#یک_کتاب#یک_نویسنده «گفتوگو با برشت» عنوان کتابی است که شامل بیش از بیست گفتوگو، مباحثه و مصاحبه رادیویی با برتولت برشت است که در سالهای ۱۹۲۸ و ۱۹۵۶ انجام شدهاند. گفتوگو برای برشت نوعی مبارزه نظری بود که در آن ایدههایش درباره تئاتر و اجرا و نیز اندیشه اجتماعی و سیاسیاش را در مسیر رویکردی انتقادی ارائه میکرد. در «گفتوگو با برشت» گزیدهای از مهمترین مصاحبههای او به کوشش «ورنر هشت» گردآوری شدهاند.
محمدرضا خاکی
که بهطور پیوسته به ترجمه نمایشنامه و نظریه تئاتر مشغول بوده، این
کتاب را به فارسی ترجمه کرده است. روزنامه شرق در تیرماه ۱۴۰۱ به مناسبت انتشار
کتاب، با مترجم درباره تصویر برشت در ایران، ایدههای تئاتری و میراث او گفتگویی انجام داده است. در بخشی از مصاحبه، محمدرضا خاکی در پاسخ به این پرسش که: «اندیشههای
سیاسی برشت به عنوان روشنفکری مارکسیست چقدر و چگونه به آثار او راه یافته است؟» میگوید:
«برشت در زمانهای زندگی میکرد که مارکسیسم، ایدئولوژی و اندیشه پیشرو جهان بود. برشت در برلین به کلاس یادگیری اندیشههای کارل مارکس میرفت تا بتواند «سرمایه» مارکس را بخواند و بفهمد. برشت مارکسیستی بود که جهان را در پیشرفت و تحول میخواست و در سراسر عمرش با این آرمان زندگی کرد و برای این آرمان شعر و نمایشنامه و نظریههای اجرایی نوشت. اما نباید این تصور را داشته باشیم که چون برشت مارکسیست بود، هر کتابی هم که نوشت در آن به تبلیغ مارکسیسم پرداخته است. نه اینطور نیست. برشت آثاری هنری خلق کرده که تا همیشه میتوان آنها را خواند یا اجرا کرد. آثار و اندیشههای برشت را نباید
یک پدیده بستهبندیشده ببینیم و درواقع او و آثارش را در
یک نقطه تمامشده فرض کنیم. آثار برشت مدام اجرا میشوند و ایدههای پیشنهادیاش همواره بهروز و معاصر میشوند. برشت بعد از جنگ به برلین شرقی بازگشت تا تئوریهای خودش را عملی و اجرایی کند، اما متأسفانه عمر زیادی نکرد و در سال ۱۹۵۶ درگذشت. البته دوستان و کسانی که با او کار کرده بودند سنت برشت را ادامه دادند، اما چون خودش واضع این ایدهها و نظریات بود به دلیل موقعیت جنگ و شرایط خاص آن دوره نتوانست بخش زیادی از آنها را عملی کند. او در سالهای دور از وطنش مدتی در آمریکا بود که دوران راحتی هم نبود و در آنجا آثار متعددی نوشت که برخی از آنها هم اجرا شد. دوران سختی بود و برشت پس از دادگاهی که در دوره مککارتی برای او برگزار کردند، که متن این دادگاه در همین
کتاب آمده، به سوئیس رفت و مدتی در آنجا ماند و بعد از پایان جنگ به برلین شرقی بازگشت. این پرسش همیشه باقی است که اگر خود برشت فرصت پیدا میکرد و میماند چه تجدیدنظرهایی در کارهایش به وجود میآورد.
فراموش نکنیم که برشت نویسنده بزرگی بود که جهان را در تحول میدید و خودش هم زندگی پُرتحولی داشت. به آثارش که نگاه میکنیم سیر تحول را در دیدگاهها و نظریاتش میتوانیم ببینیم. برشت درباره وضعیت حاکم بر شوروی هم دیدگاه و نظری انتقادی داشت و شاید به همین دلیل بود که در دوران جنگ در آنجا ساکن نشد. بنابراین میتوانیم بگوییم که مارکسیسم برای برشت
یک چراغ راه است یا به تعبیری فلسفه و دانشی است که به او برای کشف جهان کمک میکند. برشت هنرمندی است که مسیر زندگی و آثارش پس از
یک دورهای بر اساس مطالعاتی که در زمینه مارکسیسم کرده بود، شکل گرفته است و بسیاری از ارزشها و آرمانهایی که برشت به آنها اعتقاد داشت، هنوز زندهاند. هنوز هم ما میتوانیم این آثار را بخوانیم چون تمام نشدهاند.
کتاب «سرمایه» مارکس هنوز هم اعتبار دارد و اگرچه مدلهای سرمایهداری تغییر کرده، اما پایهها هنوز پابرجاست. ما هنوز هم با همان تناقضها و تضادهای اجتماعی و سیاسی زندگی میکنیم و بیعدالتی سرمایهداری جهانی در نئولیبرالیسم امروزی خیلی شدیدتر در جریان است. نئولیبرالیسم جهان را به مسیری برده که روزبهروز توحش در آن بیشتر میشود. امروز میبینیم که بسیاری از دستاوردهای مهم فرهنگی و هنری پس زده میشوند و حالا پرسش این است که آیا واقعا امروز در عرصههای عدالت جهانی و حقوق انسانی پیشرفت کردهایم؟ آیا صلح برقرار شده و فقر و بیعدالتی در جهان فروکش کرده است؟ پاسخ مشخص است: نه! و به همین دلیل است که همچنان میتوان به هر شعر، داستان، نمایشنامه و هر اثر هنری دیگری که ما را به سمت حقیقت و آزادی میبرد، مراجعه کرد. جوامع انسانی در سراسر جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به عدالت و برابری نیاز دارند و برابری و عدالت مطالبهای همیشگی است. به گمان من بنمایه اندیشههای اجتماعی و انسانی که در آثار برشت جریان دارد، همچنان زنده و کارآمد است و تا هر زمانی که کارزار عدالت و حقخواهی به پایان نرسیده است، زنده خواهد ماند.»
#برتولت_برشتhttps://t.me/tajrobeneveshtan/3094