تنها کتاب امیلِ روسو است که هومبولت برای آن اعتبار قائل میشود و در نتیجه اعلام میکند: ما به کسانی نیاز داریم که همان کاری را که روسو برای آموزش انجام داده است، اینها برای سیاست انجام دهند و در نتیجه، از پرداختن به مقرارات، دستور عملها و ریزهکاریهای فنی پرهیز کنند و سیاست را از دیدگاه تحول طبیعی و خودانگیختهی خصلتهای درونی انسان در نظر گیرند. در اینجا هومبولت از کتاب قرارداد اجتماعی روسو یادی نمیکند و از مفهوم ارادهی همگانی او دوری میجوید و نامی از آن نمیبرد.
...
بهگفتهی خود هومبولت،《هر چیزی که از گزینش آزادانهی انسان سرچشمه نگرفته است و یا تنها در نتیجهی یاددادن و راهنمایی دیگران بهدست آمده باشد، در هستی ذاتیاش وارد نمیشود و در نتیجه، با ماهیت راستین او همچنان بیگانه میماند》. این تضاد میان رفتار بیرونی و خصلت درونی، در دیدگاههای آموزشی روسو نیز عجین شده است. بهنظر هومبولت. این تضاد مبنایی را برای نقد پدرسالاری خیرخواهانهی حکومت فراهم میسازد.
همچنان که از عبارت بالا برمیآید، حملهی هومبولت دربرگیرندهی سه نوع انتقاد اساسی است. نخست اینکه برابر با نظریهی یادشده، دولت پدرسالارانه با رعایایش مانند کودکان برخورد میکند و این برخورد هرچقدر هم که خیرخواهانه باشد، مردم را از ویژگیهای اصلی انسانیتشان محروم میسازد، که همان آزادی گزینش و فرصت خودانگیخته برای رشد ظرفیتهایشان است و برخلاف اِمیل، نمیگذارد که آنها با یادگیری از پیامدهای کنش شخصیشان رشد کنند. دوم، این نوع دولت کیفیت تجربههای ناشی از یادگیری را کاهش میدهد، زیرا یکنواختی شخصیتی مورد نظر خودش را بر شهروندان تحمیل میکند و در نتیجه، آنها را از برخورد سودمندانه با دیگران و فردیتهای بهخوبی پروردهی همدیگر محروم میسازد و در واقع، پهنهی اجتماعی را یکنواخت میسازد. سوم، اینگونه دولت تنها با رفتار بیرونی انسانها کار دارد و بیشتر آن چیزهایی را که آنها باید یاد بگیرند و بهدست خودشان برای خودشان انجام دهند، برای آنها و بهجای آنها انجام میدهد و در نتیجه، قدرت ابتکار و استقلال فردی را از آنها میگیرد و نیز در درازمدت کل جامعه را از این صفات بیبهره میسازد.
متن: از پیشگفتار
جی.
دبلیو بارو در کتاب حدود عملکرد دولت، ویلهلم فون هومبولت، ترجمهی محسن ثلاثی، نشر علمی
#روسو #هومبولت #جی_دبلیو_بارو@volupte