چهار مبنای شعر طبیعی :
یک) در تفکر اصالت زمین این شعار هماره تکرار می شود "هیچ چیز طبیعی زشت نیست، حتی اگر مفاهیم بشری برای آن انواع و اقسام نسبت های نازیبایی شناسیک بدهند" شعر طبیعی فراقانون، فرافرهنگ، و فرا ریاضیک است.
دو)در تفکر اصالت زمین این شعار هماره تکرار می شود"هر چیز غیر طبیعی و به ویژه ی ضد طبیعی نازیباست حتی اگر زیبا ترین جلوات تمدن، تکامل،تعقل، و تکنولوژی بشری به شمار آیند"
سه) در تفکر اصالت زمین این شعار هماره تکرار می شود "هر آنچه طبیعی است، چه در طبیعت فرهنگی، چه روانی، چه فیزیکال، چه.. بدون استثنا دارای حیثیت فرازیبایی شناسیک است، اگر چه به زعم زیبایی شناسیک مجعول و عاطفه بر ساخته ی بشری توحش طبیعت و جنگل و.قلمداد شوند"
چهار)در هنر و در این مقال شعر طبیعی تضاد معنا ندارد زیرا هرچیز _بدون هیچ معیار و مکیال ارزش شناختی _جزیی از پیکره ی یک چیز است. شعر طبیعی به سان جنگل آرامش و رعب انگیزی را توامان در خود دارد اما هیچ گاه تن به هیچ معیار پارالل در تمدن بشری نمی دهد زیرا زمین در جنگلانه ترین صورت خویش تیز به سوی یکی بودگی و یکی شدن در صیروریت مدام است. بنابراین مهر سبز نیز شبیه قهر سبز، ساحتی یک نگرانه دارد. اگر پرنده ای می پرد، درنده ای می درد، و خزنده ای می خزد هیچ کدام در شعر طبیعی حکم ارزش مدارانه بد و خوب محور ندارد و فقط و فقط نماد و نشان زیبایی، والایی و یکتایی اند یعنی خود خود زندگی هستند
در ساحت فرازیبایی شناسیک شعر طبیعی، نمی توانیم حکم بر نیک و بد بودن چیزی دهیم.
از :شرح و بسط جنبش ادبی 1400 توسط بنیانگذار آن، امپراطور واژه های جهان استاد
#آرش_آذرپیک در کتاب :
#جنبش_ادبی_۱۴۰۰ (
#آنتولوژی_فراشعر_نویسان_مولتی_فونیک)
مولفین:
#علی_رشیدی و
#آریو_همتی#مکتب_اصالت_کلمە #عصر_عریانیسم