Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#لوسین_فروید
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
این ایده که فقط نقاش می‌تواند تصمیم بگیرد اثر تمام شده یا نه، از دکترین‌های بنیادین هنر مدرن است۔ اولین کسی که آن را اعلام کرد رامبراند بود۔
بعد به‌مدت زیادی پس از آن، برای بیشتر نقاش‌ها محک ساده‌تری به کار می‌رفت: نقاشی زمانی تمام شده که تمام سطح بوم، به‌طور دقیق، با رنگ پوشانده شود۔ ولی از قرن بیستم این موضوع به‌طور عام مورد وفاق قرار گرفت که کامل شدن اثر داستانِ بسیار گیج‌کننده‌تری است۔ نقاش‌ها به این سوال که از کجا می‌فهمید اثر تمام شده، جواب‌هایی مذاح‌آمیز و مخصوص‌به‌خود می‌دادند۔ (جکسون پولاک:《شما از کجا می‌فهمید عشق‌بازی با همسرتان تمام شده؟》؛ لوسین فروید:《وقتی احساس می‌کنم دارم نقاشی کس دیگری را می‌کشم۔》

متن: یک پیام بزرگ‌تر، گفت‌وگو با دیوید هاکنی، مارتین گی‌فورد
تصویر: رامبراند

#رامبراند #جکسون_پولاک #لوسین_فروید #مارتین_گی_فورد

@volupte
مسئله‌ی سفارش رسمی برای فروید که کارش هم صمیمانه و به‌نوعی مرتبط با بیان حقیقت است خوشایند نیست۔ برای او پذیرفتن کار پرتره‌ی یک غریبه پرمخاطره است۔ ممکن است معلوم شود هیچ قرابتی با شخص ندارد و هیچ انگیزه‌ای برای کار از روی آن‌ها نداشته باشد۔ علاوه بر این، به‌خاطر شیوه‌ی کارش، ممکن است ساعت‌ها و ساعت‌ها در محیطی محصور و خصوصی با سوژه محبوس باشد۔ و در ضمن یک قاعده‌ی اخلاقی شخصی دارد۔《من کارها را از روی انگیزه انجام می‌دهم، در غیر این صورت انجام نمی‌دهم - که خود یک انگیزه است - حتی اگر انجام دادن یا ندادن آن‌ها غیرعقلانی یا ناجور باشد۔ احساس می‌کنم اگر غیر از این باشد با طبیعتم سازگار نیست.》

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: لوسین فروید

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد

@volupte
شور زندگی خصوصیتی نیست که وقتی به تابلوها نگاه می‌کنید بتوانید آن را به فروید نسبت بدهید؛ حتی کمتر از آن به فرانسیس بیکن۔ اما مشهور است که بیکن به‌شخصه این خصوصیت را داشت، و مصاحبت با فروید، به‌خاطر حرارت نگاهش به زندگی و لطافت طبع ریزبینانه‌اش مفرح است۔ در واقع این حال در طراحی‌های اولیه‌اش خودش را بیشتر نشان می‌دهد و حتی امروز هم وجود دارد اما اغلب در لایه‌های بسیار عمیق‌تری پنهان شده است۔

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: فرانسیس بیکن

#لوسین_فروید #فرانسیس_بیکن #مارتین_گی‌فورد

@volupte
اگر از نزدیک به نقاشی‌های فروید از یک فرد نگاه کنید، همان‌طور که دیمین هرست گفته بود، تبدیل به نقوشی از لکه‌ها و رنگ‌ها می‌شود، مثل نمای یک بیابان از بالا۔ تخت هم نیستند، بلکه می‌شود گفت جهت‌دارند، رد قلم‌مو مثل خطوط راستای نیروی مغناطیسی آشکار است۔ لکه‌های بالاآمده و شیارها مثل برجستگی‌های سنگ بیرون می‌زند و نور را نگه می‌دارد۔ چند سانتی‌متر مربع از این چهل‌تکه به نظر جذاب اما کاملاً انتزاعی می‌رسد۔ کمی عقب‌تر که بروید، تمام این‌ها به فرم‌های نرم‌پوست و گوشت روی استخوان‌ها تغییر شکل می‌دهند۔

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: لوسین فروید

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد

@volupte
نتیجه‌ی فروید از دنیا و همچنین طیف مدل‌هایش حس‌وحالی پروستی دارد۔ هم اشراف‌زاده‌ها را کشیده- دوک و دوشس دوونشایر، بارون تایسن، جیکوب راث‌چایلد- هم جیب‌برها، مست‌های سوهو، هنرمندان، نویسندگان، معتادان و چندین دلال۔ در واقع آثارش تالار افرادی است که به‌دلایلی برایش به‌عنوان سوژه جالب بوده‌اند۔ از جمله افرادی که برایش جالب‌توجه نیستند کسانی هستند که نقش بازی می‌کنند و کسانی که شخصیت‌شان شدت و حدت ندارد: بی‌هویت‌ها۔

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: لوسین فروید

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد

@volupte
آیا مهم است که تصویر شبیه مدل باشد؟ فروید نظرش این است که:《به‌نوعی شباهت نکته‌ی اصلی نیست، چون اینکه نقاشی شبیه باشد یا نه هیچ ربطی به کیفیتش به‌عنوان یک تصویر ندارد۔ به‌عنوان مثال، آدم‌های رامبراند از این لحاظ که همه‌شان نوعی شکوه روحانی دارند شبیه هم هستند۔ حس می‌کنید خیلی به سمت قیافه‌ی واقعی مدل‌ها کشیده نشده است.》

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: رامبراند

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد #رامبراند

@volupte
فروید دریافتی از زندگی دارد که انسان و حیوان را دو جنبه‌ی یک چیز در نظر می‌گیرد۔《وقتی آدم‌های لباس‌پوشیده را نقاشی می‌کنم همیشه خیلی به آدم‌های برهنه فکر می‌کنم، یا حیوانات ملبس۔》در تعدادی از به‌یادماندنی‌ترین نقاشی‌هایش آدم‌ها و حیوانات _معمولاً صاحبانشان_ کنار هم حضور دارند: دختر با سگ سفید؛ مرد و اِسپِک. در پرتره‌ی دوتایی دست‌ها و پنجه‌ها، پاهای تازی و ساعدها، بینی سگ و زن صمیمانه در هم بافته شده است و حسی از هستی مشترک را القا می‌کند۔

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد
تصویر: پرتره‌ی دوتایی، لوسین فروید

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد

@volupte
تجربه‌ی مدل شدن چیزی بین مراقبه‌ی شهودی و رفتن به سلمانی است۔ یک احساس تقریباً خوشایند از تمرکز و هشیاری وجود دارد، اما لازم نیست هیچ کاری انجام بدهید، مگر پاسخ دادن به درخواست‌هایی مشخص:《می‌شود کمی سرت را بچرخانی؟》،《می‌شود شال را یک ذره تکان بدهی؟ این‌طوری کمی زیادی رسمی است》. مدل شدن در لحظاتی یک رابطه‌ی فیزیکی است که تقریباً خجالت‌آمیز به نظر می‌آید: کاری که با پوست، عضلات، گوشت و به‌گمانم - اگر چنین چیزی وجود داشته باشد - با خویشتن مدل سروکار دارد۔

متن: مرد با شال آبی، روند خلق یک پرتره با لوسین فروید، مارتین گی‌فورد

#لوسین_فروید #مارتین_گی‌فورد

@volupte