#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران

#قدرت_سیاسی
Канал
Логотип телеграм канала #شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
@sharyaran1401Продвигать
507
подписчиков
13,7 тыс.
фото
11,2 тыс.
видео
661
ссылка
#قدرت_اقتصادی چیست؟


این قدرت، به تولید و تجارت و هر چیزی که فرد تولید میکند بستگی دارد.

در یک اقتصاد آزاد، که در آن هیچ شخص یا گروهی از افراد نمی توانند از اجبار فیزیکی علیه کسی استفاده کنند، قدرت اقتصادی تنها از طریق آزادی انتخاب و توافق داوطلبانه همه کسانی که در فرآیند تولید و تجارت شرکت می کنند به دست می آید.

در بازار آزاد، همه قیمت‌ها، دستمزدها و سودها نه بر اساس هوس خودسرانه افراد ثروتمند یا فقیر، نه با "طمع" یا نیازهای هیچکس، بلکه توسط قانون عرضه و تقاضا تعیین میشود یعنی مکانیسم بازار آزاد همه انتخاب ها و تصمیمات اقتصادی اتخاذ شده توسط همه شرکت کنندگان را منعکس و خلاصه می کند.

مردم بر اساس قضاوت مستقل و بدون اجبار خود، کالاها یا خدمات خود را با رضایت متقابل معامله می کنند.

یک فرد تنها زمانی می‌تواند ثروتمند شود که بتواند ارزش‌های بهتری ارائه دهد - محصولات یا خدمات بهتر، با قیمت پایین‌تر - نسبت به آنچه که دیگران قادر به ارائه آن هستند.

#ثروت، در بازار آزاد توسط رای آزاد عمومی و «دموکراتیک»، با خرید و فروش هر فردی که در زندگی اقتصادی کشور مشارکت دارد، به دست می‌آید.

هر زمان که یک محصول را به جای محصول دیگری خریداری می کنید، به موفقیت یک تولید کننده رای می دهید.
و در این نوع رای گیری، هر شخصی فقط در مواردی رای می دهد که صلاحیت قضاوت در آن ها را دارد یعنی: بر اساس ترجیحات، علایق و نیازهای خود. هیچ کس این قدرت را ندارد که به جای دیگران تصمیم بگیرد یا قضاوت خود را جایگزین قضاوت آنها کند. هیچ کس این قدرت را ندارد که خود را «صدای مردم» معرفی کند و مردم را بی صدا و محروم بگذارد.

حال اجازه دهید تفاوت بین #قدرت_اقتصادی و #قدرت_سیاسی را تعریف کنم:
قدرت اقتصادی از طریق یک انتخاب مثبت، با ارائه یک پاداش، یک انگیزه، یک پرداخت، یک ارزش به مردم اعمال می شود. قدرت سیاسی به وسیله انتخاب منفی، با تهدید مجازات، جراحت، حبس، ویرانی اعمال می شود.

ابزار تاجر، ارزش هاست. ابزار بوروکرات، ترس است.

#این_رند


#شهریاران_عاشقان_ایران
#شهریاران_جنبش_دادخواهی_ایران
#بنیان_لیبرالیسم_کلاسیک ( ۲ )


از آنجا که #دولت قدرت خدا را ندارد، دولتی عادل بر انسان‌هایی که در میانشان مستقر شده هیچ #قدرت_سیاسی_ذاتی ندارد.
یعنی، #دولت_عادل نمی‌تواند #حکمرانی کند و نمی‌تواند #فرمانروایی کند مگر با #رضایت کسانی که بر آنها فرمانروایی می‌کند.

چنین دولتی نمی‌تواند قدرت فرمانروایی را غصب کند، #قانون باید در جای خودش حکم کند و در معرض سازوکارهای تولید و اصلاحی باشد که مشارکت و رضایت کسانی را که بر آنها فرمان رانده می‌شود تضمین کند.

به این ترتیب #هیچکس قدرت سیاسی ویژه‌ای ندارد
و هیچ کس از قانونی که در میان انسان‌ها و برای فرمانروایی عادلانه بر آنها بر پا شده معاف نخواهد بود.

تمامی دولت‌ها، از جمله دولتی عادل، باید #قدرت_سیاسی داشته باشد و آن را به کار بگیرد، از جمله قدرتی برای تولید و اعمال قانونی که به جای آن فرمانروایی می‌کند.
در دولتی عادل، آن قدرت متعلق به #مردم است، از طریق آنان عمل می‌کند و برای آنان عمل می‌کند و به این ترتیب، به قدرتی سیاسی #قرض داده می‌شود که در نهایت باید در هر زمانی به مردمی که بر آنها حکمرانی می‌کند #پاسخگو باشد، این قدرت #موقتی است و قدرتش از لحاظ زمانی، گستره و نظارت و توازن محدود است.

دولتی عادل، باید ذاتاً #دموکراتیک باشد تا رضایت کسانی را که بر آنها حکومت می‌کند به دست بیاورد اما این دولت دموکراتیک نمی‌تواند از حقوق اقلیت در برابر اکثریت حراست کند مگر اینکه آن دموکراسی در عمل متکی به جمهوریت باشد.
دولتمردان باید مورد #رضایت انسان‌هایی باشند که آنها را نمایندگی می‌کنند.
در #دوره‌های_زمانی باید #انتخابات_منصفانه_و_بیطرفانه برگزار کرد تا قدرت سیاسی را به خدمتکاران عموم #قرض داد و این قدرت باید بر اساس خواست یا نیاز به دیگران قرض داده شود، در غیر این صورت، قدرتی بزرگ‌تر از خودش را غصب کرده که نمی‌تواند حقی نسبت به آن داشته باشد.

اکثریت باید #حق_بیان_ازاد داشته باشد و اقلیت باید آنقدر نمایندگی داشته باشد که با عقاید عمومی که متعصبانه یا سهل‌انگارانه نسبت به او وجود دارد مقابله کند.

دولتی عادل باید حقوق #بیان، #مطبوعات، #اعتراض و #دادخواهی را تضمین کند وگرنه نمی‌توان آن را بازخواست کرد و رضایتی که با آن حکمرانی می‌کند نمی‌تواند به‌درستی آگاهانه باشد. قدرتش باید #محدود و #تقسیم_شده باشد و در نظامی از #نظارت و #توازن قرار داشته باشد تا نتواند با آن ادعای نامشروعی برای حکومت با قدرتی سیاسی داشته باشد که نمی‌تواند آن را داشته باشد.

دولت خدا نیست چون ما خدا نیستیم. دولت‌های عادل این مسئله را می‌فهمند و آن را نگه می‌دارند.
دولت‌های ناعادل این مسئله را رد می‌کند و از آن تخطی می‌کند و در حق کسانی که باید به آنها خدمت کند بد می‌کنند.

دولتی عادل نمی‌تواند باورها، گفتار یا اعمال انسان‌ها را تحمیل کند چون چنین قدرتی ندارد، چنین قدرتی را حتی نمی‌توان به دولت قرض داد،
در نتیجه دولت نمی‌تواند انسان‌ها را از حق حیات، آزادی‌ها و اموالشان یا انتظارات معقول حریم خصوصی‌شان، بدون روند قانونی مطابق با هدف مقدسش محروم کند؛
هدف مقدس حراست از حقوق سلب ناشدنی کسانی است که به آنها خدمت و از آنها حراست می‌کند.

در نتیجه باید حقِ #باور، #سخن_گفتن و #پرستیدن و همچنین حقوق #دفاع_از_خود در برابر هر گونه تلاشی برای سلب حقوق بنیادین سلب ناشدنی انسان‌ها را تضمین کند.

نمی‌تواند به طرز ظالمانه یا غیرعادی مجازات کند یا کسی را مجبور به اعتراف علیه خودش کند.

از آنجا که باور و وجدان شخصی به‌صورت بدیهی غصب ناشدنی است، از همین رو دولت عادل باید #حق_حریم_خصوصی را بدون مداخله در فضاهای خصوصی و انتظاری معقول از حریم خصوصی محدود حتی در فضاهای عمومی تضمین کند.

از آنجا که دولت‌ها خدا نیستند، چون ما خدا نیستیم و آنها در میان ما نهادینه شده‌اند، آنها هیچ حقی برای نقض #تقدس_ذهن هیچ شخصی را ندارند،
نه حق شکنجه دارند
و نه زیر نظر گرفتن افراد بدون داشتنِ ظن موجه
و نه حق تغییر عقاید، اعمال یا محیط‌ها را تا به نوعی آنها را علیه ارادۀ شخصی‌شان مجبور کنند.

در عوض، در کنار دیگر حقوق سلب ناشدنی‌مان، دولت‌های عادل وظیفه دارند حد معقولی از حریم خصوصی را میان شهروندان تضمین کنند و خودشان هم حق ندارند آن را زیر پا بگذارند. چون ما هم خدا نیستیم، هیچ یک از ما به صورت فردی چنین قدرتی نسبت بر دیگری نداریم