...
کامِ یزید دادهای از کشتن حسین
بنگر؛ کِه را به قتلِ کِه ، دلشاد کردهای!
بهرِ خسی که بارِِ درختِ شقاوتست
در باغِ دین، چه با گل و شمشاد کردهای!
با دشمنان دین نتوان کرد، آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای!
حلقی که سوده ، لعلِ لبِ خود نبی بر آن
آزردهاش به خنجر بیداد کردهای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند.
#محتشم_کاشانی#ترکیب_بند