شعرهای یواشکی

#اعدام
Канал
Музыка
Искусство и дизайн
Блоги
Политика
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала شعرهای یواشکی
@sherhaye_yavashakiПродвигать
1,74 тыс.
подписчиков
578
фото
52
видео
52
ссылки
ترجیح می دهم شعر شیپور باشد نه لالایی «احمد شاملو» 🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki




در این بهار مرده‌ی بی‌عشق بی‌انسان
سر را مقیم شانه‌ی من کن برادرجان!

سر را مقیم شانه‌ی من کن که مدت‌هاست
باران نمی بارد بر این بیغوله‌ی بی‌نان

سر را به روی شانه‌ام بگذار و هق‌هق کن
سر را به امن شانه‌ام بسپار و غم بنشان

ما گریه کردیم و قفس‌هامان قفس‌تر شد
تو گریه کن شاید دری وا شد؛ برادرجان!

تو گریه کن شاید خدای تو دری وا کرد
حتی به آن‌سوی عدم حتی به گورستان

اشکی بریز و خنده بر این خشکسالی کن
اشکی بریز و خنده کن بر درد بی‌درمان

آه ای برادرجان! برادرجان! برادرجان!
با سگ نکردند آنچه با ما کرده اند اینان:

چاووش‌خوان سفره ی بی‌نانمان کردند
با نام آبادی چنین ویرانمان کردند

با لفظ آزادی صدامان را وجب کردند
ما را دچار رعشه‌های نیمه‌شب کردند

گفتند نورند و رگ مهتاب را کشتند
نارستمان ده‌پدر سهراب را کشتند

زاغان غفلت‌برده با کبکان خرامیدند
هر کورسوی مرده را خورشید نامیدند

من در عزای خنده و لبخند می گریم
چون مادران در ماتم فرزند می‌گریم

من هم دلم خون است از این کابوس بی‌پایان
ما را حریم هق‌هق خود کن برادرجان

آه ای برادر جان برادرجان برادرجان
آه ای مرا در دل، مرا در تن، مرا در جان!

ما هر دو از یک خاک و یک دنیای بن بستیم
ما هر دو بن بستیم از این رو دل به هم بستیم

این بید ها را باد و ما را درد خواهد برد
ما هر دومان آزاده‌سروان تهیدستیم

بر سفره ی ما تهمت بی قاتقی بستند
با مرده‌خوراران مدیحت‌خوان نپیوستیم

گفتند هرگز نیستید اما ندانستند
دیوارشان اثبات خواهد کرد ما هستیم

هستیم و داد دیدن از بیداد می گیریم
هستیم و می میریم و با مردن نمی میریم

در این بهار مرده ی بی برگ بی باران
ما را رفیق هق‌هق خود کن برادرجان!

سر را به خشم شانه ام بسپار و ایمن باش
دنیا پر از تاریکی است اما تو روشن باش

این کودکان آیین عیاری چه می دانند؟!
دل دل نکن لوطی! خودت داش آکل من باش

این باغ نازا را به آفت‌بارگان بسپار
تو جنگلی و ریشه‌مندی؛ ناسترون باش

با این ملیجک‌های دست‌افشان امیدی نیست
تو وارث ایل و تبار یاغی من باش

ای سنگ تیپاخورده! ای خورشید پاییزی!
وقت است از خواب هزاران‌ساله برخیزی

این روسپی در خورد نام کهنه‌مردان نیست
باید به مهر مادری دیگر بیاویزی

من هم دلم خون است از این کاشانه‌ی ویران
حالا تو دوش هق هق من شو برادرجان!


#علی_اکبر_یاغی_تبار


@sherhaye_yavashaki


#نوید_افکاری

#اعدام

#از_برادر_جنازه_باقی_ماند...
@sherhaye_yavashaki

‏شما ۱۰ نفر شورشی دارید.
دوتا رو می‌کشید؛ حالا چند تا شورشی باقی می‌مونه؟
هشت؟!
اشتباهه!
دو نفری که کشتید، هرکدوم ۶ تا برادر یا دوست داشتن که مردد بودن برای پیوستن به شورش،... ولی وقتی شما دوست‌شون رو می‌کشید، براشون تصمیم گرفتید.

در محاسبات ضدشورش، ده منهای دو، برابر ۲۰ هست!

📽 War Machine (2017)
🎬 #David_michod

#دیالوگ
#اعدام_نکنید
@sherhaye_yavashaki

بارانِ خون و نعره‌ی دلگیر ادامه داشت
آبان هنوز در وسطِ تیر ادامه داشت

خردادِ سرخِ کشتنِ سهراب هم گذشت
اما هنوز مرگ اساطیر ادامه داشت

جان داد نعشِ خونی انسان در آمبولانس
جیغِ عجیب و ممتدِ آژیر ادامه داشت

مرگ از بلندگوی خیابان شنیده شد
در ذهنِ ما تصوّرِ تسخیر ادامه داشت

می‌خواستیم برده‌ی آزادگی شویم
تا نقطه‌ای که حلقه‌ی زنجیر ادامه داشت

کم شد اگر یکی یکی از دوستان‌مان
در نطفه‌های فاجعه تکثیر ادامه داشت

شعرم تمام شد ولی آثار شعر نه!
خون‌گریه‌ها درون تصاویر ادامه داشت...


#مزدک_نظافت
#آبان_خونین
#امیرحسین_مرادی
#سعید_تمجیدی
#محمد_رجبی
#اعدام_نکنید

🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

...
سال های بد بود. سال های بعد از #اعدام های روی پشت بام و محکمه‌های بی‌عدالتی به‌نام #عدالت و قسط اسلامی. دلم از ویرانی‌ها گرفته بود. در خانه تنها بودم. توی آشپزخانه یک میز کوچک بود و من بودم و کاغذ و قلم در دستم و هزار غم در دلم. نشستم. #شعر در جانم می‌جوشید. ویرانی‌ها را می‌دیدم و در فکر آن بودم که چه می‌توان کرد؟ #وطن درهم شکسته و ویران بود.
برخاستم. یک فنجان چای ریختم و به آرزوهای لگدمال‌شده اندیشیدم. کسی را نداشتم که با او درد دل کنم. دو سه شب پیش #سیمین را دیده بودم. #سیمین_دانشور، ویران تر از خودم و سرگردان‌تر از من. هنوز #جزیره_سرگردانی را ننوشته بود. با من که حرف می‌زد انگار ایستاده است و از ته قلب من فریاد می‌کند.
... یک مرتبه شعر آمد. شعری که #امید را به فردا نشان می‌دهد. ته قلبم روشن شد. فکر کردم اگر هم مرده باشم دوباره برمی‌خیزم که اهرمن ویرانگر را درهم بشکنم. نوشتم؛ بله، نوشتم:
#دوباره_میسازمت_وطن
از دلم پرسیدم: با چی؟ و دل گفت:
#اگرچه_با_استخوان_خویش
و شعر شکل گرفت. همین شعری که دارید می‌خوانید «دوباره می سازمت وطن» و شعر را به سیمین دانشور هدیه کردم که همیشه دلش مثل من برای دوباره ساختن وطن می‌تپد.
...
حالا هرجا می‌رفتی می‌پرسیدند:
شعر «دوباره می‌سازمت وطن» سیمین را خوانده‌ای؟
و تو با سرافرازی تمام، شعر را که از بر بودی، می‌خواندی. و آن وقت یک خوانندۀ دوست‌داشتنی، فروتن و مهربان آن را برای همه خواند. این #خواننده که من او را هرگز از روبرو ندیده‌ام، در این سالها برایم همواره مظهر پایداری‌های مهربانانه بوده است. او با صدایی که مثل آب روشن چشمه، خستگی‌ها و تیرگی‌ها را از دلت می‌شوید، شعرهای #مقاومت و حسرت را در همۀ این سالها خوانده است. هر بار که به صدایش گوش می‌دهم #نادرپور را در برابرم ایستاده می‌بینم که می‌خواند:
#کهن_دیارا دیارِ یارا...
و هر وقت که فکر می‌کنم راهی پیش روی فردا نیست، این #داریوش است که با صدایش یادآور می‌شود که:
#دوباره_می_سازمت_وطن ...
قدر او را باید دانست که می‌داند چه بخواند و چگونه دِینِ خود را به نسلی که در برابرش ایستاده است ادا کند. داریوش یک خوانندۀ متعهد است، بی آنکه از ادا و اطوارهای #تعهد در معنای سیاسی آن سالها، اثری در کارش دیده شود. متعهدی است که به #انسان ، به #فردا و نسل فردا می‌اندیشد و شعر نادرپور و سیمین را زنده نگه‌می‌دارد.
...
#سیمین_بهبهانی
#داریوش_اقبالی


🆔 @sherhaye_yavashaki ◀️join
تلفن زنگ می خورَد یک روز
و هنوز اشک مادرت خونیست
یک صدای گرفته خواهد گفت
پسرت در پزشک قانونیست

#مزدک_نظافت

شهرام احمدی و ١٩ نفر دیگر از زندانیان اهل سنت، امروز صبح اعدام شدند

#شهرام_احمدی #اعدام #پزشک_قانونی #زندانیان

چقدر میخواهید داغ بر دل مادران و پدران بگذارید؟ چقدر؟ تا کِی؟
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
انتشار آثار سوخته با شعرهای یواشکی👇👇

🆔 @sherhaye_yavashaki ◀️join