم روشن
#آزادی
#انقلاب
#قیام_زندگی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#بهار_طبیعت
@zan_j
افشای یک قتل حکومتی
#بهار_خورشیدی، هنرمند ۲۲ ساله ساکن رباط‌کریم با شروع خیزش انقلابی مردم در 31 شهریور توسط مزدوران رژیم با پرتاب از ارتفاع به قتل رسید.
بر اساس گزارش منابع آگاه، این هنرمند جوان به همراه مادر و خواهر خود در تاریخ سی و یکم شهریور ماه توسط مزدوران لباس شخصی در یکی از خیابانهای رباط‌کریم محاصره و به داخل یک خودروی ون انتقال داده شده بودند.
زمانی که مردم جهت حمایت از این سه نفر به سمت خودرو هجوم میآورند، خواهر بهار با استفاده از فرصتی که پیش آمده او را فراری میدهد.
بهار با کمک مردم سوار تاکسی شده و خود را به منزل میرساند و جریان بازداشت مادر و خواهرش را برای پدرش تعریف کرده و پدر جهت پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان از منزل خارج میشود.
پس از گذشت یک تا دو ساعت، مزدوران لباس شخصی که گویا بهار را تعقیب کرده بودند! با یورش به منزل خورشیدی جهت بازداشت این دختر جوان اقدام کرده و زمانی که با مقاومت و فریادهای درخواست کمک او از پنجره مواجه می‌شوند، او را از ارتفاع به پایین پرتاب کرده و باعث قتل این هنرمند جوان می‌شوند.
خانواده از سوی نهادهای امنیتی جهت عدم اطلاع‌رسانی و به طور جدی تهدید شده‌اند.
#بهار_خورشیدی، هنرمند ۲۲ ساله ساکن رباط‌کریم با شروع خیزش انقلابی مردم در 31 شهریور توسط مزدوران رژیم با پرتاب از ارتفاع به قتل رسید.
بر اساس گزارش منابع آگاه، این هنرمند جوان به همراه مادر و خواهر خود در تاریخ سی و یکم شهریور ماه توسط مزدوران لباس شخصی در یکی از خیابانهای رباط‌کریم محاصره و به داخل یک خودروی ون انتقال داده شده بودند.
زمانی که مردم جهت حمایت از این سه نفر به سمت خودرو هجوم میآورند، خواهر بهار با استفاده از فرصتی که پیش آمده او را فراری میدهد.
بهار با کمک مردم سوار تاکسی شده و خود را به منزل میرساند و جریان بازداشت مادر و خواهرش را برای پدرش تعریف کرده و پدر جهت پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان از منزل خارج میشود.
پس از گذشت یک تا دو ساعت، مزدوران لباس شخصی که گویا بهار را تعقیب کرده بودند! با یورش به منزل خورشیدی جهت بازداشت این دختر جوان اقدام کرده و زمانی که با مقاومت و فریادهای درخواست کمک او از پنجره مواجه می‌شوند، او را از ارتفاع به پایین پرتاب کرده و باعث قتل این هنرمند جوان می‌شوند.
خانواده از سوی نهادهای امنیتی جهت عدم اطلاع‌رسانی و به طور جدی تهدید شده‌اند.
Audio
داستان کوتاه: شکار شبانه.
از :داستان_کوتاه_سرو
#زنده_باد_انقلاب
#مهساامینی
#حدیث‌نجفی
#حنانه‌کیا
#غزاله‌چلاوی
#نادیاعارفانی
#اسرا_پناهی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نیکا_شاکرمی
#مینو_مجیدی
#شیرین_علیزاده
#هدیه_نعیمانی
#نگین_عبدالملکی
#آرنیکا_قائم_مقامی
#مهسا_موگویی
#سارینا_ساعدی
#فرشته_احمدی
#مائده_جوانفر
#کبری_شیخه
#پریسا_بهمنی
#بهناز_افشاری
#پارمیس_همنوا
#نسیم_صدقی
#نسرین_قادری
#غزاله_قاسمی
#غزال_امیری
#بهار_خورشیدی
#زن_زندگی_آزادی
#رهایی_زن_رهایی‌جامعه
@zan_j
از :داستان_کوتاه_سرو
#زنده_باد_انقلاب
#مهساامینی
#حدیث‌نجفی
#حنانه‌کیا
#غزاله‌چلاوی
#نادیاعارفانی
#اسرا_پناهی
#سارینا_اسماعیل_زاده
#نیکا_شاکرمی
#مینو_مجیدی
#شیرین_علیزاده
#هدیه_نعیمانی
#نگین_عبدالملکی
#آرنیکا_قائم_مقامی
#مهسا_موگویی
#سارینا_ساعدی
#فرشته_احمدی
#مائده_جوانفر
#کبری_شیخه
#پریسا_بهمنی
#بهناز_افشاری
#پارمیس_همنوا
#نسیم_صدقی
#نسرین_قادری
#غزاله_قاسمی
#غزال_امیری
#بهار_خورشیدی
#زن_زندگی_آزادی
#رهایی_زن_رهایی‌جامعه
@zan_j
بازداشت پنج فعال حقوق زنان سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند
پنج فعال زن
به نام‌های #فرانک رفیعی، #باران ساعدی، #ماهرو هدایتی، #آزاده جماعتی و #بهار زنگی‌بند در سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده‌اند.از شهر مریوان نیز #اوین_راستی از بازداشت شدگان است.
#علیه_سرکوب_بازداشت
#تشکل_سراسری_زنان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
پنج فعال زن
به نام‌های #فرانک رفیعی، #باران ساعدی، #ماهرو هدایتی، #آزاده جماعتی و #بهار زنگی‌بند در سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده‌اند.از شهر مریوان نیز #اوین_راستی از بازداشت شدگان است.
#علیه_سرکوب_بازداشت
#تشکل_سراسری_زنان
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار هفت سین و بوسه و نجوا
کنار عطر توأمان سنبل و اسپند
کنار بوی کلوچه
کنار بخشش دست بزرگ و تهی
که دست های ترک خورده
میان موی نقره ای ام بدوانی
و زیر لب بسرایی:
«چه برف سنگینی!»
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار برق سکهٔ شادی
کنار جامهٔ نو، آرزوی نو، ترانهٔ نو
که جای خواهران و برادران گم شده ام
هزار شمع بیفروزیم
و ماهیان کوچک دلتنگ را
به آب رودهای زلال بسپاریم
و شادمانه بخوانیم
و عاشقانه برقصیم...
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود؟
🖍مجید میرزایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#بهار_طبیعت_مبارک!
@zan_j
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار هفت سین و بوسه و نجوا
کنار عطر توأمان سنبل و اسپند
کنار بوی کلوچه
کنار بخشش دست بزرگ و تهی
که دست های ترک خورده
میان موی نقره ای ام بدوانی
و زیر لب بسرایی:
«چه برف سنگینی!»
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار برق سکهٔ شادی
کنار جامهٔ نو، آرزوی نو، ترانهٔ نو
که جای خواهران و برادران گم شده ام
هزار شمع بیفروزیم
و ماهیان کوچک دلتنگ را
به آب رودهای زلال بسپاریم
و شادمانه بخوانیم
و عاشقانه برقصیم...
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود؟
🖍مجید میرزایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#بهار_طبیعت_مبارک!
@zan_j
🔸به یاد دستفروشی که آتش انقلاب تونس را روشن کرد
محمد بوعزیزی هم یه دستفروش مثل ما بود، ۱۰ سال از روزی که به خاطر آزار و اذیت مامورهای شهرداری و پلیس تونس، خودسوزی کرد می‌گذره.
ماجرا از این قرار بود که یکی از ماموران شهرداری سیدی بوزید، برای چندمین بار قصد توقیف چرخ‌دستی که محمد با اون سبزی می‌فروخت داشت، محمد مقاومت کرد که پلیس به کمک مامور شهرداری اومد و با باتوم به جانش افتاد. حتی مامور شهرداری هم به صورتش سیلی زد. محمد هم در اعتراض، مقابل شهرداری خودسوزی کرد. هرچند محمد فوت کرد و قاتلانش تو شهرداری تبرئه شدن اما آتش خشمش دامن خیلی از دولت‌های عربی رو گرفت، انقلاب و بیرون کردن حاکمان دیکتاتور و فاسد تونس، لیبی و مصر که بهش می‌گن "بهار عربی" از اعتراض اون شروع شد.
تو ایران هم تا حالا چند تا از دستفروش‌ها به خاطر مزاحمت مامورهای شهرداری و مترو دست به خودکشی زدن، ما نباید اجازه بدیم همکارهامون به خاطر فشار و سختی که شهرداری، دولت و پلیس به ما وارد می‌کنند، خودسوزی یا خودکشی کنند.
#شورش_تهیدستان
#بهار_عربی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
محمد بوعزیزی هم یه دستفروش مثل ما بود، ۱۰ سال از روزی که به خاطر آزار و اذیت مامورهای شهرداری و پلیس تونس، خودسوزی کرد می‌گذره.
ماجرا از این قرار بود که یکی از ماموران شهرداری سیدی بوزید، برای چندمین بار قصد توقیف چرخ‌دستی که محمد با اون سبزی می‌فروخت داشت، محمد مقاومت کرد که پلیس به کمک مامور شهرداری اومد و با باتوم به جانش افتاد. حتی مامور شهرداری هم به صورتش سیلی زد. محمد هم در اعتراض، مقابل شهرداری خودسوزی کرد. هرچند محمد فوت کرد و قاتلانش تو شهرداری تبرئه شدن اما آتش خشمش دامن خیلی از دولت‌های عربی رو گرفت، انقلاب و بیرون کردن حاکمان دیکتاتور و فاسد تونس، لیبی و مصر که بهش می‌گن "بهار عربی" از اعتراض اون شروع شد.
تو ایران هم تا حالا چند تا از دستفروش‌ها به خاطر مزاحمت مامورهای شهرداری و مترو دست به خودکشی زدن، ما نباید اجازه بدیم همکارهامون به خاطر فشار و سختی که شهرداری، دولت و پلیس به ما وارد می‌کنند، خودسوزی یا خودکشی کنند.
#شورش_تهیدستان
#بهار_عربی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from زن و جامعه (زن کارگر)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from زن و جامعه (زن کارگر)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM