شعری برای مشاعره

Канал
Искусство и дизайн
Музыка
Юмор и развлечения
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала شعری برای مشاعره
@sheromoshaereПродвигать
2,25 тыс.
подписчиков
3,16 тыс.
фото
383
видео
146
ссылок
استکانی شعر دم کردم برایت تر کن از چای غزل هایم گلویی @L95400402
شاعری اتفاق خوبی نیست
شاعری درد مستمر دارد

مرد شاعر پرنده ای تنهاست
که فراموش کرده پر دارد

شعر یک وضع حمل اجباری ست
خوب من شعر دردسر دارد

#و_قسمت_پور
وداع همدمان کن محتشم تا فرصتی داری
که ایام فراغت نیست جز امروز و فردائی

#محتشم_کاشانی

وقتی حصار غربت من تنگ می شود
هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود

از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود


محمدعلی بهمنی

وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر
پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد

یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد

#شهریار
وقت جان كندن من،عطر تو از دور رسيد

چند روزى پس از آن،جان به تنم بود هنوز



كسرى_كبيرى
وقت خواب آمد عزیز ِمهربانم، شب بخیر
خسته ای، باید بخوابی هم زبانم، شب بخیر

شب شد و ماه آمده تا دلربایی ها کند
نوبت ماه است ای ماه ِجهانم، شب بخیر

صبح فردا چهچه مست تو را خواهم شنید
ای خرامان مرغک ِ آواز خوانم، شب بخیر

چشمهایت را ببند و دست در دستم گذار
تا برایت قصّه ای زیبا بخوانم، شب بخیر

قصّه ی فردا و فرداهای روشن نازنین
دلبر زیبای من، آرام ِجانم، شب بخیر

خوب یا بد دفتر امروز خود را بسته ای
فکر فردای قشنگت باش جانم، شب بخیر

واي از آن روز كه
قلبي تك وُ تنها بِشَوَد....!!!

سالها وقت نياز است
كه اِحيا بشود....!!!

مثلِ محكومِ به اعدام
كه حكمش قطعيست....!!!

بي تو من منتظرم
حكمِ من اجرا بشود...!!!


وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا

پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا


شهریار
....وقت جان كندن من بود ،نمي دانستم
تيغ برگردن من بود ،نمي دانستم

آن چه در حجم پر از درد گلويم پژمرد
آخرين شيون من بود ،نمي دانستم

تا نمردم بگذاريد كه فرياد كنم
دوست هم دشمن من بود ،نمي دانستم

از همان خنده كه معناي عطوفت مي داد
نيتش كشتن من بود ، نمي دانستم

آن چه من بارقه عاطفه پنداشتمش
آتش خرمن من بود ، نمي دانستم

لحظه وصل من و دوست ،خدا مي داند
وقت جان كندن من بود ،نمي دانستم



‌ ‎‌‌‌
وصف تو بسکه قشنگ است شنیدن دارد
گل من نرگس مستی است که چیدن دارد

ماه زیبای منی و به تماشای تو من
چهره ی ناز و درخشان تو دیدن دارد
شکر و قند و نبات و عسل و شهد کجا؟
طعم لبهای تو الحق که چشیدن دارد

من نمی دانم اگر خواب بمانی چه کند
باد با موی تو احساس وزیدن دارد

دل من کودک و آغوش تو یک گهواره
کودکم در بغلت شوق پریدن دارد

روزها قبل تو هرگز نکند صبح طلوع
تا نباشی چه کسی اذن دمیدن دارد؟

تو اگر قهر کنی با من مسکین روزی
می کشم نازتو ،ناز تو کشیدن دارد

تویی آن فاعل و مفعول تو همواره منم
قلب من با تو فقط شوق تپیدن دارد...

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد



پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست !!





نجمه_زارع
وصالِ ما و شما دیر متّفق گردد...
که من اسیرِ نیازم تـو صاحبِ نازى!

سعدى

واژه ها هر چند از وصف #نگاهت قاصرند
پیر و کودک،مرد و زن اما به یادت شاعرند

من غزل از صورت #ماه تو میگویم، ولی
چشم های تو دو بیتی های بابا طاهرند!!!
‌#و
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند

ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند

مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟

فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند



فاضل_نظری
وقتی نباشی،از نگاهم درد می‌بارد
با غصه هایم اشک‌های سرد می‌بارد.

وقتی نباشی ،برخودم هم اعتمادی نیست
از آستینم ، "خنجر ی نامرد" می‌بارد.

از بس که غمگینی ، چو "شهر آشوب ِ چشمانت "،
این مرد ِخسته بی برو برگرد، می بارد.

این روزها هم پای باران ِ نبودت ، باز
ابری که در چشمان من گل کرد، می بارد.

این روز ها باران من ! ... دیگر نمی خندی
وقتی نخندی ،از نگاهم درد می بارد.

امیر_نقدی
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم


اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم!



مهرداد_اوستا
و آمدیم که عاشق شویم و درگذریم


که راز آمدن و مرگ ِآدمی،این بود...




حسین_منزوی
والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

#مولانا

ز پا فتادم
و در سر
هوای ِ
روی ِ
تو دارم...

ﻭﻗﺘﯽ
ﺗﻮ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ،
ﮐﺎﻣﻞ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻋﺸﻖ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ،
ﺍﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ ....



حسین_منزوی
Ещё