دو دوست با دو سرنوشت متفاوت. بندیتو
#کروچه و جووانی
#جنتیله دو فیلسوف، ایدئولوگ، تئوریسین و منتقد مشهور ایتالیایی بودند.
کروچه در سال 1898 زمانی که روی کتابی درباره مارکس کار میکرد با جنتیله آشنا شد و دوستی و همکاری بین این دو از این زمان شکل میگیرد.
در میانه جنگ جهانی اول به تدریج اختلافاتی بین این دو شکل گرفته و جنتیله به ایده های محافظه کارانه نزدیک میشود.
گرچه هر دو همنظر بودند که ایتالیا برای رهایی از بحران های خود به ایدئولوژی نیاز دارد.
ایتالیای تحت رهبری دولت اتحادیه لیبرال جووانی جولیتی که حمایت کامل
کروچه را به عنوان وزیر آموزش و پرورشش داشت نتوانسته بود موضع واحدی در جنگ را حفظ کند و پس از یک سال همراهی با متحدین در سال 1915 به متفقین پیوست و نهایتا در سال 1918 به عنوان یک کشور بحران زده و دولت درمانده درگیر رکود و بیکاری در پایان جنگ از آن خارج شد.
جنگ جهانی اول و ضعف های دولت اتحادیه
#لیبرال جولیتی منجر به بدبینی جنتیله به
#لیبرالیسم و حتی سیستم آموزشی لیبرال ایتالیا شد.
آلستر دی آمبریس سندیکالیست و شاعر فتوریست فیلیپو توماسو مارینتی در سال 1919 که مانیفست
#فاشیسم را به عنوان یک حرکت ملی جدید ایتالیایی در راستای عبور ایتالیا از بحران های جاری ارائه دادند و جنتیله نیز به شدت تحت تاثیر این مانیفست قرار گرفته و در فرمت
#ایدئولوژی به دفاع جدی از آن پرداخت.
خود
کروچه نیز که حامی ایده های لیبرال، تاریخگرایانه، هگل گرایانه و معتقد به بیخدایی مسیحی بود نیز البته به مدت چند ماهی شیفته فاشیسم شد اما مدت کوتاهی پس از آن از نخستین کسانی بود که به نقد آن رسیده و مانیفست ضد فاشیسم را با چند تن دیگر از روشنفکران ایتالیایی تنظیم میکند.
این مقطع از سال 1920 به بعد مقطعی است که
کروچه و جنتیله کاملا به دوستی خود پایان میدهند و به دو دشمن مبدل میشوند.
جنتیله ایدئولوگ شاخص فاشیسم و دولت موسولینی میشود و
کروچه به تبعید میرود و ضد فاشیسم با تمام توان مبارزه میکند.
جنتیله نهایتا در سال 1943 توسط پارتیزان های ایتالیایی اسیر شده و به قتل میرسد.
مرگ وی تاثیر فراوانی بر سردرگمی موسولینی در جنگ و شکست او میگذارد.
پس از سقوط فاشیسم،
کروچه به ایتالیا بر میگردد.
کروچه از پدران قانون اساسی فعلی ایتالیا و اعضای مهم مجلس موسسان ایتالیا در سال 1946 بود که در تدوین قانون اساسی فعلی ایتالیا که قریب هشتاد سال است که اجرا میشود بر اساس اسلوب های لیبرال-دموکراسی و ایدئولوژی مدرن نقش کلیدی ایفا میکند.
کروچه مبارزه خود با فاشیسم را نه به شکل تکفیری و فله ای بلکه با نقد مشخص و انضمامی بر ایده های جنتیله پیش میبرد.
برعکس چپها و لیبرال های معاصر در هفتاد سال گذشته که "فاشیسم" را به عنوان ناسزایی تکفیری علیه هر مخالفی که ازش خوششان نمیاید به کار میگیرند بدون آنکه خطی از آثار جنتیله را خوانده و نقد کرده باشند یا با متدولوژی انتقادی
کروچه آشنا باشند.
99 درصد آثار جنتیله حتی با ویرایش به زبان های غیر ایتالیایی چون انگلیسی ترجمه نشدند و تنها کتاب دکترین فاشیسم ترجمه شده از جنتیله به زبان انگلیسی و ترجمه فارسی آن از نسخه انگلیسی ویرایش شده منتشر شده است.
این شرایطی است که شناخت و نقد مشخص و انضمامی پدیده فاشیسم را هفتاد ساله دشوار و پیچیده کرده.
بدون نقد مشخص و انضمامی در چارچوب "فاشیسم پژوهی" نمیتوانیم به شناخت لازم، نقد و مبارزه با چیزی که "فاشیسم" قلمداد میکنیم برسیم و مبارزه با فاشیسم به جنگ با سایه مبدل میشود.
🆔 @sociologycenter