Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#جان_پلامناتز
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
ایراد اصلی جامعه‌شناس به هگل می‌تواند از این قرار باشد که او اغلب جایی که باید از جامعه سخن بگوید از دولت سخن می‌گوید. این‌که بگوییم انسان در درون دولت, عقلانی, اخلاقی و خواهان آزادی می‌گردد با این‌که بگوییم انسان در جامعه چنین می‌شود یکی نیست. نظریه‌ی دولت هگل در معرض انتقاد جدی قرار دارد, اما این‌که هگل دولت را محصول اراده‌ی انسان تلقی می‌کند یا وجود آن را برای تأمین نیازها و امیالی که انسان نمی‌تواند خارج از جامعه داشته باشد, لازم می‌داند قابل انتقاد نیست.

متن: شرح و نقدی بر فلسفه‌ی اجتماعی و سیاسی هگل

#هگل #جان_پلامناتز

@volupte
در اجتماعی که انسان‌ها دارای تصوری از آزادی باشند, نمی‌توانند درواقع آزاد باشند مگر آن‌که این اجتماع, جامعه‌ای باشد که در آن آنچه آن‌ها ملزم بدان هستند با آنچه خود حق یا خیر می‌دانند مطابق باشد. قانون و رسم نباید مانعی باشد بر سر راه زیستن آن‌ها به نحوی که خود زندگی را ارزشمند می‌شمارند. برای این‌که انسان‌ها آزاد باشند, بایستی به زبان جامعه‌شناسان, میان ارزش‌های ذهنی و هنجارهای وضع‌شده هماهنگی باشد. و جامعه‌شناسان با هگل در این باره موافق خواهند بود که ارزش‌های ذهنی حتی وقتی با هنجارهای وضع‌شده جور درنیایند, همواره عمیقاً بستگی به معیارهایی دارد که زمانی ملزم به همنوایی با آن‌ها شده است. فقط موجودات اجتماعی می‌توانند از نظر اجتماعی ناسازگار شوند; و منظور من صرفاً این نیست که آن‌ها بایستی پیش از آن‌که بتوانند ناسازگار شوند, در جامعه بوده باشند (مانند کسی که اول باید کفش بپوشد و بعداً بتواند راحتی آن را احساس کند), بلکه آن‌ها بایستی نخست ارزش‌هایی داشته باشند (که تنها در جامعه کسب می‌شود) تا این‌که بتوانند نیازها و آرزوهایی داشند; نیازها و آرزوهایی که جامعه ناکام می‌سازد. موجود [انسانی] برای این‌که از عدم آزادی خود آگاه باشد و آرزوی آزادی کند, بایستی خودآگاه و قادر به اتخاذ قضاوت‌های ارزشی باشد. بنابراین, صرفاً موجودی اجتماعی و اخلاقی می‌تواند به طور آگاهانه غیرآزاد باشد و آرزوی آزادی کند. و چنین موجودی فقط وقتی آزادی می‌یابد که آنچه مطلوب اوست با آنچه ملزم به انجام آن است سازگار باشد.

متن: شرح و نقدی بر فلسفه‌ی اجتماعی و سیاسی هگل, جان پلامناتز

#هگل #جان_پلامناتز

@volupte
در میان فلاسفه‌ای که اندکی پیش از هگل می‌زیستند, هیوم همه‌ی تجربه را به صرف مجموعه‌ها یا رشته‌هایی از تأثیرات ذهن از خارج و انعکاس کمرنگ آن‌ها در حافظه تقلیل می‌داد, یا کانت می‌گفت که مکان و زمان شکل‌هایی از بینش درونی (یا شیوه‌ی نمودارشدن محسوسات در ذهن) هستند و مفاهیمی چون جوهر و علیت به‌وسیله‌ی ذهن ما بر محسوسات ذهنی تحمیل می‌گردند. نظریه‌ی هیوم نقشی برای فعالیت ذهن قائل نمی‌شود و ذهن را کلاً نادیده می‌گیرد, زیرا ذهن, به گفته‌ی هگل, اساساً فعال است و هر کس این ویژگی ذهن را در نظر نگیرد, درواقع ذهن را به حساب نیاورده است. کانت میان امور آن‌چنان‌که می‌نمایند و آن‌چنان‌که در خود هستند, تمایزی کاذب می‌گذارد و بیهوده ادعا می‌کند ما می‌توانیم دریابیم که امور فی‌نفسه‌ای وجود دارند که مستقل از ذهن ما هستند, اما نمی‌توانیم جز آن‌که به وجود آن‌ها آگاهیم, چیز بیشتری درباره‌ی آن‌ها بدانیم. اما عنصری از حقیقت در هر دو نظریه وجود دارد. هیوم درست می‌گوید که چیزی خارج از حیطه‌ی تجربه وجود ندارد و کانت نیز درست می‌گوید که ذهن, جهانی را که می‌شناسد, می‌سازد.

متن: شرح و نقدی بر فلسفه‌ی اجتماعی و سیاسی هگل, جان پلامناتز

#دیوید_هیوم #کانت #هگل #جان_پلامناتز

@volupte
هگل نیرومندتر و متکبرانه‌تر از هر متفکر پیش از خود چهار تزی را پیش می‌نهد که از آن زمان تاکنون بسیار مورد توجه لیبرال‌ها بوده است: (١) انسان فقط در مقام موجودی که در تعامل و تبادل اجتماعی تعلیم و تربیت یافته است و اهداف و آرمان‌هایی دارد که خارج از بستر اجتماعی بی‌معنا هستند حقوق و فرصت‌هایی را به تصور درمی‌آورد و گرامی می‌دارد که با نام آزادی به آنها شأن و ارج می‌دهد. (٢) برای صورتبندی این حقوق و فرصت‌ها مسیری طولانی از تحول و تکامل اجتماعی پیموده شده و پژوهش‌های بسیار در مورد شرایط اجتماعی و سیاسی آنها صورت گرفته است. (٣) این صورتبندی و این پژوهش‌ها ربط دقیقی به ظهور و برآمدن دولت مدرن دارند. (٤) حفظ و برقرار نگاه داشتن مؤثر این حقوق و فرصت‌ها مستلزم نظمی حقوقی از آن نوعی است که ما به هنگام صحبت از دولت در ذهن داریم.

جان پلامناتز

متن: فرهنگ اندیشه‌های سیاسی

#هگل #جان_پلامناتز

@volupte