🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#سیرحکمت_دراروپا
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
#دیکتاتورها
از #روشنفکران نفرت دارند.


به نظر من، بدترین عملکرد رضاشاه در برخوردش با روشنفکران و نخبگان سیاسی بود و نظری می افکنم به این موضوع.

ظهور و افول جریان روشنفکری، ارتباط تنگاتنگی با نظام سیاسی دارد، همیشه در بستر و فضای آزادی، برجسته ترین روشنفکران و نخبگان ظهور می کند و در فضای بسته به افول و قهقرا می روند، همچنانکه در فضای باز انقلاب مشروطیت و شکسته شدن دسپوتیزم هزاران ساله ایرانی، برجسته ترین روشنفکران و نخبگان ظهور کردند و با بسته شدن فضا و اختناق رضاشاهی، بخش اعظم آن نخبگان، کشته، زندانی یا خانه نشین شدند...!
شگفت اینکه، رضاشاه نه تنها روشنفکران مخالف مانند ارانی، عشقی، فرخی یزدی...را کُشت بلکه آن بخش از نخبگان سیاسی طرفدارش که در کسب قدرت کمکش کرده بودند نیز از بین برد، میتوان به امثال تیمورتاش، داور، نصرت الدوله، سردار اسعد، فروغی...اشاره کرد.
دیکتاتور، یک یک اطرافیانش را قیچی کرد و خوشبخت ترینهایشان، امثال محمدعلی فروغی بودند که خانه نشین شدند!
زمانیکه متفقین آمدند، اطراف دیکتاتور حسابی خلوت بود!
چون فرصت پرداختن به همه ندارم تنها به فروغی می پردازم که به نظرم جزو برجسته ترین چهره سیاسی و فکری بوده که تاریخ معاصر ما بخود دیده!
بیخود نبوده که زمان سفارتش در ترکیه، آتاترک با او دوست بوده و به سفرا و وزرایش گفته بود«بزرگترین شخصیتی که در مجمع عمومی جامعه ملل عضویت دارد فروغی سفیر ایران است. من تاکنون مردی به این جامعی و وطن پرستی و مطلعی ندیده ام، کاش مملکت من هم یک فروغی داشت»!.
آتاترک یک آدم شناس حرفه ای بود و این جمله را بیهوده نگفته. اما رضاشاه همین آدم را خانه نشین کرد آنهم تنها به خاطر شفاعت اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی نزد رضاشاه...!
و سرانجام، دیکتاتور تنها زمانی بسراغش رفت که قوای متفقین، ایران را اشغال کرده بودند و چنین است که فروغی که اولین نخست وزیر دیکتاتور بود آخرین نخست وزیرش نیز میگردد تا ایران اشغال شده را نجات داده و انتقال قدرت از پدر به پسر...!

♦️در دوره کارشناسی ارشد فلسفه، من ۶ بار کتاب #سیرحکمت_دراروپا نوشته فروغی را خوانده ام، هنوز هم فکر نمی کنم کتابی به این خوبی و روانی در حوزه فلسفه توسط یک ایرانی نوشته شده باشد!
با خود می گفتم که چنین آدمی در ۹۰ سال پیش، نخست وزیر ایران بوده و ایران چقدر به این سخن افلاطون نزدیک شده بوده که: «جامعه زمانی به رستگاری می رسد که یا فیلسوفان حاکم شوند یا حاکمان فیلسوف»!
اما هنر فروغی تنها مختص فلسفه نبوده بلکه، او در هر زمینه ای که وارد شده درخشیده مثلا با کتاب«اصول علم ثروت ملل» در اقتصاد و یا کتاب «حقوق اساسی» در حقوق و یا ادبیات و به چندین زبان خارجی مسلط...
فروغی را همچنین می توان از برجسته ترین بنیانگذاران اندیشه لیبرالیزم در ایران دانست...

ایرانِ رضاشاهی در مادیات مدرن می شد: راه آهن، ارتش، بانک، مدارس، دانشگاه.
اما در سیاست نه تنها چیزی عوض نمی شد بلکه به قبل مشروطیت برمی گشت دقیقا به زمانی که ناصرالدین شاه قاجاری همچنانکه اراده می کرد ناهار دیزی بخورد یا کباب...؟! به همان آسانی نیز دو جمله به حاج علیخان مراغه ای می نوشت که برود صدراعظم امیرکبیر را راحت کند!
پس، به میزانی که به اواخر رضاشاه میرسیم جامعه ۱۵ میلیونی ایران ظاهرش نو میشود اما باطنش و گوهر سیاست و زمامداری آن، به همان دسپوتیزم قبل از مشروطه باز می گشت...!

♦️در ایران، روشنفکران معمولا موی دماغ حکومتها تلقی می شوند، اهل چون و چرا هستند، خوب اطاعت نمی کنند! پس به همین خاطر، نه تنها پدر میانه خوبی با قشر روشنفکر نداشت بلکه پسرش نیز روشنفکران را «عن تلکتوئل» می نامید و حتی فرح و رضا قطبی را که به روشنفکران نزدیک بودند مسخره میکرد!
👈  پس از انقلاب هم شماره ای در کیهان نمی توان یافت که حاج حسین، فحشی به روشنفکران به عنوان غربزدگان خودفروخته نداده باشد!

♦️رضاشاه مانند آتاترک شیفته پیشرفتهای مادی تمدن غرب بود اما برعکس آتاترک که قدرتش بر جامعه روشنفکری ترکیه استوار بود و کوشید آنرا تقویت کند، رضاشاه طبقه روشنفکری را درهم کوبید. پس از سقوطش، گروههای روشنفکری از زندان و کنج خانه ها با دهها نشریه و حزب به میان جامعه آمدند اما از این تاریخ، میزان سنجش روشنفکری نه دانش واقعی چون دانش فروغی، بلکه میزان چپ روی، مخالفت و فحشهایی تلقی شد که به حکومت میدادند و البته حکومتها نیز پول نفت داشتند و نیازی به روشنفکران نداشتند!
این گسست بین روشنفکران و نظام سیاسی که بنایش را رضاشاه گذاشت  و ادامه یافت بیش از هر چیز، برای جامعه ایران زیان بار بوده و البته در این دیار PEN همیشه همزاد و همراه PAIN بوده.

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
با یاد خواجه ذکاء‌الملک فروغی

#محمودخان_فروغی پسر حکیم سیاست‌مدار و عدیل خواجه نظام‌الملک، محمدعلی فروغی است. نوشتم عدیل نظام‌الملک. ایرج افشار یاد باد که سیاست‌نامهٔ ذکا‌ءالملک را تدوین کرد تا یادآور سیاست‌نامهٔ خواجهٔ بزرگ نظام‌الملک باشد.
 محمود فروغی مردی دیپلمات‌پیشه بود. باتجربه و امین. مؤدب و آداب‌دان. مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد شنیدنی است. من چندبار شنیده‌ام. بخصوص آن بخش‌هایی که محمودخان از پدرش گفته است. امروز باز شنیدم. 

شهریور برای من به یک اعتبار ماه فروغی است. ماهی که خواه‌ناخواه دربارهٔ او می‌خوانم و به او می‌اندیشم. ماهی که اوج زندگی سیاسی فروغی در آن است. ماهی که خواجه ذکاء‌الملک در بازی آخر، بازی تاریخ، به میدان سخت آمد و کوشید کشور اشغال‌شده را نجات بدهد.
از شاه رنجیده بود اما همه مطمئن بودند که ذکاء ملک کسی نیست که در روز بی‌کسی ایران، به تعبیر محمودخان فروغی، «گروکشی» کند. می‌دانستند با اینکه سیاست‌مدارِ درخانه‌نشسته، دل‌شکسته و بیمار است، خواهد آمد و از اعتبار و آبرویش برای ایران مایه‌ها خواهد گذاشت. 

در پاسخ به شش سال تلخی شاه یک عتاب لطیف کرد و گذشت. گفتند شاه احضار فرموده است. فرمود: حالا دیروقت است و من هم مریضم. باشد برای وقت مناسب. به دست و پای بمردند. آخرالامر گفتند راننده آمده است. فرمود: خب حالا که راننده زحمت کشیده و آمده به دیدار شاه می‌روم. همین و تمام.
 
فروغی در روزهای پرخطر شهریور بیست نالان شد. شاه به بیمارپرسی آمد. به خانه‌ای که در روزگاری که هنوز شاه نبود و سردار سپه بود و در تدارک شاهی بود، فراوان به آنجا آمدورفت داشت. وقتی وارد سرای فروغی شد، دید که سامان زندگی او به همان قرار پیشین است. تعجب کرد که:

«اِه این اثاثیه مبل و اینها که همان مبل‌های قدیمی است. آن موقع، یعنی زمانی که من سردارسپه بودم و دائم می‌آمدم این خانه، همین‌ها بود حالا هم همین‌ها»! 

حق هم داشت. زندگی شاه‌نشان ایران، رئیس‌الوزرای ایران، وزیر چند کابینه، سفیر کبیر، رئیس جامعهٔ ملل، رئیس فرهنگستان و یکی از معتبرترین رجال عصر، در غروب سلطنت او، مثل شروع دوران زمام‌داری او بود.
بی که مرد لاف زهد و پرهیز بزند. بی که مرد دکان تزویر و بازار خودفروشی بگشاید. 
فرمود: با همین رفع حاجت می‌شود. نیازی به زیادت نبود و نیست. 

آنکه #سیرحکمت_دراروپا را نوشته بود، آنکه مترجم کتب افلاطون و ابن‌سینا و دکارت بود، آنکه با آثار فردوسی و سعدی و خیام زیسته بود، از حکمت و روشنی آن روشنان روزگاران، در سیرهٔ عملی‌اش نشانه‌ها بود. در عقل و اعتدال و حکمت و پختگی و به‌کارآمدگی میراث‌دار آنان بود.

دستور دانا اگر خود چنین می‌زیست وقتی که رئیس‌الوزرا بود، از شاه نیز نصیحت باز نمی‌گرفت. از محمودخان فروغی نقل می‌کنم:
«در حاشیه برایتان بگویم. سالش را نمی‌توانم درست برایتان بگویم که ۱۳۱۲ بود[یا سال دیگر]؛ در آن‌موقع بود که مرحوم فروغی یک روز به رضاشاه می‌گویند که این املاک مردم دارد به‌زور گرفته می‌شود. مردم بی‌پا می‌شوند. این راه صحیح نیست.
البته خیلی رضاشاه برآشفته می‌شود و می‌گوید: آقا شما همه‌اش صحبت از مردم می‌کنید.
فروغی می‌گوید: آخر علت دارد اعلیحضرت. چون من بسیاری از مردم را می‌بینم در دنیا که پادشاه ندارند ولی هیچ پادشاهی را من نمی‌شناسم که مردم نداشته باشد. بنابراین اصول سلطنت شما روی مردم است».

نه فقط در نهان چنین می‌گفت که در همان ایام، به‌آشکارا نیز چون از شاهنامه می‌گفت و می‌نوشت، از میان آن‌همه ابیات حکمت و پند، چنین بیت‌هایی را برمی‌گزید:
-چو خسرو به بیداد کارد درخت
بگردد ازو پادشاهی و بخت

نگر تا نیازی به بیداد دست
نگردانی ایوان آباد پست

و این بیت‌های شگفت:
چنین گفت نوشیروان قباد
که چون شاه را سر بپیچد ز داد،

کند چرخ منشور او را سیاه
ستاره نخواند ورا نیز شاه

ستم نامهٔ عزل شاهان بود
چو درد دل بی‌گناهان بود (۱).

و همین بیت‌های تلخ تند تیز را در زمان معزولی و غربت و خانه‌نشینی نیز به گوش شاه و زمانهٔ شاه می‌خواند (۲).
نشنید و عاقبتش شنیدی.

پانوشت 🔻

۱. خلاصهٔ شاهنامهٔ فردوسی، به انتخاب حضرت اشرف آقا میرزا محمدعلی‌خان فروغی (ذکاء‌الملک)، مطبعهٔ مجلس، ۱۳۱۳، ص ۲۰؛ مقالات فروغی دربارهٔ شاهنامه فردوسی، به اهتمام جبیب یغمایی، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۱، ص۴۹.
۲. منتخب شاهنامه برای دبیرستانها، به اهتمام جناب آقای محمدعلی فروغی و آقای حبیب یغمایی، چاپخانهٔ بانک ملی،  ۱۳۲۱، ص سی‌وهشت. تاریخ مقدمهٔ فروغی اردیبهشت ۱۳۲۰ است. همان، ص چهل‌وپنج؛ مقالات فروغی دربارهٔ شاهنامه فردوسی، ص ۱۰۵.

#میلادعظیمی

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این فیلم تاریخی (۱۴ ثانیه ای) از معدود فیلم‌هایی است که از #محمدعلی_فروغی وجود دارد.


محمدعلی فروغی (۱۲۵۴ـ۱۳۲۱ خورشیدی) معروف به #ذکاءالملک، سه دوره نخست‌وزیر ایران بود و چندین دوره وزیر مالیه، عدلیه و دربار.

فروغی را باید یکی از معماران ایران مدرن دانست.
او چه در به قدرت رسیدن رضاخان و چه در برکناری‌اش و جانشینی محمدرضاشاه چهرۀ کلیدی بود.

اما جدا از نقش‌های پرشمار سیاسی، نقش نظری فروغی در پیدایش علوم نظری مدرن در ایران بی‌همتاست.

فروغی در دورانی که در ایران منابع انگشت‌شماری برای یادگیری علوم جدید وجود داشت، آثار بسیار مهمی را ترجمه و تألیف کرد.

نصرالله انتظام، نمایندۀ ایران در سازمان ملل (در دهۀ ۱۹۵۰) می‌گوید:

«هر چهار کتاب درسی که در آن زمان به چاپ می‌رسید، دو تای آن تألیف و ترجمه محمدعلی فروغی و پدرش بود.»

کتاب #سیرحکمت_دراروپا ، نوشتۀ فروغی، از منابع اصلی آشنایی ایرانیان با فلسفۀ غرب بود.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛