گاهی تصادف باعث رخ دادن چیزها میشود. معمولاً به همین خاطر است که من خیلی بازی میکنم.
جینا گلووِر
آفرینش هنری کاری دشوار است. هنرمند باید به پژوهش و آزمایش بپردازد، مواد را پیدا کند، با مدیوم کار کند، به سراغ حامیان برود، نمایشگاهها را بررسی کند و غیره. اما یکی از جنبههای این فرایند، یعنی مرحلهی کار با مدیوم، میتواند نوعی بازی جدید هم در نظر گرفته شود. وینیکات دربارهی ماهیت بازی و بازی کردن در چندین مقطع در طول دورهی نویسندگیاش نوشته است. آثار اولیهی او کارهای تحلیلی است روی کودکان، اما او تأکید دارد هر چه دربارهی بازی کودکان مینویسد دربارهی بزرگسالان هم صدق میکند. او معتقد است بازی فعالیتی خلاقانه است که از جنبهی《جهانی یا همگانی》و《طبیعی》برخوردار است و به رشد و سلامتی کمک میکند. او در مقالهی《چرا کودکان بازی میکنند》مینویسد:
ناخودآگاه سرکوبشده باید پنهان نگه داشته شود، اما بخشهای دیگر ناخودآگاه چیزی است که هر فردی میخواهد بشناسد و بازی هم مثل رٶیا کارکردی برای مکاشفهی خود دارد.
وینیکات چندان از اصطلاح《خودآگاه》و《ناخودآگاه》استفاده نمیکند و بیشتر به اصطلاحات دنیای درون و بیرون علاقه دارد. اما در اینجا، و به طور خاص به ناخودآگاه سرکوبشده اشاره میکند و بازی را وسیلهای برای دسترسی به آن میداند. میان کارکردی که وینیکات برای بازی قائل است و کارکردهای آفریش هنری شباهتی وجود دارد.
متن: گفتوگوی بیپایان،
پاتریشیا تانزند، ترجمهی سحر اعلائی، نشر هنوز
#وینیکات #پاتریشیا_تانزند@volupte