Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#نیهیلیسم
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
نیهیلیست کسی است که جهان را چنین قضاوت می‌کند: آن است که نباید باشد, و جهانی که باید باشد وجود ندارد.

نیچه
...

مرگ خدا دو پیامد دارد _ سردرگمی (نیهیلیسم منفعل) و نومیدی (نیهیلیسم رادیکال). سردرگمی, چون اگر ارزش‌های والا محو شوند,《بعد دیگر چیزی نمی‌ماند که انسان به آن بچسبد و با آن راهش را پیدا کند》. نیهیلیسم منفعل نتیجه‌ی بی‌ارزش شدن تدریجی ارزش‌های والاست, که درنتیجه به جهانی بدون ارزش می‌انجامد. از سوی دیگر, نومیدی همچون بصیرتی می‌نماید که جهان ایدئال نمی‌تواند در این جهان تحقق یابد. بنا بر نیهیلیسم منفعل (سردرگمی), آنچه مشکل دارد ارزش‌های ماست و نه خود جهان; بنا بر نیهیلیسم رادیکال (نومیدی) ریشه‌ی مشکل در ارزش‌های ما نیست, بلکه در جهان است آن‌گونه که هست.

متن: نیهیلیسم, بولنت دیکن

#نیچه #بولنت_دیکن #نیهیلیسم

@volupte
نیچه بر این باور بود که همه‌ی آرمان‌ها, خواه آشکارا دینی باشند یا خیر, خواه از سوی چپ‌گرایان مطرح شوند یا راست‌گرایان و محافظه‌کاران یا مترقی‌ها یا روح‌گرایان و یا ماده‌باوران, پیکربندی و هدف مشابهی دارند: در اصل, این‌ها همه محصول جهان‌بینی الهی هستند, چون همه با ارائه ارزش‌هایی که فرض می‌کنند برتر از زندگی‌ هستند و در بیرون آن قرار دارند, یا به عبارت فلسفی ارزش‌هایی متعالی, به آخرتی قائل هستند که بهتر از این‌جا و اکنون است. در چشمان نیچه, چنین جعلی همواره, البته به صورت پنهانی, از《مقاصد شرورانه》جان می‌گیرد و هدف واقعی‌اش کمک به انسانیت نیست, بلکه قضاوت درباره‌ی زندگی و در نهایت محکوم کردن آن است: نفی حقیقت واقعی به نام واقعیت‌های کاذب, و به جای پذیرش واقعیت به‌گونه‌ای که هست.
این نفی واقعیت به نام آرمان همان چیزی است که نیچه《نیهیلیسم》می‌نامید.

متن: راهنمای فلسفیِ زیستن, لوک فری

#نیچه #لوک_فری #نیهیلیسم

@volupte
از دید بکت فرد هم درست به اندازه‌ی جهان بیرون در حال هبوط است. هر دو با هم هبوط کرده‌اند و هیچ اصالتی در جهان درون هم باقی نمانده که بخواهیم مثلاً مثل کی‌یر کگور در تقابل با جهانِ وحشیِ سرمایه‌داریِ بی‌معنا، یک دنیای درونیِ قشنگ، شاعرانه و اصیل بسازیم. در همین امر می‌شود گفت بکت رمان‌نویسی است که فلسفه را دست می‌اندازد؛ ولی از طرف دیگر می‌توان نشان داد که او ادبیات را هم دست می‌اندازد. او عملاً فرم رمان را از درون منفجر می‌کند، نمایشنامه را هم منفجر می‌کند. در خیلی از کارهای بکت می‌بینید که خود نمایشنامه، نمایش در نمایش است و اشارات مستقیمی به ترفند‌ها و شگرد‌های نمایشی در آن‌ها به چشم می‌خورد. در آثار بکت رمان به ته می‌رسد و از آن‌جا کل قضیه زیر سوال می‌رود. بنابراین نمی‌توان گفت که بکت فقط فلسفه را دست می‌اندازد.

متن: مراد فرهادپور-درباره‌ی ساموئل بکت
عکس: ریچارد اودون-پرتره‌ی ساموئل بکت 1979
#بکت #مراد_فرهادپور #کی‌یرکگور #نمایش #نیهیلیسم
@volupte