در حنجرهی شبی جانکاه قد می کشد حواسم تا ماه شقایقهایِ سرخ با گلبرگهای ظریف نیاز اقامه میبندند اعجاز سبز شدن را. سرک میکشد دلم به درزِ نگاهت! و هر ثانیه در خانهی چشمانت قنوت عشق میخوانم.
و زن چه بیقرار کز میکند پس کوچههای سنگفرش شدهی بارانی را. جای پای دردهایش برای همیشه میماند لابهلای کاغذهای کاهی و دلتنگی، تونلی میشود رو به سوی حسرتهایش.. بغض دیگر خسته بود، گلویش را رها کرد.
یک فنجان قهوهی تلخ روی میز قدیمی وعاشقانههایم را بادِ شبانگاهی به رقص درآورد. دریا، عطشناک واژه ها را هورت کشید! ماهیها دل به دریا زدند، و غزل عشق، طرحی شد روی گونههای خیسِ ساحل
رستاخیزی دیگر از فرزندان ایرانزمین در جهان فلسفه و ادبیات با همکاری انتشارات اول استان کرمانشاه « نشر دیباچه»، با چاپ کتاب « #بانوی_واژهها »/ دفتر واژانههای بانو شبنم هاشمی
دفتر علمی این کتاب شامل مباحث زیر میشود:
• نیمنگاهی به ژانر ادبی واژانه در مکتب فراساختارگرایی/ به قلم امپراطور واژههای جهان عالیجناب #آرش_آذرپیک
• واژانهنویسی در مکتب فراساختارگرایی طلایهدار جنبش ادبی ۱۴۰۰/ به قلم بانو #شبنم_هاشمی
واژه دست به دست حنجره داد و دلتنگی بارید بر قلب زخمی متن وقتی نسیم لا به لای گیسوان شب با سوزی عاشقانه عبور می کرد و ابر ها که به آهستگی همه ی آسمان را پوشاندند