می خواهم #تـღـو_را با نفسهای به شماره افتاده ام بر جان #شعرهایم بیاویزم! اقیانوس شرجی واژه هایم در جنون دوست داشتنت تب کرده است! برایت #غزلی_دم کرده ام از ترنج دست هایم و ترانه ای می سرایم از گندمِ سبزِ چشم هایم! بیا در افق نگاهم بنشین، بر تن ثانیه های سرگردانم عطر احساست را بپاش تا به وقت طلوع مهر در امتداد بوسه هایم شرح #دوست_داشتنت را بنویسم