حکایت تلخ یک گورستان فرهنگ وادب
✅ طی سالهای متمادی تمام تلاشها برای انقطاع مردم با هویت فرهنگی شان صورت گرفته است و آنگاه تعجب می کنیم که چرا زبان فارسی و کلیت ایران مورد هجمه قرار می گیرد.
✅ به این یک مورد توجه کنیم.
گورستان
#ظهیرالدوله، گورستان کوچکی است بین امامزاده قاسم و تجریش در شمال تهران که چندتن از هنرمندان، شاعران و چهرههای سرشناس ایران در آن مدفونند.
✅ درویش خان،
#ایرج_میرزا، ملک الشعرای
#بهار، داریوش رفیعی،
#قمرالملوک_وزیری،
#فروغ_فرخزاد،
#رهی_معیری، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، روح الله خالقی و برخی دیگر از بزرگان عرصه فرهنگ، هنر و سیاست ایران در یک قرن اخیر در اینجا دفن شده اند.
✅ حال اگر کسی گذرش به آنجا بیفتید به ندرت اجازه ورود به آن مکان را می یابد و اغلب با پرخاشگری
#پیرمردی_تندخو (که چرا ایجاد مزاحمت می کنید) مواجه می شود.
✅ شاید حضور یک نفر از این افراد با این شهرت و اعتبار ملی کافی بود تا هر کشوری آن مکان را به ثبت ملی رسانده و با تبلیعات فراوان به عنوان یک میراث تاریخی در معرض دید عموم مردم قرار دهد اما در کشور ما طی دهه های گذشته عده ای از مدیران ارشد فرهنگی و مسئولان شهرداریها تا توانسته اند سعی در تخریب و پنهان کردن تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی داشته اند.
✅ باید به خاطر داشت وقتی نسلی را تربیت می دهیم که ارتباط او را با میراث فرهنگی سرزمینش قطع می کنیم و هیچ چیزی از موسیقی ایرانی و هنر ایرانی را نمی شناسانیم و شناخت صحیحی از شعر و ادب و هنر و هنرمندان بزرگ سرزمینش ندارد، چگونه انتظار داریم که آن کودک و نوجوان شعر فارسی و موسیقی ایرانی را بفهمد و نسبت به آن تعصب و علاقه داشته باشد!؟
از قدیم گفته اند:
«از دل برود، هر آنکه از دیده برفت».
✅ حال وقتی سالها تلاش مستمر برای از دل زدودن نام مفاخر فرهنگ ایران صورت گرفته است، چگونه انتظار داشته باشیم که نوجوان زبان و سرزمین و فرهنگ دیگری را ترجیح ندهد و شفای قوم خود را در دوای دیگری نجوید؟
✅ عشق و علاقه انسان به هر فرد و هر چیزی در شناخت و انس و الفت صورت می گیرد. و طبیعتا وقتی شناختی نیست، عشق و علاقه ای هم در کار نیست..
#فرهادقنبریt.center/tarikhdartarazoo 🏛