#بپا_خیزیمآسمان ،
فرصت پروازِ بلند است ولی ،
قصه این است ؛
چه اندازه کبوتر باشی .
فریدون مشیری
×××××××××××××××
گویا سوپاپ اندیشه مان از کار افتاده .
گویا با درد کشیدن اُخت شده ایم .
گویا از هیچ رُخدادی شگفت زده نمیشویم.
گویا آزادیمان را فروخته ایم تا با آن ،
نان بخریم .
گویا هوا را در قفسه ی سینه به زنجیر کشیده ایم ،
تا صدای فریادمان شنیده نشود .
گویا پای رفتنمان خسته ، شکسته ، تاول زده ، ایستاده ایم .
گویا که رژیم ، شجاعتمان را در پستوها زندانی کرده ،
گویا که توان مبارزه را از ماگرفته ، آنرا به صفر رسانده ،
و گویا که سیر کردن شکم ، تنها دغدغه ی خاطرمان شده ،
تا ضحاک ماردوش بتواند برای ماندگاریش ،
مغز جوانانمان را به خورد مارهای تا بن دندان مسلح خویش داده ،
85 میلیون را به جاسوسی یکدیگر وادارد .
اما بیایید فراموشمان نشود که مردمان این سرزمین ،
روزی ، روزگاری توانسته اند،
از اسکندر تا افغان را شکست داده ، به زانو در آورند .
فراموشمان نشود که ما نیز اکنون ،
باید یکبار برای همیشه ، تا رسیدن به جان آزادی ،
و برای سرافرازی تاریخ نازش آفرینِ پر فراز و فرودمان ، از خودمان گذشته ،
تلاش کنیم تا با گذار از ج اس ،
اگر چه در کودتای 57 ، ماندیم ، تا به دشمن درونی ، بیرونی ، اقلیت خائن،
و اکثریت نادان ، ببازیم ،
اینبار ، تاریخ را خودمان ساخته ،
با همبستگی سراسری ، عقربه ها را روی ساعت 25 ، بشکنیم .
بیایید تا به جای قرق کردن جاده های شمال در روزهای تعطیل ،
به جای پر کردن صندلیهای از کنسرت تا فوتبال ،
به جای تماشای نابودی ایران بانو،
به جای پذیرش زور و ستم و زندان و شکنجه و فقر ،
به جای وارسی و کنکاش و بررسی های ناآگاهانه ،
در تاکسی و اتوبوس، و یا صفهای نان و مرغ و گوشت و کپسول گاز ،.....
به پشتیبانی مبارزان پاسارگادی کشورمان برخواسته ،
به امید هیچ سازمان و کشوری نباشیم .
چرا که رژیم ، بیمار زوار در رفته ایست که نفسهای آخرش را میکشد.
و چرا که نفس ایرانمان نیز به شماره افتاده است .
#غزال_کیانفر#ما_ملت_کبیریم_ایران_رو_پس_میگیریم #ایران_را_دوباره_خواهیم_ساخت