🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#ملاباشی
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
عشق من روستای نصف‌جهان!


به‌گمان من از آن روز که مردم اصفهان هلهله‌کنان در قفای #ملاباشی دویدند تا فرمان اخراج #ملاصدرا از اصفهان را از پادشاه صفوی بگیرند تا ده سال پیش که برخی جوانان جزم‌اندیش به مقبره #آرتورپوپ هجوم بردند و هَروله‌کنان دورِ آن سینه زدند و به آن رنگ پاشیدند تا مانع اجرای‌ فرمان سه رئیس‌جمهور برای دفن جنازه #ریچاردفرای در آن مقبره شوند، اصفهان هنوز یک‌‌گام به پیش نرفته است، همان نصف‌جهان عصر صفوی است‌، خواه شهر باشد خواه روستا.

اوج فاجعه البته در زمان حمله #محمودافغان رخ نمود که شهر شش ماه در محاصره بود و کار به جایی رسید که گربه‌‌ها و سگ‌ها را کشتند و خوردند، اما هیچ جنبشی برای دفاع از شهر نکردند. نشستند تا شاه اقدام کند و شاه هم فقط نذر می‌کرد و تسبیح می‌انداخت و دعا می‌خواند. شهر، روح دارد، هویت دارد؛ وقتی می‌بیند شاهش بی‌عمل است خود دست به اقدام می‌زند، سازماندهی و قیام می‌کند. فقط یک جامعه مرده و عقب‌مانده می‌نشیند تا به‌جای کشته شدن در مقابله با دشمن،‌ قحطی حاصل از محاصره، هشتاد هزار نفر از نفوسش را بکشد.

اصفهان چهار بار نشست و نظاره کرد تا نابود شود؛ آخرینش همین بود که نشست تا زنده‌رودش را غارت کنند. نه تنها نشست،‌ بلکه همانند جنگ‌های قبلی، شریک مجرمان شد، با مشارکتِ هلهله‌کنانش در توسعه نامتوازن و دیوانه‌وارِ صنعت و کشاورزی و صادرات آب. شهر اگر بود، بینش داشت، مقاومت می‌کرد.
بار اول و دوم نیز حمله اعراب و مغول‌ بود. اعراب که آمدند آنقدر مردم اصفهان در پایداری و آمادگی برای جنگ تعلل کردند که مرزبان شهر ناامید شد و گریخت. دشمن او را گرفت و با او صلح کرد و قرار شد هر کس خواهد از شهر برود و هر کس می‌ماند باید جزیه بدهد. و مرزبان بازگشت و به مردم گفت «آنچه کردم شایسته شما بود».

اما #مغولان که آمدند #شافعی‌های شهر پوشیده با مغولان قرار نهادند که دروازه‌های شهر را بگشایند به شرط آن‌که مغولان پس از تسخیر شهر، #حنفی‌ها را قتل‌عام کنند. اما مغولان وقتی شهر را گرفتند، هر دو گروه را قتل‌عام کردند و با اصفهان همان کردند که با نیشابور کرده بودند.
تنها باری که باور دارم اصفهان،‌ شهروَش، شهریاری و شهربانی کرده است در #جنگ_تحمیلی بود که بیش از هر شهر دیگری، به نسبت جمعیتش، شهید داد.
و اکنون که این جمله‌ها را می‌نویسم، اشک امانم نمی‌دهد. اصفهان، شهر فیروزه من، چهار قرن است تا زانو در گلِ سنت فرورفته و گام‌از‌گام برنداشته است. که اگر توان حرکت داشت، نمی‌گذاشت زنده‌رودش را بسوزانند؛ هوایش را از سرب داغ بیاکنند؛ تمدن چند هزار ساله شرقش را با دو هزار اثر تاریخی به یغمای کویر بسپارند؛ حمام خسروآغایش را شبانه بکوبند و آسفالت کنند؛ خانه‌های تاریخی‌اش را آب بیندازند تا خراب شود؛ کاریزهای باستانی و مادی‌ها و نهر‌های تاریخی‌اش را (که رگ‌های حیاتش بودند) در زیر بزرگراهها و خیابان‌‌کشی‌ها مدفون کنند؛ و #برج‌های_کبوتری مزارع‌ اطرافش را (که ارزان‌ترین و پیچیده‌ترین فناوری تولید کود کشاورزی بوده است) به هجوم باد و باران بسپارند تا نابود شوند.

پس از انتشار مقاله «روستای نصف‌جهان» همشهریان زیادی به انتقاد برخاستند و کسان زیادی در فضای مجازی حمله و اهانت کردند؛ حتی برخی فرهیختگان شهر برآشفتند و نوشتند یا پیام دادند که من با این نوشته، به اعتبار اصفهان آسیب‌زده‌ام. پاسخ من این است: همین‌که اعتبار اصفهان با یادداشت کوتاهی از آدم یک‌لاقبایی مثل من آسیب می‌بیند یعنی هنوز روستاست! و همین‌که برخی فرهیختگان شهر همچنان نسبت به اصفهان غیرت قبیله‌ای دارند، یعنی ما هنوز قبیله‌ایم.
👈جامعه‌ توسعه‌گرا و متروپولیتن (کلان‌شهر) جایی است که به هر کس نقدش کند مدال می‌دهد. متروپولیتن از نقد آسیب‌ نمی‌‌بیند بلکه صیقل می‌خورد و جلا می‌یابد.
سالها پیش در مقاله «توسعه یعنی شهری با تندیس شاطر رمضان» نوشتم که تا زمانی که تندیس شاطر در اصفهان نصب نشده یعنی اصفهان «توسعه‌نیافته» است و اکنون با صدای بلند می‌گویم اصفهان آنگاه کلان‌شهر خواهد بود که به‌پاس همان یادداشت کوتاه به من «مدال شهامت نقد» بدهد. و اکنون با این حمله‌ها و گله‌ها فهمیدم که چه خوب کردم بیست سال پیش مقاله کامل «روستای نصف‌جهان» را منتشر نکردم و هنوز نمی‌دانم کی جرأت خواهم کرد.

شهری که تا دو دهه پیش،‌ تحمل نام «جمالزاده» را بر روی یک خیابانش نداشت و هرچه شهرداری تابلوی آن را کاشت، شبانه کندند؛ تا بالاخره شهرداری خسته شد و نام خیابان را عوض کرد؛ و وقتی عوض کرد، هیچکدام از آن بزرگانی که اکنون به من تذکر دادند، یقه چاک نکردند که جمالزاده هیچ دست‌کمی از سی‌وسه‌پل ندارد؛ و اگر شهرداری حق ندارد سی‌وسه پل را خراب کند یا نامش را به «پل آیه‌الله میرزا وِردی خان» تغییر دهد،‌ نیز حق ندارد نام بزرگ جمالزاده را از خیابان‌های اصفهان حذف کند.

#محسن_رنانی

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#دولت_پنهان و در سایه،
#سقوط_حکومت_صفویه.


یکی از عوامل مهم سقوط حکومت ۲۵۰ ساله صفویه دولت در سایه‌ای بود که در حاشیه دربار شکل گرفت.
دولت سایه با مشارکت حرم سرا، خواجه‌گان و مشاوران شاه، به‌نام حراست از سلطنت فخیمه صفویه شکل گرفت تا منافع خود را حفظ نمایند.

صدراعظم‌ها معمولاً از طبقه رعیت بودند که نوعی حاکمیت دوگانه شکل می‌گرفت.
پس از اصلاحات شاه عباس، اتکای دولت به قزلباش و صوفیان محدودتر و به عالمان دینی نزدیکتر شدند، پس از این دوره ضعف سلطنت صفوی نیز آشکار شد.
دولت سایه همه امور کشور را زیر نظر داشتند آنان هر فعالیتی که تامین‌کننده منافع آنها نبود با نفوذی که تحت عنوان دربار شاه داشتند را متوقف می‌کردند.

از منصب وزارت جز اسمی باقی نمانده بود. گرچه صاحب منصبانی چون ساور تقی، لطفعلی خان داغستانی و ...در قدرت بودند؛ ولی قدرت اصلی جای دیگر بود.

با فشارهای دولت سایه در عصر سلیمان شاه و سلطان حسین کشور هر چه بیشتر از صاحب منصبان توانا و قدرتمند خالی شد و به‌دست متملقان بی‌اراده سپرده شد.
در همین دوره قدرت ملاباشی‌ها افزون شد و تیر خلاص بر پیکر ایران زده شد.

آنها همسو با دولت سایه، سیاست‌های مذهبی خاصی خلاف منافع ملی را دنبال کردند.
اعمال محدویت علیه اقلیت‌های مذهبی، مسیحی، یهودی، زردتشیان، اهل سنت، فیلسوفان و صوفیان و همچنین مجتهدان به اجرا گذاشته شد.

♦️ آنها اعلام کردند در روزهای بارانی و برفی #اهل_کتاب حق خروج از خانه ندارند، چون زمین را نجس می‌کنند. بازار ظواهر مذهبی داغ و در مقابل هر روز حکومت از محتوا خالی‌تر می‌شد.

با روی کار آمدن شاه سلطان حسین که به شیخ حسین شهرت داشت، قدرت دولت سایه بیشتر گردید.
افزایش نفوذ #ملاباشی بر سلطان حسین عواقب ناگواری به بار آورد.
تعقیب و آزار بازرگانان ارمنی و هندو اقتصاد کشور را متلاشی کرد.
با این فشارها زردتشیان را نیز وادار به ترک ایران کردند.
خانقاها تخریت و به آتش کشیده شد.

فشار بر اهل سنت به‌گونه ای شد که آنها را به قومی بیگانه تبدیل کرد و سراسر مرزهای امپراتوری که از اهل سنت بودند.
جدایی طلبی فزونی یافت..
افغان‌ها ، ایرانی‌های شرقی از اهل سنت بودند، که از فشارهای والیان دربار و دولت سایه به ستوه آمده بودند و جهت تظلم‌خواهی به اصفهان آمدند.که نتیجه‌ای در بر نداشت و مجبور به قیام علیه دولت صفوی شدند..

با تصمیم دولت سایه دو تن از صاحب منسبان توانمند که همراهی با آنها نداشتند، از میان برداشته شدند.

#لطفعلیخان_داغستانی صدر اعظم سلطان حسین که سعی داشت بحران‌های دولت سلطان حسین را مدیریت کند با توطئه دولت سایه و ملاباشی، حکیم باشی و قورچی باشی (سردار قزلباش) به اتهام توطئه علیه سلطنت و رابط با دشمن او را کور کردند و از میان برداشته شد و دولت را قبضه کردند..
اگرچه پس از مدتی دادگاهی با حضور شاه تشکیل و تبرئه شد.
فتحعلیخان داغستانی، فرمانده سپاه جنوب که به دولت سایه اعتنایی نداشت قربانی بعدی بود.
او حمله اول محمود افغان را در هم شکست، او را به اتهام توطئه علیه سلطنت به بدترین وجه خلع و سپاه نیرومند او منحل شد.
محمود افغان پس از اطلاع از سرنوشت فتحعلیخان عزم خود را برای فتح اصفهان جزم کرد و بدون هیچ مانعی خود را به اصفهان رساند و حکومت صفوی را از میان برداشت.


#رضااحمدی


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
تصویری سحرآمیز از خانه تاریخی #ملاباشی
#اصفهان ...

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
نمایی زیباو چشم‌نواز از معماری سنتی ایرانی...
خانه تاریخی #ملاباشی در شهر #اصفهان، یکی از زیباترین بناهای دوران زند و قاجار.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
نمايی زيبا و دلنشين از مهمانخانه تاریخی #ملاباشی اصفهان.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
خانه تاریخی #ملاباشی در #اصفهان یا خانه معتمدی خانه ای زیبا است که متعلق به حاج میرزا احمد ملاباشی تفرشی اصفهانی، فقیه و فاضل زمان قاجار است. خانه ای دو طبقه و بسیار زیبا با معماری بی نظیر ایرانی که ملاباشی منجم ناصرالدین شاه در زمان ظل سطان آن را خرید.

وی فردی عالم و ادیب و فقیه بود و مصدر امور شرعی و عرفی داشت و از آن خانه به عنوان یک پایگاه فرهنگی مذهبی استفاده می کرد. در آن ایام وقتی اشراف زاده ای خانه ای را در کوچه ای می خرید نام آن کوچه به نام مالک خانه تغییر می کرد. ملاباشی کوچه و محل را که در آن آشپزخانه و اسطبل و خانه های دیگری در آن بود خریداری کرد. بعدهاآقای معتمدی این خانه را خرید و اقدام به بازسازی آن نمود. این خانه خشت و گلی است. در آن گچ و چوب و کاشی نیز به کار رفته است. دارای دو قسمت اندرونی و بیرونی است. در اندرونی ۱۵ اتاق وجود دارد. حوضخانه در دو طبقه در بیرونی وجود دارد و یک قسمت شاه نشین با اتاق هایی در اطراف و بالای آن نیز در بیرونی وجود دارد.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛