جاهلان سرزمین
حنظلهبادغیسی !
زمانی که تازیان مسلمان درزمان
#خلیفهدوم (عمربن خطاب) به ایران حمله کردند و سلسله
#ساسانیان را سرنگون و خلفای مسلمان بر فلات ایران حاکم شدند، گفتند ایران به زبان فارسی نیاز ندارد. همچون سایر سرزمینها شروع کردند به ترویج زبان و فرهنگ عربی، غافل از اینکه نمی توان زبان فارسی را از بین برد.
عربها به بسیاری از سرزمینها که رفتند، آنها را عرب زبان و فرهنگ شان را عربی کردند.اگر چه ایران را هم تحت تاثیر قرار دادند اما ایرانیان تمام فرهنگشان را فراموش نکردند. به عبارتی مشهور: "
ایرانیان مسلمان شدند ولی عرب نشدند". بسیاری از سرزمینهایی که تاریخ دیرینه داشتند با آمدن مسلمانان کاملا عرب شدند مثل مصر، سوریه، لیبی، فلسطین، الجزایر و.... اما ایران عرب نشد. این عرب نشدن ساکنان ایران و فلات ایرانِ فرهنگی، دلایل بسیاری دارد. مهمترین آنها عبارتند از:
1️⃣ فلات ایرانِ فرهنگی سرزمینی گسترده بود و اعراب نمیتوانستند در زمانی کوتاه به همهی جغرافیای آن دست یابند.
2️⃣ وجود راههای صعب العبور مثل جنگلهای شمال یا کوههای هندوکش و.... راه را بر اعراب بیابانگرد بسته بود. و قرنها طول کشید تا این سرزمین ها فتح شوند.
3️⃣در کنار این دو مانع جغرافیایی و طبیعی فوق، عامل سوم که مهمتر از همه بود، فرهنگ دیرینه و قوی ساکنان این سرزمین کهن بود که بعدها حتی عربها را هم تحتتاثیر قرار داد.
این موارد در کتب تاریخ ذکر شده اما یک نکته هم می توان به آن اضافه کرد. همت، تلاش و سماجت خود ایرانیان اعم از حاکمان و متفکرانشان بودند که تلاش کردند فرهنگ و ادبیات ایران را مجدداً احیا و سرپا نگهدارند که گل سرسبد آنها
#حکیم_ابوالقاسم_فردوسی است.
با گذشت زمان ۲۰۰ سالهی سیطره اعراب، در زمان مامون عباسی بود که حکومت نیمه مستقل
#طاهریان به پایتختی نیشابور تشکیل شد. از آن
#۲۰۰سال_سیاه تحت سلطهی امویان و عباسیان، عبدالحسین زرین کوب با عنوان
#دوقرن_سکوت یاد میکند و کتابی به همین نام دارد.
حکومت طاهریان با دعوت از
#حنظله_بادغیسی شاعر اهل شهر بادغیس افغانستان کنونی به نیشابور و دربار، در صدد احیای زبان فارسی برآمدند. بعدها دولتهای
#صفاریان، و بویژه
#سامانیان به همت امثال
#رودکی زبان فارسی را زبان رسمی دربار اعلام کردند و در ترویج آن کوشیدند. پس از آن در همیشه تاریخ این سرزمین زبان فارسی زبان اداری و درباری شد. حتی در دورههایی که حکومتهای ترک زبان مثل غزنویان، صفویان، قاجار و امثالهم حکومت می کردند، زبان فارسی زبان دربار بود. در ادامه این زبان مرزها را هم درنوردید و به مناطق مختلف جهان از جمله شبهه جزیرهی هند راه یافت. تا آنجا که حافظ میگوید:
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قندپارسی که به بنگاله میرود بهرروی اگر چه فقط چند بیت شعر از حنظله بادغیسی از تطاول روزگار باقی مانده، اما حضور او در نخستین دربار ایرانی پس از حمله اعراب نشانگر جایگاه، اهمیت، شهرت و توانایی این شاعر افغانستانی در شعر فارسی می باشد. بعد از آن بزرگان زیادی از افغانستان کنونی در حوزه ادبیات برخاستند، یکی بهتر از دیگری. بیشک ادبیات فارسی بدون آنها چیزی کم داشت. شاعرانی مثل : انوری، سنایی، خواجه عبدالله انصاری، ناصرخسرو و.... و سرآمد همهی آنها مولوی است که زادگاهش این کشور بوده و مدفناش ترکیه کنونی است.
👈اخیراً یکی از مسئولین طالبان گفته؛ "
افغانستان به زبان فارسی نیاز ندارد". و آموزش آن را در محافل آموزشی و دانشگاهی غیر ضروری تشخیص داده اند. این مثل اینست که بگویی فرد برای نفس کشیدن به هوا نیاز ندارد.
شاید حکومت دینی متحجر طالبان بتواند زبان فارسی را در مدارس و دانشگاهها ممنوع کند اما زبان، شعر و ادبیات فارسی درافغانستان خواهد ماند و همچون همیشه تاریخ با شدت و حدّت بیش از پیش ادامه خواهد داشت. به باور اینجانب با توجه به تاریخ ادبیات فارسی و وجود ادیبان و نویسندگان توانمند، زبان فارسی به افغانستان و افغانستان به زبان فارسی نیاز متقابل دارند. زبان فارسی بخشی جداییناپذیر از فرهنگ مردمان افغانستان بویژه ساکنان مناطق غربی این کشور است. همانطور که سلف ایشان - امویان و عباسیان - نتوانستند زبان فارسی را به عنوان یک زبان باستانی و میراث بشری از بین ببرند، جاهلان حاکم بر سرزمین حنظلهی بادغیسی هم نمیتوانند مانع رشد و ترویج آن شوند.
[لازم به ذکر است است که واژه "اعراب" به معنی جمع عربها و یا ساکنان سرزمینهای عربنشین در یک قرن اخیر وارد ادبیات ما شده است. در قدیم بیشتر از واژه عربان و یا
#تازیان استفاده میشد و "اعرابی" بیشتر به معنی عرب بادیه نشین که درکی از مدنیت نداشت به کار میبردند.]
✍ #سعیدمعدنیt.center/tarikhdartarazoo 🏛