کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار هفت سین و بوسه و نجوا
کنار عطر توأمان سنبل و اسپند
کنار بوی کلوچه
کنار بخشش دست بزرگ و تهی
که دست های ترک خورده
میان موی نقره ای ام بدوانی
و زیر لب بسرایی:
«چه برف سنگینی!»
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود
کنار برق سکهٔ شادی
کنار جامهٔ نو، آرزوی نو، ترانهٔ نو
که جای خواهران و برادران گم شده ام
هزار شمع بیفروزیم
و ماهیان کوچک دلتنگ را
به آب رودهای زلال بسپاریم
و شادمانه بخوانیم
و عاشقانه برقصیم...
کدام عید
دوباره در کنار تو خواهم بود؟
🖍مجید میرزایی
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی #بهار_طبیعت_مبارک!
@zan_j