🏷 مردم تبریز و مهاباد با گماشتگان استالین چه کردند؟▫️ مروری بر سندهای خیانت فرقهی دموکرات آذربایجان و کردستان | در دو قسمت، قسمت
2⃣📝 #یادداشت ⤴️ ادامه از قسمت قبل↙️ مجموعه سندهای مربوط را در این دو لینک پیدا میکنید:
لینک ۱،
لینک ۲
فرقهی مهاباد هم مقاومت بیشتری نکرد!
قاضی که «شورای جنگ» تشکیل داده و مدعی بود ارتش شاهنشاهی از مشتی سرباز بزدل تشکیل شده که یارای جنگیدن در دو جبهه ندارد (
سند ۱۲)، با حرکت ارتش، فراری شد و مردم مهاباد به استقبال از ارتش شاهنشاهی درآمدند. شاه البته قصد مجازات سخت سران فرقه را نداشت و تنها تبعید به کاشان را برایشان در نظر گرفته بود. عبرتآموز اما اینکه مردم مهاباد، سقز و کردستان چنان تنفری نسبت به گماشتگان شوروی داشتند که در نامههای متعدد با ذکر جنایتهای آنان، خواستار اعدامشان شدند (
سندهای ۱۳ و ۱۴)، حتا وقتی تعلل حکومت را دیدند معترض شدند که چرا حساب اینها را نمیرسید (
سند ۱۵).
در این تیرهروزیِ مزدوران و مواجببگیران شوروی و سرنوشت نکبتبارشان، درس مهم دیگری هم نهفته است برای رهروانِ امروزِ گماشتگان دیروزی؛
وقتی غرش
#ایران برخاست و سودای تجزیه بر باد رفت، شوروی حتا حاضر به نجات مزدورانش نشد (
سندهای ۱۶ و ۱۷). سخن کنسول شوروی به پیشهوری، آینهی تمام قد نتیجهی خیانت است. کنسول شوروی به مزدورشان گفت:
«کسی که تو را آورد، حالا میگوید برو» (
سند ۱۸)
این سرنوشت پلشت کسانی بود که میخواستند با نوکری استالین مردم ایران را از هم جدا کنند.
بارها گفتهام که "ممکن نیست انسان ندانسته یک اشتباهی را برای مدتی طولانی و مدید و مجدانه به یک شکل و ترتیب انجام دهد". سران فرقههای استالینساز هم (درست مانند تجزیهطلبان امروز) دقیقن میدانستند که چه میکنند، مامور کیستند و هدف نهایی چیست، تنها برای مدتی زیر نقاب دفاع از حقوق کرد و ترک خود را پنهان ساخته بودند. اگر نامهنگاریهای متعددشان به شوروی و گرفتن دستورهای روزمرهشان برای اثبات این کافی نیست که دانسته در تلاش برای تجزیهی ایران به فرمان شوروی بودند، فرمان دفتر سیاسی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست شوروی یا پولیتبورو در ۱۶ مرداد ۱۳۲۴ به باقراف برای «ایجاد جنبش تجریهطلبی در آذربایجان جنوبی و استانهای شمالی ایران» شاید سند کافی باشد (
سند ۱۹) یا اعتراف رسمی
#قاضی_محمد که «هر عملی در آنجا تحت نظارت و فشار روسها انجام شده است».
برنامهی روسها به سد ملی خورد و در هم شکست اما روسها و (امروز دیگران هم) به روبلهای سنگینی که در مسیر ساختن تاریخ جعلی و پروپاگاندا هزینه شد، به چشم یک سرمایهگذاری بلندمدت نگاه میکنند؛روسها صبر زیادی دارند!
جمهوریاسلامی، میانبری برای رسیدن به این آرزوی دیرینه برای روسیه بود و اکنون بیتردید از نظر
#دشمن_نزدیک و دیگر کشورهای منطقه، فصل شکار و برداشت فرا رسیده. برخاستن زوزهی شغالها بیحکمت و بیدلیل نیست.
مرور سرنوشت گماشتگان قبلی این پروژه که در این یادداشت رفت، شاید یک طالعبینی مجانی برای کسانی باشد که این روزها اسم فرقهها و جمهوریهای جعلی را دوباره به زبان میآورند و زینهاری که:
این بیشه گمان مبر که خالیست
شاید که پلنگ خفته باشد پایان
#تاریخ#ساسان_آقایی