🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#آقامحمدخان
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,7 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
فرق حاکمیت مردمی با استبدادی !


این روزها مصادف است با قتلِ فجیع #آقامحمدخان ، مؤسس سلسله‏ قاجاری در #قلعه_شوشا

در حکومتهای سنتی و استبدادی، هر موقع حاکم سقوط می کند و یا کشته می شود، جامعه گرفتارِ هرج و مرج، آشوب، وحشت و ناامنی های گسترده می گردد اما در حکومتهای مدرن و مردمی، آبی از آب تکان نمی خورد...

از همین منظر نگاهی می اندازم به برشهایی از تاریخ معاصر ایران.

🔻آقامحمدخان قاجار در ژوئن ۱۷۹۷م با قشون ۷۰ هزار نفری قلعه شوشا(قراباغ) را گرفته و هر كس كه سرش به تنش می ‏ارزيد دستگير کرده تا سرِ فرصت سرنوشتشان را رقم زند و از کله شان مناره سازد، نمونه قساوتی که قبل از این در کرمان و یا تفلیس مرتکب شده بود.
اما این فرصت هرگز پیش نیامد چرا که در۶ ژوئن ۱۷۹۷ م بدست دو تن از خادمانش کشته شد!

هنگامی که در نيمه شب، #صفرعلى_بيگ و #عباس_بيگ با خنجر وارد اتاق خوابش شدند وقتى عباس بيگ اولين ضربه خنجر را بر قلبش فرو کوفت، قبل از اينكه آخرين نفس اش را بركشد خطاب به او گفته بود:

👈«اى كه خدا خانه‏ ات را ويران كند تو با كشتن من ايران را ويران كردى...!»

🔻با آن جربزه و نبوغی که داشت اگر زنده می ماند شاید آینده جنگهای ایران و روسیه متفاوت می شد و پایانِ تلخش به #ترکمنچای گره نمی خورد، اما تاریخ ایران مشحون از«اگر»های حسرت آلود هست.
🔻اینکه گفته میشود در دوره قاجاریه، شهرهای آنسوی ارس از ایران جدا شد، این شهرها قبل از ظهور آقامحمدخان از ایران جدا شده و بسوی روسیه یا عثمانی متمایل گشته بودند، این آقامحمدخان بود که پس از ایجاد یکبارچگی ایران، به آنسوی ارس لشکر کشیده، دوباره آن شهرها را به ایران بازگرداند.

🔻اما همچنانکه در آن دقایق آخر حیاتش، خطاب به قاتلش گفته بود با کشته شدنش، ایران ویران می گردد و قشون هفتاد هزار نفری او که تا دیروز لرزه بر اندام مردمِ قراباغ می افکند به محض اطلاع از کشته شدنش، پراکنده شده، گروه گروه بسوی ایران فرار می کنند، قشونی که تا دیروز خدایی می کرده اما پس از بریدن آن سر، به بدنهای بی سر و بی اراده می مانستند که به هر سو می گریختند! حتی به مردم عادی و کوچه و بازار التماس می کردند که آنانرا نکشند و مردم آنها را می گرفتند و لخت می کردند!

🔻شوربختا که عبرت تاریخ بین! ۱۵۰ سال بعد وقتی با ورود متفقین، ناگهان دیکتاتوری #رضاشاه سقوط می کند، همین صحنه تکرار می گردد:
سربازان و ژنرالهای رضاشاه، بسوی مرکز رو به فرار گذشته و برای اینکه از انتقام مردم در ایمن باشند در شهرهای آذربایجان و کردستان، اسلحه خودشان را با لباس عوض می کردند تا شناخته نشوند!

🔻جالب اینجاست که تقریبا ۹۰ سال پس از قتل آقامحمدخان قاجار، ناصرالدین‌شاه در دومین سفر خود به فرنگ در ۱۸۸۸ م وقتی در آلمان حضور داشت، #امپراتورآلمان ترور می شود، ناصرالدین شاه با سابقه ذهنی که از ایران داشته، بشدت ترسیده به فکر گریختن و ترک آلمان می افتد.

🔻در خاطراتش می نویسد: 
«امين الملك با كمال پريشانی آمده گفت نشنيده‌ايد؟ امپراطور را با تفنگ زدند افتاد...
دود حيرت از كاخ دماغم بلند شد... معلوم است چه حالتی دست مي دهد به ما، در برلن وقوع همچه حادثه بزرگ در وقتيكه من حضور دارم، خيلی خيلی به من بد گذشت...»
اما سپهسالار که غرب را خوب می شناخت، او را آرام کرده، می گوید که اینجا مانند ایران نیست، هیچ اتفاق بدی  و هرج و مرجی رخ نمی دهد و چنین هم شد.

🔻در این مثالها که آوردم فرق عميق يك قشون مدرن و حکومت مردمی با يك قشون سنتى و استبدادی مبتنى بر طايفه ‏اى و ايلى كه به صورت همبستگى مكانيكى نه عقلانى و ارگانيك برگرد يك فردِ مستبد جمع شده اند به روشن‏ترين شكل آشکار میگردد، چرا كه در استبداد تنها یک سر وجود دارد که با قدرت مطلق بر همه فرمان مى ‏راند و زمانیکه آن سر از تن جدا میگردد بدن‏هاى بى ‏سر، سرگردان مانده هر كدام بدون نظم و اتحادى ارگانیک، در شوشای قراباغ، تنها در پى حفظ جان خود و کلاه خود میگردند.

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
💥 #چوب_جهالت...


هر زخم و تیری که بر تن مان نشسته چه از سوی بیگانگان و یا از خودمان، تفاوتی نمیکند اگر خوب بنگریم در انتهای تمامی آنها پرِ جهالت مان هویداست!

🌾وقتی #سرگور_اوزلی سفیر انگلستان در ۱۸۱۱ م آماده ماموریت خود به ایران می شود، پادشاه انگلستان #جرج_سوم به او فرمان جالبی می دهد، اینکه در ایران، قبل از هرچیز بکوشد تا هرگونه کتب خطی و کمیابی را که به زبان فارسی و عربی پیدا کند خریداری و به انگلستان بفرستد، حتی سالیانه بودجه ای به اندازه ۶۰۰ پوند طلا برای اینکار در نظر می گیرد:
«شما اینگونه کتب خطی را باید با کمال دقت جمع آوری و به وزیر امور خارجه ما بفرستید که در بریتیش موزیم یا محافظت شود».
(مجله وحید، علی مشیری، اوضاع سیاسی ایران بین سالهای... جلد۵ ، سال ۱۳۴۶،ص ۲۹)
و در راستای همین سیاست، می بینیم پس از ورود سرهارفورد جونز وزیر مختار بریتانیا، بلافاصله او در مدت کوتاهی ۱۴ قاطر بار، تنها از استان فارس جمع آوری و به انگلستان گسیل میکند!
(آخرین روزهای لطفعلی خان زند، هارفورد جونز...ص ۱۵۸)
و به مدد همینهاست که #لردکرزن یکی از ذیقیمت ترین منابع تاریخی یعنی کتاب #«ایران_وقضیه_ایران» را می نویسد.
البته روسها نیز در جریان ترکمنچای، اسناد خطی و كتابخانه‏ بسيار ارزشمند بقعه شيخ صفى ‏الدين اردبيلى را به روسیه منتقل کردند...
همین دیروز خبر آمد که پرتره مظفرالدین شاه اثر کمال الملک از کاخ گلستان «مفقود» شده...!

🌾ما ایرانیان در تخریب ذخایرمان، اصلا به بیگانه مجال نداده ایم، چون در ایران هر سلسله که بقدرت می رسیده اولین کاری که کرده نابودی آثار سلسله قبلی بوده...! و البته ظهور مورخین جیره خوار برای تخریب گذشته...!
تنها به چند نمونه بسنده می کنم:
#آقامحمدخان پس از بقدرت رسیدن، حتی از استخوانهای کریم خان نیز نگذشت و #ظل‌السلطان آینه‌ کاریهای روی ستونهای عالی‌ قاپو و چهل ‌ستون را از میان برد و دستور داد روی نقاشیهای نفیس چهل ‌ستون را با گچ بپوشانند او بسيارى از كاخها و شاهكارهاى ممتاز صفوی را كه موجب حيرت سياحان خارجى بوده نابود ساخت«از قصور متعددى كه شاردن در سفرنامۀ خود آورده اكنون بجز دو سه بناى خراب چيزى باقى نمانده همه را ظل السلطان ويران كرده».
( آلمانی‌، هانری‌ رنه‌ د.، سفرنامه از خراسان تا، ...ص۹۰۲)
او حتی پس از تخریب از خاک آنها نیز نمیگذشته و مصالح آنها را به دهقانان می فروخته!
(همان منبع...ص۷۷)
حاج سیاح مینویسد که وقتی از او پرسیدم چرا این آثار را تخریب میکند در پاسخ گفت که شاه بابام(ناصرالدین شاه) خواسته!

🌾اما وقتی #رضاشاه بقدرت رسید کوشید هرچه از قاجاریه مانده نابود سازد و اینکار از همان شب۹ آبان۱۳۰۴ ش که قاجاریه از سلطنت خلع شد آغاز گشت .شبانه، سردرهای عمارتهای دولتی که نام قجر بود نابود ساختند حتی به کاشیهای سر در مدرسه سپهسالار که با خط زیبای میرزا غلامرضا خوشنویس نوشته شده بود و کاشیهای سرِدرِ مسجد شاه که نام فتحعلیشاه بود رحم نکردند!
(دولت آبادی، حیات یحیی...۱۳۶۱...ص۴۰۰)
و برداشتن«عدل مظفر به امر رضاشاه از بالای درب مجلس».
(خاطرات و خطرات، هدایت... ص۴۱۰)
و سپس بنام مدرن کردن، نوبت به نابودی دروازهای تهران رسید که مملو از آثار هنری و کاشیکاریهای زیبای قاجاریه بود.
(تاریخ بیست ساله، مکی...ص۴۹)
انگار بدون نابودی آن آثار امکان مدرن کردن نبود!
به دستور کریم #آقابوذرجمهری رئیس شهرداری، هر شب پرچمهای قرمزی بر سر خانه نصب میشد و بدنبال آن، شهرداری برای خراب کردن آنها سر می رسید»!
(تکمیل همایون، تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران...ج۳ص۳۹)

عین السلطنه در تخریب سر درِ زیبای الماسیه بدستور رضاشاه می نویسد:
«پاك خراب کرده اند و یک درِ اتومبیل رو بزرگ ساخته اند کاّنه درب گاراژ!. گفتند این خرابى سرِدر براى کتیبه ناصرالدین شاه بوده که به خط بسیار خوشی با آب طلا نوشته شده بود»
(خاطرات عین السلطنه ...ج۱۰ص۷۶۹۹)
و بگذریم که این رشته سرِ دراز دارد

تخریبهای عدیده یِ سرِدر باغ ملی، تکیه دولت، عمارت خوابگاه، درب سعادت، کاخ گلستان، دروازه ارگ سمنان و شاهکارهای دیگر...

🌾اما به دوران انقلاب که می رسیم دیگر به تیشه و کلنگ اکتفا نمی گردد چون ابزارهای تخریب، حسابی پیشرفته اند و آقای_خلخالی، بولدوزر و بیل مکانیکی به خدمت می گیرد!
اما در این تغییرات، نباید از یاد برد که همیشه میلیونها ایرانی دل در گروِ تخریب داشته اند اما بعدها تبری جسته و آنها را به گردن یک نفر انداخته اند...

امروزه، نسخه های خطی بیشماری را باید در موزه های اروپایی بیابیم اما گاهی می گویم خدایا شکر که این غربیان آنها را از ایران بیرون کشیده و برده اند تا حداقل سالم نگهداشته اند! چون اگر دست ما می ماند حتما از بین می بردیم!


#علی_مرادی_مراغه_ای


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#لطفعلی‌خان_زند (۱۱۸۳ ه‍.ق – ۱۲۰۹ ه‍.ق) یا لطفعلی‌شاه زند #نهمین_وآخرین فرمانروای زند بود که بین سال‌های ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ ه‍.ق به مدت شش سال در ایران حکومت کرد. او فرزند جعفرخان زند، نوه صادق‌خان زند و نوه برادری #کریم‌خان زند، بنیان‌گذار سلسله زندیان، بود.

بیشتر دوران حکومت لطفعلی‌خان در نبرد با رقیب نیرومندش #آقامحمدخان_قاجار سپری شد و در نهایت پس از شکست در برابر خان قاجار اسیر و سپس کشته شد.

لطفعلی‌خان زند به دلیل ویژگی‌های همه پسندی مانند دلاوری و سازش‌ناپذیری به فرهنگ عامه ایران راه پیدا کرد و سرگذشت او به سوژه شاعران و نویسندگان تبدیل شد. سرهارفورد جونز سیاستمدار انگلیسی که او را از نزدیک می‌شناخت، از لطفعلی‌خان زند به عنوان «آخرین پادشاه دلاور ایرانی» یاد می‌کند.

جالب است بدانید که آرامگاه وی در جوار آستان #امامزاده_زیدبن_علی ابن الحسین ابن علی(ع) واقع در #بازارتهران قرار دارد.این روزها فقط تابلوی بالای سر در مقبره‌ کوچک اوست که زائران امامزاده زید را چند لحظه‌ای متوجه قبر او می‌کند درحالی که هیچ گردشگری اجازه ورود به آرامگاه وی را ندارد.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛