#جشن_های_ایرانیجشن ایرانی به مثابه مقاومت مدنی ( ۱ )اول سال قمری/اسلامی و شمسی/ایرانی هر 36 سال یک بار تقریباً مقارن میشود. بزرگترها یادشان هست دفعهی پیش که این اتفاق افتاد، تبلیغات حکومتی چنین شعاری مطرح کرد: «امسال شیعیان عید ندارند.» چون اول سال قمری برای شیعه یعنی محرم و مناسک عزایش، اول سال شمسی برای ایرانی یعنی
#نوروز و جشنش.
#تشیع به هر روی گفتمانی است که بر حول محور واقعهی
#کربلا و عزای مربوط به آن پدید آمده. احساس گناه و وجدان معذب و کام تلخ و خشم و بغض مقومات و ملزومات آن هستند، زیرا در روایت شیعه از تاریخ صدر اسلام به علت خیانت کوفیان و دیگران، امام اول و سوم در ناملایمات و جنگها تنها ماندند و به اصطلاح شهید شدند.
در بعضی کسان گرایشی بوده به اینکه تشیع را روایت ایرانی از اسلام بنامند. گاهی هم واقعاً اشتراک در بعضی چیزها باعث همکاری ایرانی و شیعه شده، مثلاً نفرت هر دو از بنیامیه (بنیعباس با کمک ایرانیان خراسانی آنها را کنار زدند) و یا نفرت از عمر که در جشن عمرکشان خودش را نشان میدهد و...
اما شیعهشناسانی نظیر هاینتس هالم آلمانی قائل به یک منشاء غیرایرانی برای تشیع هستند و اگر یک هویت ایرانی مستقل با ارجاع به گذشتهی سیاسی و دینی ایران باستان، از هخامنشیان تا ساسانیان و از دین زردشت تا کیش مهر را فرض کنیم، تشیع با این هویت نیز ناچار به تعارض و دشمنی خواهد رسید.
اگر در جایی این دو عنصر هویتی، یعنی اسلام شیعی و ایرانی کهن (که بخش اعظم آن در دوران اخیر بازسازی شده) با هم به تعارضی بخورند، مثلاً اگر سر سال آن دو که یکی عزاست و دیگری جشن مقارن شود، تکلیف شیعه
#عزاداری است.
عزاداری با خشم و بغض انقلابی سازگارتر است و برای شیعهی انقلابی -که شکل رایج شیعه در زمان ماست- مطلوبتر.
میتوان تصور کرد که اگر کسانی در آذر 57 میخواستهاند
#شب_چله برگزار کنند، واکنش انقلابیون -دستکم گروه افراطی آنها- این بوده که ما عزاداریم و الان چه وقت گرفتن جشن است و... خشم و بغض و غیرت آنها در راه یک انقلابی اسلامی بی هیچ تعارض و تناقضی میتوانسته آیین ایرانی کهن را کنار بزند. ا
اما
#هویت_ایرانی مفهوم سوگواری را در مقام یکی از کانسپت و محورهای خود ندارد. این هویت به دینی راجع است که معجزهی پیامبرش زردشت، از جمله این است که موقع تولد به جای گریه میخندیده است. اینجا اتفاقاً
#شادی و
#جشن محوری هستند.
در اثر فشار تبلیغاتی شدید حکومت فعلی در این سالها، میان مردم نوعی لجبازی برای احیای این
#جشنهای_ایرانی هم شکل گرفته و تشدید هم میشود.
مثلا در تقویم سنتی پدر-مادربزرگها سی آذرْ شب چله (آغاز زمستان) بود. کمکم نام یلدا (که آن را ایرانی باکلاس میانگارند) برایش باب شده و تبریکش میگویند.
تداعیهای تاریخی/باستانی آن (درست و غلط) بعضاً احضار شده، به حدی که آن را جشن تولد میترا (مهر) ایزدبانوی عشق و دوستی مینامند. بماند که میترا اصلاً ایزد آریایی پیمانهاست، مذکر است (!) و کیش او بعضاً با دین خود زردشت تعارض مییابد و یلدا اصلاً کلمهای سامی و همریشه با لم یلد و لم یولد است و غیره!
یا نوروز که انرا با روایات شیعی از جمله روز تولد ادم و بسلامت گذشتن ابراهیم از اتش ،به خشکی رسیدن کشتی نوح و... توجیه و خواسته اند ازان خود کنند
چهارشنبه سوری و سپندار مذ و ... هم چنین سرگذشتی دارند...
غرض از این همه پرحرفی آن است که هر چند شیعیان به سادگی میتوانند نوروز نداشته باشند، زیرا نوروز جزو
#مقّوم_هویت آنها نیست، ایرانیان، با هر درک مغلوط و پرت و پلایی که از یلدا، نوروز، چهارشنبه سوری و.. به مثابه یک جشن "اصیل ایرانی" و نوعی
#مقاومت_فرهنگی دارند، نمیتوانند به سادگی یلدا و نوروز و..نداشته باشند.
این ملتی است که به یاد دارد مرتضی مطهری گفته: چهارشنبهسوری سنت پدرانتان است؟ قرآن گفته از حماقتی که پدرانتان میکردند دست بردارید. در دل این اصرار لجبازانه برای برگزاری هر چه پررنگتر
#نوروز و
#چهار_شنبه_سوری و
#یلدا، شاید ورای لجبازی حتی غیظی باشد که میخواهد فریاد بزند «
#ما_هنوز_زندهایم »
یعنی برای ملتی که یکی دو دهه است دارد نوروز و یلدا و چهارشنبه سوری را به شکل نوعی مقاومت فرهنگی/سیاسی تفسیر و تقویت میکند، ساده نیست که بدون هیچ تناقضی، این جشن را به دستور کسانی که خودشان هم هویت مشخص و اعتباری نزد مردم ندارند، ناگهان با بغض و خشم انقلابی تاخت بزند.
بماند که بخش بزرگی از این جمعیت معترض اصلاً آرزوی رسیدن به وضعیتی را دارند که در آن مدام
#جشن و بهانه برای
#شادی و دورهمی در کار باشد و اصلاً به همین کمبود اعتراض دارند و تبلیغاتشان علیه حکومت فعلی هم به شدت بر
#شور_زندگی و
#میل_رقص و
#آرزوی_جشن در جوانان پاسارگادی جاویدنام تاکید دارد.
⏬⏬⏬