#برف_نو_سلامروی کارتن نوشته شده:
«برف رو دوس داری؟
پس سعی کن روی اون بخوابی!»
🌧🌧🌧حالا آن سوی اين همه پنجره
شومينهها روشن است
رختخوابها گرم
سفرهها لبريز
دستها پُر
دلها خوش وُ
دنيا، دنياست برای خودش.
پس وقتِ تقسيمِ جيرهی جهان
من کجا بودم
که جز اين کارتون خيس وُ
اين زمستانِ زمهرير
چيزی نصيبام نشد؟
مُقوا خيس، خيابان خيس
تختهها، کبريت، حَلَبی
چشمها و چه کنمها ... خيس!
خواب و خيالِ شما چطور؟
حالا خيلیها پُشتِ پنجره ايستاده
با پيالهی گرمِ چایشان در دست
سرگرمِ تماشایِ برفاند
سرگرمِ فعلِ ماضی حرفاند
و هی از سنگسارِ عدالت وُ
احتمالِ آزادیِ آدمی سخن میگويند.
من سردم است بیانصاف
من گرسنهام بیانصاف
من بیپناهم بیانصاف
پس وقتِ تقسيمِ جيرهی جهان
من کجا بودم
که هيچ کُنجِ دِنجی از اين همه خانه
قسمتِ بیقرارِ من نشد؟
پس اين حشرات کجا میخوابند
که فردا صبح
باز آفتاب را خواهند ديد!؟
هی زمستانِ ذليلکُش، بیانصاف!
نگاه کن
آن سوی پُل
کليددارِ صندوق صدقات
با کاميونِ سنگينِ ثروتاش میگذرد
من دارم میميرم ...!
بخشی از قطعه کارتن خوابها اثر:
#سیدعلی_صالحی⛄️⛄️⛄️https://t.center/tajrobeneveshtan