#انقلاب_مشروطه،
شورش علیه
پادشاهی مطلق ✅ برآمدن
#صفویان آغاز نوع جدیدی از نظام حکمرانی در تاریخ ایران است:
#پادشاهی_مطلق. این نوع از حکمرانی نه بازپرداخت نظام شاهنشاهی ایران باستان است و نه سنخیتی با نظام سیاسی خلیفه شاهی دارد و نه با حکمرانی خانی ایلخانی مغولی و تیموری همسوست.
در این نظام سیاسی نه خبری ازطبقه اشراف است که بتواند قدرت سلطان را تا حدودی مقیّد کند ونه ازخلافت نشانی است که به تقسیم حدود و اختیارات میان شاه وخلیفه بینجامد و نه از حاکمیت سنّت استپی در اندیشه حکمرانی خبری هست تا نظام سیاسی مستقر بتواند به واسطه قوریلتای و یاسا و بیلیگ، عملکرد خان ایلخان را زیر نظر گرفته و آن را مهار سازد.
✅ نظام سیاسی مبتنی بر
پادشاهی مطلق، نظامی است از نوع پاتریمونیال و مبتنی بر سلطه موروثی که بدون هیچ طبقه و نهاد مزاحمی مستقل از طبقه حاکم، به اعمال قدرت میپردازد.
#سلطان در این نظام هم
#قانونگذار است و هم
#مجری و هم
#قاضی.
تمام مناصب قضایی، قانونی و اجرایی در ید اختیار و سیطره اوست؛ از منصب "وکیل" گرفته تا "صدر" و "قاضی عسکر" و حتا "خلیفهالخلفا". تشکیلات سیاسی از "دیوان اعلی" گرفته تا "محفل بهشتآیین" و "مجمع جانقی" و "ارکان نظامی دولت قاهره" همه منصوب و جاننثار پادشاهند و غیر از او و گروه حاکم، هیچ دسته و طبقه اجتماعی دیگری را نمایندگی نمیکنند.
اساساً طبقهای وجود نداشت که قدرتی مستقل از قدرت سلطان داشته باشد و بدون وابستگی به او بتواند در تحولات سیاسی و اجتماعی نقش ایفا کند و بدین وسیله در سیاستورزی سهمی هر چند اندک را از آن خود سازد. برخورداری از این حجم از قدرت و اختیارات است که باعث میشود در اندیشه سیاسی اسلامِ شیعی، سلطان جایگاهی بین خداوند قاهر و رعیت ناتوان پیدا کند، تقدس و جبروت الهی ساحت او را منوّر نماید، به عنوان انسانی خارقالعاده معرفی بشود، سایه خدا و نظرکرده او باشد و کلام سلطان، کلام خدا باشد که بر زبان وی میگذرد. فرستاده ونیزی چنین باوری را درباره شاه اسماعیل تأیید میکند: "او را به جهت نسبت با علی نه همچون شاه، بل به مثابه خدا پرستش میکنند."
پادشاه صفوی از چنین مقام و جایگاه معنوی و سیاسی برخوردار است که باعث میشود سیوری آگاهانه بگوید که گفته میشود در هیچ کشوری، سلطنتی وجود نداشت که در آن وظایف و اختیارات پادشاه بیشتر از ایران باشد. این گونه بود که شاه صفوی قدرت
مطلق و منبع اقتدار و مشروعیت همه نهادها و ارکان دولت به شمار میرفت. در این نوع از نظام سیاسی، پادشاه تمام ارکان قدرت را در اختیار دارد. مالک
مطلق مملکت و ارباب رعیت بیپناه است و به معنای واقعی کلمه، او خودِ "نظام" است. نظامی که بخشی از آن در دوران باستان در اختیار طبقه اشراف بود، حالا در دوران اسلامی در قالب سلطنت اسلامی شیعی تمام و کمال در ید اختیار پادشاه قرار گرفته است. نتیجه محتوم تجمیع همه ارکان و نهادهای سیاسی در دست پادشاه، خودکامگی
مطلق بود؛ چیزی که منتسکیو از آن به
#برهوت_بردگی یاد میکرد.
✅ این وضعیت در نظام سیاسی ایران از روی کار آمدن صفویه تا استقرار نظام مشروطه برقرار است. انقلاب مشروطه شورش علیه چنین ساختاری است.
#حسن_حضرتیt.center/tarikhdartarazoo 🏛