گروه روانپزشکی و روانشناسی ویان

#دکتر_محمد
Канал
Логотип телеграм канала گروه روانپزشکی و روانشناسی ویان
@vianclinicsПродвигать
5,66 тыс.
подписчиков
4,14 тыс.
фото
537
видео
2,6 тыс.
ссылок
گروه تخصصی و فوق تخصصی روانپزشکی و روانشناسی ویان مطب دکتر سامرند سلیمی تماس با همه مطبها 021 - 91 00 7393 رزرو وقت خارج از کشور از طریق واتس اپ +98 933 60 65 451 @vianclinics دارای شاخه های بزرگسال، کودک و نوجوان در شعب سعادت آباد و علامه جنوبی
Forwarded from اتچ بات
#دبیرستان_کمال از قدیمی‌ترین مدارس آموزش متوسطه تهران است و در منطقه نارمک واقع شده است .
در دوران حکومت ملی #دکتر_محمد_مصدق همزمان با تأسیس صندوق مسئلهٔ ناشناس بودن مالک زمین‌های نارمک بر ملا گشت و بانک ساختمانی موظف شد برای نیازمندان در آن مکان خانه سازی کنند. از این رو دکتر سحابی و یارانش به فکر تهیه زمین در شهرک جدید افتادند تا مدرسه‌ای بزرگ تأسیس نمایند.

مدرسه در زمینی به مساحت بالغ بر ۶۵۰۰ متر مربع بنا گردید. ساختمان آن در سه طبقه و در طی دو سال به پایان رسید. مخارج مدرسه توسط اشخاص خیّر و نیکوکار و کمک‌های فرهنگی و اوقافی و نیز کمک سید حسین طباطبایی بروجردی فراهم گردید.

اخیرا یکی از بهترین مدیران تاریخ این مدرسه یعنی #حسین_شفیعی با این دنیا وداع کرد . متن زیر نوشته یکی از دانش آموزان سال های دور مدرسه کمال است درباره حسین شفیعی.

☀️مش رحیم هنوز خواب بود. ساعت یک ربع به شش صبح ورقه های امتحانی روی صندلی چیده شده بود و بچه ها یکی یکی در تاریکی صبحگاه پاییزی وارد جلسه امتحان میشدند. امتحان نه مراقب داشت و نه تقلب! مدیر که کم کم چین و چروک سالهای دراز خدمت بر پیشانی وآثار کم خوابی مفرط از گودی دور چشمانش پیدا بود صبح همان روز بتنهایی ورقه های سؤال رو با استنسیل تکثیر کرده بود. یکبار هم در تاریکی صبحگاهی با موتور یاماها 100 اش توی گودال کف خیابون افتاده بود ولی زخم و زیلی خودش رو بمدرسه رسونده بود تا یکوقت امتحان بهم نخوره.
در تمام مدت تحصیل غیر از روز اول مهر سال اول، هیچوقت پشت بلندگو نرفت. همون سال وقتی فهمید دو تا دانش آموز در اتوبوس دو طبقه یواشکی عکس پورنو نگاه میکردن ، همون فرداش اخراجشون کرد بدون کوچکترین اغماض. این مدل تصمیم گیری رو یکبار دیگه هم درسال چهارم ازش دیدم. در مورد کیا شمشکی که مغرور از رتبه عالی اش؛ اما با نخوت برامون کلاس حل تمرین و تست زنی راه انداخته بود. سر کلاس بچه ها خندیدند و او بهمون پرخاش کرد که برید به عمه تون بخندید. من و صادق حاجی حسینی و رضا رحیمی رو از کلاس انداخت بیرون . اخراج از کلاس معنی اش اخراج از مدرسه بود. پدرم یکساعت بعد اومد مدرسه و مدیر ، پرونده من رو بهش تحویل داد و بمن گفت خداحافظ ! گفتم آقا ایشون به عمه بچه ها بی احترامی کرده! ..... برگشتیم سر کلاس ولی بعد از اون ساعت دیگه کسی کیا شمشکی رو ندید.
برای اولین بار کلمه "استقراِء" رو از اون شنیدم و وقتی دیدم هر بار دولا میشه و پوست تخمه رو از روی زمین بر میداره دوزاریم افتاد که باید از جزء به کل رسید!

بعدها بابت ثبت نامم در مدرسه کمال دست پدرم رو بوسیدم...

#گروه_روانپزشکی_ویان

@vianclinics
Forwarded from اتچ بات
یاد استاد

(هر بیماری قصه خودش را دارد، و باید بتوانید، قصه او را درک کنید، فرموله کنید، تا آنگاه بتوانید کمکش کنید.) این جمله آقای #دکتر_محمد جعفر_مدبرنیا در هنگام ویزیت مراجعان، در کنار نشانه شناسی عمیق ایشان در سال یک و دو رزیدنتی ام در رشت، برایم خیلی مبهم می نمود، و معمولا پس از ویزیتها در خود فرو می رفتم، که چرا اکثر حرفهای استاد را نمی فهمم. در میانه سال سوم شاگردی، کم کم ابعادی از آموزشهای ایشان، برایم قابل فهم می شد. آنجاییکه برایمان روشن می نمود، که چگونه لایه های زیرین افکارمراجع را کنکاش کنیم، تا بفهمیم چرا این مراجع خاص، در این زمان خاص و با این استرسور خاص، چنین واکنشی را نشان داده است.
ویژگی دیگر آموزش استاد، توجه دادن شاگردان به ابعاد انسانی مراجعان و عدم نگاه بالا به پایین به آنها بود. همواره متذکر می شدند، که باید مراجع را بیوسایکوسوشیال دید، و در پاسخ به اینکه ما در مقابل تغییر شرایط اجتماعی - اقتصادی مراجعان ناتوانیم، راهنمایی می کردند، که چگونه امکانات موجود هر مراجع را پیدا کنیم، آنرا تقویت کنیم و در سطح خودش او را وارد جامعه کنیم، از سبزی کاشتن در باغچه خانه تا بازگشت به کار.
در زمانه رزیدنتی که خود را اخلاقی فرض می کردم، بارها با آقای دکتر مدبرنیا و بسیاری از اساتید دیگر، بحث می کردم، که باید ابزارهای مختلف را داشته باشیم ولی، استفاده بجا و اندیکاسیون دار از آنها بکنیم، که با پاسخ ایشان، مبنی براینکه اخلاقی حرف زدن با اخلاقی عمل کردن متفاوت است، مواجه می شدم، ولی نمی پذیرفتم. تا اینکه در دوران طرح، در آستانه دو راهی حرف و عمل به ابعاد نظر ایشان پی بردم، و با دیدن هر مراجعی، آموزشهایشان برایم تداعی می گردید.
برای استاد سلامتی و برای ما شاگردانش، تداوم بهره مندی از ایشان را آرزومندم.

#دکتر_رضا_احمدی

#روان_پزشک #مشاور_پیش_از_ازدواج
#زوج_درمانگر #سکس_تراپیست

@vianclinics
تا دقایقی دیگر ...
تنبورنوازی دسته جمعی باشکوه زنان و مردان ایرانی پیرو آیین یارسان

از دست ندهید .
با تشکر از #دکتر_محمد_کاظم_لبادی
استاد بیماری های کلیوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
@vianclinics
🌞 نقد و نظر

#دکتر_محمد_اسماعیل_ساوری. گرگان

زندگی در میانسالی، شرح وظایف اجتماعی جدیدی برای من ایجاد کرده است. یکی از این وظایف شرکت در مراسم تشیع جنازه است. در این چند سال اخیر مکررا قواعد اجتماعی موظف‌ام کرده که علیرغم میل درونی، برای شرکت در این مراسم در امامزاده عبدالله گرگان، آرامستان شهر، حضور داشته باشم.
شرکت در آن گونه مراسم وحضور در آن مکان تجربه جالبی برایم بود. از وسواس درخواندن تاریخ فوت متوفیان تا تماشای گروه کر عزاداران سیاهپوش، اما آن‌چه در آن‌جا برایم جالب بود. حضور دایمی مردی مبتلابه ناتوانی ذهنی که با پیژامه و لباس نه چندان تمیز و شکم نسبتا فربه، همیشه در آن انبوه سیاهی حضورداشت. انگار مرده‌ی متحرکی بود اما به جای آن‌که از جسم گسیخته شده باشد، از ذهن و روان از هم پاشیده و مرده بود.
آن‌طور به نظر می‌آمد که شکم فربه‌اش ناشی از غذاهای نذری باشد که بازماندگان و زیارت کنندگان قبور به او تقدیم کرده بودند.
ان فرد و این واقعیت که آن گورستان ماوای افراد فقیر، مصرف کنندگان مواد، افراد بی خانمان و... است مرا به یاد کتاب ارزشمند" تاریخ جنون" اثر میشل فوکو انداخت.
جامعه میل به طرد و ندیدن افراد نابهنجار دارد. گدایان، روسپی‌ها، جذامیان و بیماران روانی، معتادان متجاهر(این گروه همان‌گونه که از عنوانشان معلوم است به طور خاصی نباید در معرض دید عموم قرار بگیرند لذاجامعه نهادهایی را برای این امر در نظر گرفته) و در مجموع جماعتی رانده شده که اسیب پذیری وجودی انسان را به او یادآور می‌شود.
مردم از مرده و هر آن‌چه بدان مرتبط است می‌ترسند و پرهیز می‌کنند و در عین حال برای مردگان حرمتی نیز قایل‌اند. همین رابطه را با جماعت مطرود هم دارند. گویی آن‌ها هم از هم‌گسیخته‌اند اما نه در کالبدشان بلکه در روان، ذهن و شخصیت شان.
جامعه همانگونه که از دیدن مرده پرهیز می‌کند از دیدن آنان نیز اجتناب می‌کند و چه درست این بیماران می‌دانند که در کجا زندگی کنند که دیده نشوند؛ در گورها.
گورخواب‌های شهریار به درستی می‌دانند که مردم از دیدن‌شان اکراه دارند حتی آنانی‌که به بهانه‌شان حکومت را نقد می‌کنند. شهریاران قبور از احساس دوپهلوی جامعه نسبت به خود آگاهند. می‌دانند که مردم سخاوتمند اگر به انان غذای نذری می‌دهند در عین حال میلی هم به دیدنشان هم ندارند و به ناچار باید از میدان دید آنان دور باشند و دیده نشوند. و اگر هر از گاهی آنان را به غذای نذری مهمان می‌کنند و یا حکومت را سرزنش می‌کنند از نوع دوستی‌شان نیست، بلکه به خاطر نیازشان است به این‌ که به خود بگویند انسان‌های شرافتمندی هستند.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه
تا دقایقی دیگر ...
تنبورنوازی دسته جمعی باشکوه زنان و مردان ایرانی پیرو آیین یارسان

از دست ندهید .
با تشکر از #دکتر_محمد_کاظم_لبادی
استاد بیماری های کلیوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
@vianclinics
پیدا شدن قطعه صوتی جدیدی از #سید_علی_اصغر_کردستانی طی چند روز گذشته بهانه ای شد برای معرفی این هنرمند بزرگ .

توضیح دوست ارجمندم #دکتر_محمد_کیانی روانپزشک و از شاگردان خسرو آواز ایران #استاد_محمد_رضا_شجریان را درباره این قطعه می خوانیم و سپس قطعه مزبور به حضورتان نقدیم می شود :

این قطعه بسيار بسيار زيبا و دلنشين اجرا شده
در دستگاه همايون و مخصوصن در اوج آن يعني گوشه بيداد
كه واقعن استادانه اجرا شده...
صداى تنور و تحريرهاى بسيار ريز در اوج واقعن كم نظيره و اين اتفاق از ويژگيهاي تحريرهاي اساتيد قديمي بوده كه الان كمتر ديده ميشه...اين تحريرها مشخصه قمر و ظلي بوده
و علي أصغر خان كردستاني...البته ايشون استاد قرائت قرآن هم بوده اند كه نميشه تاثير قرآن رو بر صداى ايشون لحاظ نكرد...روحش شاد و يادش گرامي..."
#گروه_ویان
#دکتر_سامرند_سلیمی
@vianclinics
با تشکر ویژه از خانم #دکتر_آریادخت_محمد_علیپور متخصص اطفال

و #دکتر_محمد_کاظم_لبادی استاد بیماری های کلیوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان که فایل های با کیفیت ترانه #رفته را در اختیار کانال ویان قرار دادند .

#گروه_روانپزشکی_ویان
@vianclinics