🌴 یـــاس نبـــوے 🌴

#مردی
Канал
Логотип телеграм канала 🌴 یـــاس نبـــوے 🌴
@yasee_nabaviПродвигать
249
подписчиков
1,79 тыс.
фото
581
видео
263
ссылки
من آنم کَز فراقت مُستمَندم.... 🌷اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🌷 کپی مطالب #حلال 🌸ب نیت فـــرج مولا 🌸 ارتباط بــاما: @Haq_SHahe_Najaf
⚫️🌹راوی این داستان #لبابه همسر حضرت #عباس علیه السلام است.

وقتی همسرم عباس با لبخند از سخت گیری های مادرش در تربیت فرزندان می گفت و می گفت که مادرش نخستین مربی شمشیر زنی و تیراندازی او و برادرانش بوده نمی توانستم به خود بقبولانم که این فرشته مجسم و این تندیس بی نقص لطافت و زنانگی نسبتی با شمشیر و کمان داشته باشد . همواره صحبت های از این دست را ترفندی از جانب همسرم می دانستم که شاید می خواست میزان شناخت من از روحیه و عواطف مادرش را بسنجد .
امروز دربازار مدینه با دو زن مسافر از قبیله بنی کلاب ملاقات کردم . وقتی دانستند که من عروس فاطمه کلابیه(حضرت ام البنین) هستم با خوشحالی مرا در آغوش گرفتند و بعد از پرسیدن حال و نشانی منزل اولین سؤالشان مرا از فرط تعجب بر جا خشک کرد :

*هنوز هم شمشیر می بنده؟!
شمشیر ؟؟؟! نه!
*پس برادرش درست می گفت که بعد از ازدواج تغییر کرده.
یعنی می گوئید مادر همسرم جنگیدن می داند ؟!
از حیرت ؛ سادگی و نوع پرسشم به خنده افتادند. یکی از آنها به عذر خواهی از خنده بی اختیار و بی مقدمه شان ؛ روی مرا بوسید و گفت : شما دختران شهر چه قدر ساده اید ؟! قبیله ما ( بنی کلاب ) به جنگاوری و دلیری میان قبایل مشهور و معروف است و تقریبا تمام زنان قبیله نیز کما بیش با شمشیر زنی و تیراندازی و نیزه داری آشنایند اما فاطمه از نسل ملاعب الاسنه (به بازی گیرنده نیزه ها) است و خانواده اش نه فقط در میان قبیله ما و کل اعراب بلکه حتی در امپراتوری روم نیز معروف و مورد احترامند.
فاطمه(حضرت ام البنین) در شمشیر زنی و فنون جنگی به قدری ورزیده و آموزش دیده بود که حتی برادران و نزدیکانش تاب هماوردی و مقابله با او را نداشتند . بعد در حالی که می خندید ادامه داد : هیچ مردی جرأت و جسارت خواستگاری از او را نداشت.
به خواستگاران جسور و نام آور سایر قبایل هم جواب رد می داد . وقتی ما و خانواده اش از او می پرسیدیم که چرا ازدواج نمی کنی ؟!
می گفت : #مردی نمی بینم. اگر مردی به خواستگاری ام بیاید ازدواج می کنم .

**من که انگار افسانه ای شیرین می شنیدم گویی یکباره از یاد بردم که این بخش ناشنیده ای از زندگی مادر همسرم است لذا با بی تابی پرسیدم خب ؛ بگویید آخر چه شد ؟!
*خب معلوم است آخرش چه شد . وقتی عقیل به نمایندگی از طرف برادرش امیرالمومنین علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه آمد ؛ او از فرط شادمانی و رضایت ؛ گریست و گفت : خدا را سپاس من به مرد راضی بودم ولی او #مرد_مردان را نصیب من کرد.

📚بر گرفته از کتاب (ماه به روایت آه) به قلم ابوالفضل زرویی نصر آبادی

🌹▪️سالروز شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها بر شما تسلیت باد


▪️@yasee_nabavi
#حمام
#زن

💢در گروه دانشگاه حدیثی با #منبع از پیامبر گذاشتن که هر #مردی اگر به قیامت ایمان داره؛ نباید به زن اجازه حمام رفتن بدهد!
جوابی دارید؟

#پاسخ 👇

یکی از شرایط فهم روایات، داشتن شناختی صحیح از زمان صدور روایت است. در همین راستا، حمام که تا زمان‌های نه‌چندان دور معمولاً به صورت عمومی مورد استفاده بود، به عنوان موضوعی برای گفت‌وگو در برخی روایات قرار گرفته است.

از #روایات و نقل‌های تاریخی به دست می‌آید که در گذشته، برخی افراد در حمام‌های عمومی، هیچ پوششی - حتی برای پوشش عورت - نداشتند؛ لذا روایات نهی‌کننده از ورود به حمام، اشاره به این دارد که جهت ستر عورت و جلوگیری از دیدن عورت دیگران، بهتر است به حمام عمومی نرفته و در صورت نیاز به آن، هم خودمان حیا را رعایت کرده و هم دیگران را به رعایت حیا توصیه کنیم.
در ذیل به برخی از این گزارش‌ها اشاره می‌کنیم:

1. حنان بن سدیر از پدرش نقل کرد؛ من به همراه پدر، پدر بزرگ و عمویم به حمام رفته بودم. در رختکن حمام مردى را دیدیم. آن مرد(امام سجاد ع) پرسید: «اهل کجا هستید؟» گفتیم: از عراق. پرسید: «کجاى عراق؟» گفتیم: کوفه. گفت: «مرحبا شما که خیلى به ما نزدیک و داراى موقعیت هستید؛ اما چه شده است که لنگ نبسته‌اید؟ پیامبر فرمود: [دیدن] عورت مؤمن بر مؤمن حرام است». بعد مقدارى کرباس آورد و به پدرم داد که او آن‌را چهار قسمت نمود و به هر کدام یک قسمت داد که آن‌را بر خود بسته وارد حمام شدیم.

2. أبوشعیب أسدی نقل می‌کند: عبدالله بن عمر را در مِنا دیدیم که سرش را تراشیده بود، .... مردی به او گفت: چرا به حمام نمی‌روی؟ عبدالله گفت: دوست ندارم دیگران عورتم ببینند. به او گفتند: کافی است لباسی بپوشی تا عورتت پنهان شود. عبدالله گفت: دوست ندارم نگاهم به عورت دیگران بیفتد

🔸مقابل روایاتی که ناظر به عدم استفاده از حمام‌­های عمومی بود، روایات دیگری نیز وجود دارند که صراحتاً استفاده از حمام عمومی را - با رعایت حیا و عفت - مجاز اعلام کرده است:
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «هر شخصی که به خداوند و روز جزاء ایمان دارد؛ داخل حمام نشود، مگر این‌که لنگی بر تن خود بیاویزد».

🔸ابن عباس از پیامبر(ص) نقل می‌کند که ‌حضرتشان فرمود: «بپرهیزید از خانه‌ای که به آن حمام می‌گویند». برخی اصحاب گفتند: حمام مریضی را از بین برده و برای بیمار مفید است. پیامبر فرمود: «(پس) هرکس داخل آن می‌شود ستر عورت کند».

📚کافی ج 6، ص 498،‌

📚طبقات الکبری‏، ج 4، ص 116،




@yasee_nabavi

🍃یــــــاس نبوی🍃
🌴 یـــاس نبـــوے 🌴
سلام و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی کانال 🙏🏻 ی بنده خدایی ماجرای زندگیشو در قالب ی داستان کوتاه خدمت این حقیر عرضه داشته و خواهان این شده ک من در کانال درج کنم تا دوستان با خوندنش متوجه بشن ک حرف مردم نباید توی زندگیشون #تاثیر داشته باشه واقعا اگر احساس خوشبختی…
آن روز هم آمده بودیم بام تهران،

مثل خیلی روزهای دیگر.
روزِ روز هم نبود، داشت تاریک می شد هوا.

کم کم ردِ بخارِ بساط لبوفروش ها داشت خودش را نشان می‌داد توی آن سرمای استخوان سوز.

داشتم همه ی تلاشمو می‌کردم که عقب نمونم ازش.

که شانه به شانه اش راه برومو، با همون قدم های کوچکم، در مقابل گام های بلندِ مردونش!

کِی و کجا آشنا شده بودیم باهم؟! یادم نمیاد!

ی جوری که انگار از اول بوده و هست و باید باشه.

- دیرت نشه بچه؟!

اینو ک گفت، چادرم را تا روی بینیم کشید جلو و خندید.

باید عصبانی می‌شدم اما خنده اش نمی‌ذاشت.

با عجله هرچه که بود رو از جلوی چشمم کنار زدم که ببینم لب های به لبخند حالت گرفته اش رو.

+ نه! زوده هنوز. به مامان گفتم دیر میرم خونه.

و بعد از کمی مکث اضافه کردم
+ پیرمرد!

لب هاش خندید اما اخم هاش رو کشید توی هم و دقیق شد روی لبخند بدجنسم

- پیرمرد باباته بچه! من کجام پیره! چندسال مگه ازت بزرگترم؟! ده سال؟!

تا جایی که امکان داشت نیشم رو باز کردم

+ حالا هرچی! چه فرقی می‌کنه! مهم اینه که صبح اون آقاهه توی مغازه فکر کرد دخترتم!

برگشتنیم اون خانومه ازت پرسید دخترتم یا نه!

انگار می‌خواست ازت خواستگاریم کنه!

فکر می‌کردم بخنده اما نخندید.

حتی نگاهم هم نکرد.

راهش را کج کرد و نشست روی اولین نیمکت.
نشستم کنارش، با کمی فاصله که نیمرخش رو خوب ببینم و ته ریشش را...


قصد نداشت نگاهم کنه انگار!

مات فضای تاریکِ روبه رویش شده بود

- #مهمه برات #حرف #مردم؟!

لبخند روی لب هایم ماسید.

+ داشتم شوخی می‌کردم باهات فقط!!

اخمِ غلیظش یعنی ک جدی بود، خیلی جدی

- امروز آقاهه گفت،
فردا خانومه گفت،
پس فردا دوستم گفت،
پس اون فردا شمسی خانوم گفت،

اونقدر گفتن و میگن که یهو دیدی #شوخی #شوخی #جدی شدا !


ببین زندگی فرمول نداره ک با قاطعیت بگی چون فلانی و فلانی هم سن و سالن خوشبخت عالم میشن و چون من و تو اختلاف سنیمون فلان قدره دیگه محکومیم به بدبختی!

مردمی ک اون بیرونن خبر ندارن از زندگیِ ما، خبر ندارن از حال دلمون، بی خبرن از شرایطِ روزگارمون.

ی حرفی که می‌زنن از سر #فکر و #تعقل نیستا،

فقط از سرِ بیکاریه بخدا!

👈🏻اونا نمی‌دونن من چقدر دوستت دارم!

نمی‌دونن این باهم بودنه انتخاب جفتمون بوده،
زور و اجبار نبوده بالا سرمون!
اونا نمی‌دونن چقدر حال روزگارمون خوبه باهم!

باور کن اون بیرون هیشکی براش #مهم نیست حالت با من #خوبه یا #بد، مهمم نیست واسه کسی #خوشبختی و #بدبختیت!

فقط محض خالی نبودن عریضه هرازگاهی ی چیزی می‌گن ک ی

حرفی زده باشن فقط!

می‌فهمی اینارو؟!

تند تند سر تکان دادم ک یعنی می‌فهمم.

اما نگاه او نگران بود هنوز. دستم را گرفت میان دست هایش. دو دو میزد چشم هایش

- همین منِ به قولِ تو پیرمرد پا به پات میام، تا هرکجا که بخوای، تا هرکجا که اراده کنی...

ولی یادت باشه این جاده یه طرفه ست، اگه جا گذاشتیم همو یه روزی، دیگه راه برگشتی وجود نداره برای هیچکدوممون، می‌فهمی منظورمو؟!

باز هم سرم را تکان دادم ک یعنی شیر فهم شدم حسابی!

ک اخمشو باز کنه ، ک بخنده ، ک بخنده.

اما نه اخمش باز شد و نه خندید، انگار ک فهمیده باشه ک نفهمیدم!!


یادم نیست بعد از اون چ گفتم و چ شنیدم و خاطرم هم نیست به فاصله ی چندبار دیگ بام تهران رفتن و برگشتنمان حواسم از حس خوب بودنش پرتِ حرف های مردم شد و در کدام #رفتِ بی #بازگشت جا گذاشتمش!!

(( لابلای همان حرف های صد من یه غازِ بی سر و تهِ خانه خراب کن))

اما این روزها، درست همان جایی ک همه رهام کردن تا من بمونم با تنهایی و حال بد هر روز و هر شبم، جایی میانِ غربتم در جمعِ هم سن و سال هایِ بی‌خیالِ من و دردهایم، هنوز هم گاهی وقت ها، دل صاحب مرده ام یواشکی و بی اجازه تنگ می‌شود برای عاشقانه های بی دریغ و بی منت َردی ک بلد بود به وقتش #پدرانه هوایم را داشته باشد و به وقتش #مردانه دوستم بدارد و ب وقتش به اندازه ی تمامِ عمرم خواستنی باشد و #ساده و #پاک...


{درست مثل یک پسربچه ی تخسِ عاشق!}


@yasee_nabavi

🍂یــــــاس نبوی🍂
#اصل_ماجرا

💢گردشگران عرب و دختران ایرانی

#امیر_هاشمی_مقدم

چندی است مطالبی درباره گردشگران عرب که به ایران آمده و دختران ایرانی را #صیغه می‌کنند، در شبکه‌های مجازی، بحث برانگیز شده است. تازه‌ترین کلیپ، چند اسکناس ایرانی را نشان می‌دهد که در کنار دینارهای عراقی جای گرفته و مردی که از بی‌ارزشی ریال ایرانی و ارزان بودن گردش و زنان صیغه‌ای ایرانی سخن می‌گوید. هیچ تصویری از این مرد نشان داده نمی‌شود و هیچ نشانه‌ای هم از اینکه این فیلم در کجا و به دست چه کسی ضبط شده در دسترس نیست. به #سخن دیگر، هر کسی می‌تواند این فیلم را ضبط و برای توهین و تحریک ایرانیان، آنرا پخش کرده باشد. و اتفاقا چقدر هم کارش را خوب انجام داده است!
این بحث البته چند سال پیش برای نخستین بار به‌صورت #جدی وارد فضای مجازی ایرانیان گردید. هنگامی که عکسی از یک زن برهنه و چند مرد عرب در خانه‌ای منتشر شد و کسانی همچون محمد نوری‌زاد مدعی شدند در مشهد است که آن دختر ایرانی همزمان خود را در اختیار چند مرد عرب می‌گذارد. در آن #عکس هم هیچ نشانه‌ای مبنی بر درستی و نادرستی آن ادعاها در دست نبود؛ اما تقریبا همه ایرانیان آنرا باور کرده و خشمگین شده بودند.
نتیجه‌ای که از اینگونه بحث‌ها به دست می‌آید، #نفرت ایرانیان از گردشگران عرب خواهد بود که می‌تواند به شیوه‌های گوناگون، خود را نشان دهد: از برخوردهای نادرست با گردشگران عرب گرفته تا افزایش درخواست برای پیشگیری از ورود این گردشگران به کشور.

اما به چند #دلیل چنین خشمی نادرست بوده و پیامدهای زیان‌باری نه تنها برای گردشگری‌مان، بلکه برای کل کشور خواهد داشت.
نخست اینکه با توجه به تحریم‌های غرب علیه ایران، گردشگران غربی بسیار اندکی به ایران می‌آیند و گردشگری ورودی‌مان فعلا دل‌خوش به همین #گردشگران کشورهای همسایه است. برخورد نامناسب با این گردشگران، اوضاع گردشگری‌مان را از اینی که هست هم بدتر خواهد کرد. آنچنانکه بالا رفتن برخی از دیوار سفارت عربستان، بسیاری از هتلهای مشهد را تا مرز ورشکستگی پیش برد.
دوم، باور و پذیرش این کلیپ‌ها از سوی بسیاری ایرانیان، به خودی خود خطرناک است. کمتر کسی درباره درستی یا نادرستی‌شان پرسشگری کرده و عموما بدون اثبات، آنرا پذیرفته‌اند.
هر دختری که کنار #مردی عرب باشد، لزوما ایرانی نیست و هر کسی هم از چند تا اسکناس ایرانی فیلم بگیرد، لزوما در ایران نیست.
سوم، بیشتر گردشگران عرب، به همراه خانواده خود به #ایران می‌آیند و امکان رفتارهای ناهنجار برای‌شان اندک است. شمار #گردشگران عرب مجرد بی‌گمان بسیار کمتر از گردشگران خانوادگی است.
چهارم، #گردشگران و زائران ایرانی‌ای که به کشورهای عربی، به‌ویژه عراق و عربستان می‌روند، بسیار بیشتر از گردشگران عربی است که به ایران می‌آیند. برخورد #نامناسب با گردشگران عرب ورودی، می‌تواند واکنشی همسان با زائران‌مان در کشورهای عربی در پی داشته باشد.
پنجم، بیشتر گردشگران عرب، #شیعیانی هستند که چشم امیدشان به ایران است.

نگاه عمدتا منفی‌ای که به اعراب کشورهای دیگر وجود دارد، باعث شده #عشق و علاقه فراوان اعراب شیعه به ایران دیده نشود. برای نمونه، بسیاری از شبکه‌های اجتماعی ما، همسویی تلویحی حیدر العبادی با تحریم‌های امریکا علیه ایران را دیدند، اما اعتراضات #گسترده عراقی‌ها علیه این سخنان و حمایت‌شان از ایران را ندیده یا نادیده گرفتند. #نزدیکی این گروه از اعراب به ایران، مایه نگرانی دشمنان ایران است و بنابراین از هیچ تلاشی برای تفرقه‌افکنی در این زمینه کوتاهی نخواهند کرد.

ششم، آیا #میلیونها گردشگر ایرانی که به تایلند، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، ترکیه و... می‌روند، صد درصد برای گردشگری تاریخی یا طبیعت‌گردی است؟ اگر تایلند را به خاطر شرایط #ویژه‌اش در این زمینه نادیده بگیریم، درباره گردشگران ایرانی در دیگر کشورها، به‌ویژه کشورهای مسلمان چه؟ نگارنده دست‌کم چهار سال است #گردشگران ایرانی در ترکیه را به‌طور علمی بررسی می‌کند. اگرچه بیشترشان برای خرید، تفریح ساحلی، بازدید از بناهای #تاریخی و فرهنگی و... به این کشور می‌آیند، اما بخش قابل توجهی از آنان هم در مکان‌هایی ویژه در ترکیه، به دنبال رفتارهای دیگری هستند. اتفاقا جامعه ترکیه در دین، افراطی‌تر از ایران است. چرا به این رفتار #گردشگران ایرانی خرده نمی‌گیریم؟
پایبندی تنها ویژه زنان ایرانی است و زنان دیگر کشورها و مردان ایرانی از این پایبندی‌ها آزادند؟
اینها به معنای نادیده گرفتن رفتارهای ناهنجار #گردشگران عرب در ایران نیست؛ اتفاقا باید بر رفتار آنان و هتلها و خانه‌هایی که اجاره می‌کنند بیشترین نظارت صورت بگیرد. اما حجم #واکنش باید با مواردی همچون اعتبار سند و مدرک، گستردگی پدیده، پیامدهای واکنش و... نیز همخوانی داشته باشد.


@yasee_nabavi

🍂یــــــاس نبوی🍂