اكنون، ما و شريعتی

Канал
Логотип телеграм канала اكنون، ما و شريعتی
@shariati40Продвигать
1,41 тыс.
подписчиков
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Forwarded from A
راهی به رهایی
به نوه های کیوان صمیمی

این نامه را
اینک و اینجا
برایَت
می ‌نویسم
*
امیدوارم
که به موقع
به دستَت بِرِسَد
وَ هنوز
به « ایستگاهِ آخر»
نَرِسیده باشی !
*
آری
می پنداری که
مرگ
گِرِه ‌هایِ کور را
باز می ‌کُنَد
وَ بی جَواز
از باید ها وَ نباید ها
می گذرد
*
آری
می پنداری که
آنجا دیگر
تعقیبَت نمی کنند
تفتیشَت نمی کنند
توبیخَت نمی کنند
تنبیهَت نمی کنند
اخراجَت نمی کنند
مَمنوعَت نمی کنند
مَحصورَت نمی کنند
بخشنامه ات نمی کنند
آئین نامه ات نمی کنند
*
آری
دیگر
تنِ رنجورَت
در خاک
آرمیده است
وَ روحِ رَمیده ات
از هر دیواری که بخواهی
می گذرد
بی آنکه
لاکِ ناخُنَت
یا رَنگِ مویَت
یا جینِ شلوارَت
یا چینِ دامنَت
یا طرحِ پیراهنَت
دیده شود
*
امّا
راستَش را بخواهی
چه اینجا چه آنجا
حالِ هیچ یک از ما
نیز
چون تو وَ هزاران چون تو خوب نیست
*
باور نمی کنی ؟
نکن !
چه بهتر !
*
پس بِمان !
با تمامِ توان !
نه برای پایان
که برای آغاز
نه برای مردن
که برای زیستن
*
وَ مرگ را
به طالبانَ ش بسپار
دربَست !
وَ به زندگی
در جاریِ لحظه ها‌یَش
بِچَسب !
*
بِمان !
بِخوان !
بِدان !
*
زندگی را
پیش از مرگ
وَ زندگیِ پیش از مرگ را
تجربه کن !
*
برای همه
به رهایی راهی باز کُن !
وَ زندگی را
در ایرانی شاد، آزاد، آباد
دیگر گونه آغاز کُن !
*
مرگ را
به طالبانَ ش بسپار
دربَست !
وَ به زندگی
در جاریِ لحظه ها‌یَش
بِچَسب !
*
ای کاش
این نامه
پیش از آنکه دیر شود
به دستَت بِرِسَد
وَ برگشت نَخورَد !

سعید شهرتاش
آبان ماه 1403
عکس فوری(۲۸۷): ضربه روانی به روشنفکران ایرانی و گسست با جهان

https://t.center/nasserfakouhi/5111


یکی از نکات بسیار قابل توجهی که در تاریخ روشنفکری ایران دیده می‌شود و البته در جهان سوم بی‌نظیر نیست اما کم‌نظیر است؛ و در همان حال گسستی عمیق را با تاریخ روشنفکری در غرب نشان می‌دهد، نفرت بیمارگونه‌ای است که نسبت به پدیده‌ای به نام «چپ‌ها» در آن دیده می‌شود. ریشه این نفرت را می‌توان به مثابه نوعی پدیده شبیه به آنچه در روانشناسی «ضربه روانی» یا «اختلال اضطراب پس از سانحه» (PTSD)می‌نامند، دانست: وقتی فردی به ویژه در دوره کودکی دچار چنان ضربه سختی می‌شود، این ضربه تا به آخر عمر برایش به شکلی باقی می‌ماند: نوعی نفرت از گذشته و تلاش ناخودآگاه برای جبران آن. خاطره‌ای هست که آن را به برنارد شاو نسبت می‌دهند که از او پرسیده شده بود: چرا شما بر خلاف جوانان هم‌دوره خود گرایش‌های چپ نداشتید؟ و او با شوخ‌طبعی همیشگی‌اش پاسخ داده بود: برای اینکه همیشه از اینکه در روزگار کهنسالی به یک پیرمرد دست‌راستی محافظه‌کار و نفرت‌انگیز تبدیل شوم، وحشت داشتم!. ضربه روانی که ما می‌توانیم از ضربه‌های تاریخی و اجتماعی نیز در شباهتی نسبی به آن سخن بگوییم، می‌تواند رفتارهایی غریب را به وجود بیاورد: افرادی که دوران کودکی بسیار فقیرانه‌ای داشته و تحقیر شده‌اند، گاه به شدت با فقرا دشمنی می‌کنند؛ کودکانی که مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند، گاه خود به جنایتکاران ضد کودک بدل می‌شوند. البته این یک قانون نیست و بنا بر نظریه‌های روانکاوی می‌تواند در صورت گذار مناسب فرد از مرحله‌ بحرانی (همچون در موقعیت‌های اودیپی) فرد را به یک وضعیت هنجارمند برساند و یا حتی سبب شود که او خود به یکی از مدافعان سرسخت قربانیان ِ آسیبی تبدیل شود که بر سر خودش آمده است. برخی از مهم‌ترین فرزندان نازی‌ها یا استالینیست‌ها به دانشمندان و مبارزان ضد نازی و ضد استالینی تبدیل شدند؛ یا برخی از زنان و کودکانی که قربانی فقر و خشونت و تجاوز جنسی شده‌اند برای درمان خود گروه‌هایی در دفاع از قربانیان این امر ایجاد می‌کنند. توران میرهادی یکی از کسانی بود که مرگ عزیزانش را که ضربات بزرگی برایش بود با شعار «غم بزرگ، کار بزرگ» بدل به فرایندی از آموزش و پژوهش پایدار در فرهنگ ایران کرد و مثال‌ها در این مورد بی‌شمارند.

اما سخن ما در اینجا زمانی است که ضربه نتواند درست درمان شود: کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ به دوره‌ای کوتاه از یک دموکراسی ضعیف، از سقوط رضا شاه تا قدرت یافتن محمد رضا شاه (۱۳۲۰-۱۳۳۲) پایان داد. ضربه کودتا ( که بهترین منبع برای آن کتاب‌های یرواند آبراهامیان و اسناد محرمانه سازمان‌های جاسوسی بریتانیا و آمریکاست) ضربه سختی به روشنفکران معدودی که در آن زمان در ایران به وجود آمده بودند و اکثریت مطلقشان «توده‌ای» (حزب وابسته به شوروی) بودند، وارد کرد به صورتی که پس از ضربه چند ساله یک افسردگی، به کلی از سیاست فاصله گرفتند و اغلب در دهه چهل آغاز‌گر جنبش بزرگ روشنگری بودند که در نهادهایی چون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کارگاه نمایش، جشن هنر شیراز ، و سینمای موج روشنفکری ایران متبلور شد و مرکزیت مهمی نیز در «تلویزیون ملی» داشت. از این گروه و شاگردان و پیروانشان در دهه‌های بعدی، ما شاهد شکل‌گیری دو گروه از روشنفکران بودیم: نخست آن‌ها که توانستند این گذشته «توده‌ای» و سرکوبش و به ویژه آشکار شدن این موضوع را که حزب توده (همچون اکثر احزاب کمونیست پس از جنگ جهانی دوم) بخشی از سازمان عریض و طویل جاسوسی شوروی بوده، برای خود تجزیه و تحلیل کرده و همانگونه که اریک هابزباوم تاریخ‌دان بزرگ، تشریح می‌کند، میان آرمان‌های درستی که بسیاری از آنها داشتند و خیانتی که به آن از سوی شوروی شد و یا سرکوبی که علیه‌اش به وسیله راست سلطنتی شد، فاصله بگذارند و جانب عدالت و ایده‌های یک جامعه سالم و متوازن را رها نکنند.

ادامه در وبگاه
Forwarded from شعوبا
🎯 پرونده ویژه: تاثیرات دکتر شریعتی در جهان اسلام


🔹در میان اندیشمندان شیعه، افکار و کتب دکتر علی شریعتی به شهادت تمامی مطلعینِ اوضاع جهان اسلام بیشترین نفوذ را در جهان اسلام داشته است. و این درحالی است که نه تنها تقریبا هیچ اراده ای از جانب جمهوری اسلامی برای نشر افکار و آثار او در جهان اسلام وجود نداشته که حتی بعضا به شکلی عامدانه از این مسئله جلوگیری نیز به عمل آمده است. کتب شریعتی عمدتا به صورت خودجوش توسط خود نخبگان جهان اسلام ترجمه و منتشر شده است و این نشان دهنده عمق نفوذ افکار شریعتی در میان توده های مسلمان است.


🔹در این پرونده به صورت خلاصه مروری بر تاثیرات دکتر شریعتی در کشورهای مختلف اسلامی خواهیم داشت.


🔺آثار شریعتی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ترکیه است
https://rizy.ir/MwKJ


🔺هنوز هم شریعتی حرف اول را در افغانستان می‌زند
https://rizy.ir/vWoF


🔺چپ اسلامی در جهان عرب متأثر از دکتر شریعتی است
https://rizy.ir/T3V


🔺شریعتی؛ چپِ اسلام‌گرا یا چپ‌گرای مسلمان؟/ تأثیرات شریعتی در مصر
https://rizy.ir/ocums


⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆🔷نئولیبرال ها علیه دموکراسی

🖥🎤گفتگو با:

آرمان ذاکری ( جامعه شناس)

🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و‌ دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض  در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند. 

🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.

#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئوشریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
#سنت_گرایی
#نوصفوی_گرایی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
🔸دستورالعمل عجیب طالبان درباره کتاب/مطهری و شریعتی و... در افغانستان ممنوع شدند

@Nehzatazadiiran

▫️بررسی فرهیختگان نشان می‌دهد «شریعتی»، «مطهری»، حتی «آوینی» در لیست کتاب‌های ممنوعه طالبان قرار دارند. هر کتابفروشی و کتابخانه‌ای این کتاب‌ها را داشته باشد باید جمع‌آوری کند و اگر این اتفاق نیفتد، جریمه سخت در انتظارشان خواهد بود. «برگشت به عقب»، شاید درست‌ترین توصیف برای این روزهای مردم افغانستان باشد.

▫️لیست منتشرشده کتاب‌های ممنوعه ۴۰۰ عنوان و موضوعاتی مانند حکومت‌داری مدرن، آزادی‌های سیاسی و کثرت‌گرایی مذهبی دارد، همچنین کتاب‌هایی که شامل موضوعاتی مانند دموکراسی و حقوق شهروندی‌اند، در لیست دیده می‌شود. اما فرهیختگان به ۴۰ عنوان کتاب ممنوعه از این ۴۰۰ کتاب رسیده است.

▫️برخلاف اعلام طالبان که این کتاب‌ها را کتاب‌های دینی و یا سیاسی عنوان کرده، کتاب‌های حوزه ادبیات هم وجود دارد و براساس اطلاعات خبرنگار «فرهیختگان» دولت طالبان ممنوعیت کتاب‌های حوزه ادبیات را در این چندسال بیشتر کرده و نظارت جدی بر این حوزه وجود دارد.

@Nehzatazadiiran
اكنون، ما و شريعتی pinned «🔷🔸دور، دور لات های جهان است 🖋سوسن شریعتی 📌 بازنشر منبع :روزنامه شرق تاریخ : سال ۹۵، ۱۶ آبان / پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ 🔸اگر ترامپ آنچه را می‌گوید محقق کند و به وعده‌هایش وفادار باشد، عجب آبرویی از دموکراسی رفته است: ممانعت از ورود مسلمانان،…»
🔷🔸دور، دور لات های جهان است

🖋سوسن شریعتی

📌 بازنشر
منبع :روزنامه شرق
تاریخ : سال ۹۵، ۱۶ آبان / پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶


🔸اگر ترامپ آنچه را می‌گوید محقق کند و به وعده‌هایش وفادار باشد، عجب آبرویی از دموکراسی رفته است: ممانعت از ورود مسلمانان، کشیدن دیوار میان خود و همسایه‌اش (مکزیک) آن هم به خرج خودشان، فسخ قراردادهای بین‌المللی تعهدآور (از تعهدات نسبت به ایران گرفته تا اروپا و این آخرین اجماع بین‌المللی بر سر آب‌وهوا)، نشاندن زنان بر سر جای قبلی خویش، سیاهان، اقلیت‌ها و... .


🔹اگر این وعده‌ها را به کرسی بنشاند که واویلاست. بااین‌همه وعده‌ها عملی هم نشوند، همین‌که امید آفریده‌اند و رأی آورده‌اند دست اکثریت رو شده است؛ اکثریتی که عادت دارد از حب این هم نباشد، از بغض آن پناه برد به دامن گرگ خود.

🔸به این واکنش «دیالکتیک سوردل» هم می‌گویند: پناه‌بردن کودک به دامن مادری که او را به باد کتک گرفته است. وعده‌ها محقق هم نشوند، شاخص‌های مهمی‌اند برای ارزیابی موقعیت دموکراسی؛ دموکراسی‌ای که قرار نبوده خلاصه شود به انتخابات، به سلطه اکثریت و بوالهوسی‌های رؤسایش. دموکراسی‌ای که یا از مشارکت‌نکردن آحادش رنج می‌برد یا با مشارکت اکثریت آحادش به خطر می‌افتد.

🔹مگر اکثر کسانی که این‌بار در انتخابات ریاست‌جمهوری به ترامپ رأی دادند سال‌ها جزء غایبان انتخابات‌های ریاست‌جمهوری نبوده‌اند؟ (همیشه مشارکت بیشتر آحاد به‌نفع دموکراسی نیست، بستگی به آحادش دارد. یادش به‌خیر شریعتی!) می‌گویند سیاست یعنی انتخاب میان بد و بدتر. چه بد! چون اصلا معلوم نیست بد را انتخاب کنند. (مثل فرانسه در سال‌ها پیش) اگر بدتر را انتخاب کنند چه؟ (مثل آمریکای امروز) در وضعیت‌های بحرانی (ترس از خارجی، فقر و ناامنی اجتماعی) معمولا بدترین انتخاب می‌شود؛ خلاف‌ترین یا به عبارتی آن کس که خود را خلاف سیستم نشان می‌دهد و وعده خروج از دوگانه‌های محتوم سیاست را به بازار می‌آورد؛ مخالف همه نقاط مورد اجماع استابیلشمنت قدرت. می‌شود یک رابین‌هود قلابی، می‌شود ‌میلیاردری که خود را نماینده بی‌بضاعت‌ها می‌داند. خود مولود سیستمی است که افشا می‌کند و به‌این‌ترتیب دل همه قربانیان را می‌رباید. (ترامپ مگر به‌نوعی امید محرومان و به‌حاشیه‌رانده‌شدگان آمریکا نشده...

🔸...همه دلزدگان دوگانه جمهوری‌خواه/ دموکرات) هیچ معلوم نیست این «بدتر»‌های پیروز، پس از پیروزی به جنگ سیستم‌ها بروند. البته شده است که بروند، اما غالبا هیاهوهایی‌اند توخالی و از سوی همان سیستم هضم می‌شوند و فقط به کار شناسایی و فهم پاشنه آشیل‌های فرهنگی و سیاسی یک قوم و یک ملت می‌آیند. از آنچه می‌گویند هم که بگذریم؛ برای ما که خوب شد! برای مایی که دست‌خوش سندرم مقایسه‌ایم، چه وقتی که خودشیفته‌ایم و چه هنگامی‌که خودباخته. می‌توانیم تا مدت‌ها خوشحال باشیم از اینکه: «آنها هم همین‌طور»! یا بگوییم صد رحمت به ما. حتی اگر در اینجا که ماییم معلوم نباشد اکثریت کدام است و اقلیت چگونه! تکلیف اکثریت آنها که روشن شد و تا همین‌جا برای سیاست خارجه و فردایی که قرار بود با گفت‌وگو پیش برود هم بد باشد، برای روحیه‌مان خوب است: «هیچ‌کس تنها نیست»!

🔹بااین‌همه ما می‌مانیم و این پرسش همیشگی: برای اندیشیدن به سیاست راه دیگری میان بد و بدتر نیست؟ گریز از محتومیتی به نام رآل پلیتیک»؟ بی‌آنکه لازم باشد پناه ببریم به دامن رابین هودهای قلابی یا خالقان اتوپیاهای پروحشت؟ فعلا که دور، دور لات‌های جهان است. جایی برای تخیل نمانده است. تخیل، فعال هم که می‌شود، داعش سر برمی‌دارد و ترامپ. عجب مضحکه‌ای. تا اطلاع ثانوی سیاست یعنی همینی که هست و البته امیدی سیزیف‌وار که می‌گوید: این نیز نخواهد پایید.



#اکنون
#ترامپ
#انتخابات_آمریکا
#روزنامه_شرق
#بازنشر
#سوسن_شریعتی

🆔 @Shariati40
📻اتاق خیابان مصدق برگزار می کند:

⭕️دیپلماسی مصدقی و مساله منافع ملی

🔺️(به مناسبت هفتادمین سالگرد اعدام شهید دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر محمد مصدق)


⭕️سخنرانان:
محمد توسلی
مجید تفرشی
ایمان فلاح

⭕️زمان:
شنبه ۱۹ آبان ساعت ۲۰

⭕️ لینک پیوستن به جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/zg8S9wGjzGjjWVl51Vg45nNJkjyBu1bQRy:5YQfmniV9dXAKc3pcBHKbbod12LoTJzL11ywlLvdE0k

🔵کانال تلگرام خیابان مصدق
🆔️https://t.center/mossadeghstreet
سائل غریب (دکتر شریعتی از دریچه جامعه شناسی معرفت) (۲۴۷ص)
نویسنده: صدرالدین حیدری
ناشر: بهمن برنا
قیمت: ۲,۴۰۰,۰۰۰ ریال

📜اطلاعات بیشتر و خرید ازسایت

#علوم_اجتماعی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆🔷چپ هراسی: به نام لیبرالیسم ، به کام اندیشه استبدادی

🖥🎤گفتگو با:

سیاوش صفاری(دانشیار مطالعات غرب آسیا-دانشگاه ملی سئول)

🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و‌ دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض  در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند. 

🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.
#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئوشریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
#سنت_گرایی
#نوصفوی_گرایی
#بنیاد_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊 فایل صوتی

عبدالکریم سروش

در این‌ گفتار، به بهانه‌ی درگذشت حسن حنفی، خاطره‌ای از وی در خصوص علی شریعتی را نقل می‌کند.


.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @joreah_journal
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
♦️ طالبان فهرست کتاب‌های ممنوعه ایرانی را منتشر کرد:

🔹 فروش کتاب‌های مرتضی مطهری و علی شریعتی ممنوع

این روز‌ها آتش بدون‌دودی در افغانستان به راه افتاده که هیچ‌کس متوجه آن نمی‌شود. اگر شرایط به همین شیوه ادامه پیدا کند، اثری از داستان، شعر و حتی کتاب در این کشور باقی نخواهد ماند. لیست منتشر شده کتاب‌های ممنوعه ۴۰۰ عنوان و موضوعاتی مانند حکومت‌داری مدرن، آزادی‌های سیاسی و کثرت‌گرایی مذهبی دارد، همچنین کتاب‌هایی که شامل موضوعاتی مانند دموکراسی و حقوق شهروندی‌اند، در لیست دیده می‌شود. «شریعتی»، «مطهری»، حتی «آوینی» در لیست کتاب‌های ممنوعه طالبان قرار دارند. هر کتابفروشی و کتابخانه‌ای این کتاب‌ها را داشته باشد باید جمع‌آوری کند و اگر این اتفاق نیفتد، جریمه سخت در انتظارشان خواهد بود.

جزئیات در👇👇
https://www.entekhab.ir/003Tou
🆔 @Entekhab_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆🔷ناسیونال -نوصفویسم

🖥🎤 گفتگو با:
احسان شریعتی( پژوهشگر و مدرس فلسفه)

🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و‌ دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض  در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند. 

🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.

#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئوشریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
#سنت_گرایی
#نوصفوی_گرایی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔆🔷رویای نوصفوی گرایی

🖥🎤 گفتگو با:
محمد جواد کاشی( استاد  اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)

🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و‌ دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند. 

🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.

#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئو_شریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
#سنت_گرایی
#نوصفوی_گرایی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
دکتر علی شریعتی و «هوش مصنوعی!»

⚠️آنها از «فکر» تو می ترسند.

... فرنگی ها می خواهند همه مان و همه چیزمان را «میمون» بار بیارند و «میمون‌وار»!
استادهامان را، شاعرهامان را، بزرگ هامان را، شهرهامان را، خانواده هامان را و حتی بچه هامان را.
👈آنها فقط از این می ترسند که ما دیگر از آنها «تقلید» نکنیم.

چطور می شود که از آنها تقلید نکنیم؟
کاری کنیم که بتوانیم خودمان «بفهمیم».
آنها فقط از فهمیدن تو می ترسند.

از«تن» تو- هر چقدر هم قوی بشی - ترسی ندارند،
از گاو که گنده تر نمیشی، می دوشنت!
از خر که قوی تر نمیشی، بارت می کنند!
از اسب که دونده تر نمیشی، سوارت می‌شند!
آنها از «فکر» تو می ترسند.

🔺اینه که بزرگ‌ترهائی که «فکر» دارند، باید فقط به چیزهای بیخودی فکر کنند!
بچه ها را هم باید جوری بار بیارند که هر کاری یاد بگیرند و فقط و فقط بلد نباشند فکر کنند! بچه‌هایی باشند نونوار، تر و تمیز، چاق و چله، شاد و خندان، اما ... ؛ ببخشید!

⁉️از چه راهی؟ از این راه که عقل بچه هامان را از «سرشان» به چشمشان بیارند!
چطوری؟ با روش آموزش و پرورش مدرن آمریکائی: «سمعی، بصری»!
یعنی باید چشمات فقط کار کند، یعنی باید گوشات فقط کار کند، چرا؟

🔺برای اینکه آن چیزهایی را که پنهان می کنند و پنهانی می کنند، نبینی!
برای اینکه آن کارهایی را که یواشکی و بی سر و صدا می کنند، نشنوی!
و آنها هر چه می کنند، هرچه می‌آرند و می برند، هم «پنهانی» است، هم «بی‌صدا»!

💠اما بچه های ما، «گربۀ سیاه دزد» را، که در شب بی تابش ماه، پر از زوزۀ روباه، از دیوار بالا میاد، از پنجره تو می پره، حتی از راه آب های پوشیده، سوراخهای گرفته، دزدکی، یواشکی، تو میاد،
هم تو شب سیاه، رنگ سیاهش را می بینند، هم از میان زوزه ها، صدای پای نرم بی صداش را می شنوند.

🔻عقل فرنگی به چشمش است، به گوشش است، به پوستش است، تو مخاط دماغش است، تو بزاق دهانش است،
چی می گم! علمش توی شکمش است، هنرش زیر شکمش است،
عشقش فقط «پرستش لذت» است، آزادیش فقط «آزادی غارت» است،
فقط زر را می شناسد، فقط زور را می فهمد ...

گرگ است، روباه است، ماها را می خواد میش کنه:
شیر مون رو بدوشه، پشممون رو بچینه، پوستمون رو بِکنه،
دینمون رو بگیره، دنیامون رو بچاپه،
پیرامون رو خواب کنه، جوونامون رو خراب کنه،

💢زنامون رو بی شرم، مردامون رو بی شرف،
دخترامون رو عروسک، پسرامون رو مترسک،
بچه‌هامون رو؛ بچه های خوشبختمون: نونوار، شیک و پیک، تر و تمیز، چاق و چله، شوخ و شنگ، با تربیت، با ادب،
اما چی؟ «سمعی بصری»!

🔺حیوان ها سمعی بصری بار میان، فقط میتوانند ببینند، بشنوند،
اما نه! بچه های ما «می‌فهمند»، برق هوش را در چشمهای تند بچه هامان نمی بینید؟
آری، بچه های ما، همه چیز را می فهمند.

حتی جهان را، همه چیز جهان را، انسان را، همه چیز انسان را،
حرکت همه چیز را، پوچی را، معنی را، دنیا را، آخرت را،
برای خود را، برای خلق را، برای خدا را،
🌹حتی شهادت را ...

📘(دکتر شریعتی، سال ۱۳۴۶ - مجموعه آثار ۳۵ -«آثار گونه گون»- جلد دوم، ص ۵۵۶)

@Khode_Shariati
https://up.20script.ir/file/f18d-خطرات-هوش-مصنوعی.jpg
Forwarded from گروه شریعتی
📄 سنگی از فلاخن دوست!

چند نوشته در نقد آرای محمد #قوچانی درباره دکتر #شریعتی

#حسن_یوسفی_اشکوری

🔗 مطالعه متن کامل

@Shariati_Group
Forwarded from ابراهیم خوش سیرت سلیمی
دکتر شریعتی از میان چهار زندان انسان، یعنی طبیعت، جبر ساختاری جامعه، جبر تاریخ به جبر خویشتن تاکید می ورزد. در دیدگاه شریعتی، تمامی بحران های اخلاقیات فردی، اجتماعی، به ویژه در حوزه های قدرت و حکومت های استبدادی و فاشیستی از تمایلات غریزی کنترل ناشده چون جاه طلبی ها، خودشگفتی ها،و....  ریشه می گیرد. چنانکه این بیماری ها دامنه دار همچنان جامعه جهانی امروز را درنوریده است (م. آ. انسان بی خود. ص 179). او نه افراد را به غار تنهایی دعوت کرد و نه به شورش انقلابی. او جوامع بشری را به بازگشت به خویشتن یعنی توجه به اصالت و جوهر وجودی پاکنهاد دعوت کرد. او الینگی یا از خودبیگانگی را یک شر تشخیص داد.
Forwarded from ابراهیم خوش سیرت سلیمی
کارلایل در همین زمینه می نویسد این دست کوچک خردسال وقتی در دست بزرگ و نیرومند پیغمبر قرار می گیرد مسیر تاریخ انسان را تغییر می دهد (م. آ. 20. ص 10).
می توان گفت؛ جوانان مذهبی و لائیک، نه تنها آثار شریعتی را نخوانده اند، بلکه فاکت هایشان نیز تناسبی با انتقادتشان ندارد. آنها به جای ارجاع  مستقیم در انتقاداتشان به نسخه برداری از بزرگانی چون شایگان، ملکیان، سروش و وسمقی می پردازند. تازه این وضعیت خوش بینانه است. بعید می نماید ناقدان نورس مجازی، واقعا چنین ارجاعاتی داشته باشند. یعنی اصلا به مطالعه این آثار  این بزرگان منتقد واقعا پرداخته باشند و مطالعه ای کرده باشند. نقدهای فضای مجازی، عموما، بسیار ناپخته و بعضا با ناجوانمردی وارونه نمایی همراه شده است.
شیفتگان شریعتی در ابتدای انقلاب در تعمیق ارادت خود ، از او به عنوان « معلم انقلاب» یاد می کردند. دیدگاهی که امروز در ورطه ای به جد و به طنز "اشتباه آمیز" می نماید. با ناکارآمدی متعدد نظام و بزرگ شدن شکاف اجتماعی و بروز آشوب هایی که در تخالف با چرایی انقلاب قرار گرفت، هجمه علیه شریعتی شدت و قوت بیشتری پیدا کرد. چرا که القاء معلم  انقلاب بودن دکتر شریعتی و تلازم اصل انقلاب، همزمان خود این معلم انقلاب بودن را هم زیرسوال می برد.
در واقع بحران حکمروایی 45ساله اخیر، که نتیجه حاکمیت ولایت سالار است و ماهیت انقلاب جهت براندازی استبداد را به سمت "انقلابی اسلامی" تقلیل داده و بحران های ناشی از ناکارآمدی،  منوآرشی، سفله پروری، حامی پروری سوق داده، به طوریکه چندین جریان جنبش را علیه وضعیت موجود برانگیخته، ناخودآگاه، هر آن کس (امثال بازرگان و شریعتی) که در دهه پنجاه دعوت به بازاندیشی در دوران پهلوی نموده بود را به سیبل فحاشی (به جای انتقاد ) کشانده است. به خصوص وقتی معترضان تصویر باژگونه را از تونل زمان عبور داده اند که دوره پهلوی خوشی زیر دل مردم را زده بود.
این تخیل که تصویرسازی شده از خطای "ناهمزمانی شناختی" است، مسلح به دانش و تجربه امروز به جنگ گذشته می رود، به جای اینکه طرفی ببند و پندی بیاموزد. واقعیت زمانه شریعتی، جولان انقلابات در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا بود. بی شک شریعتی که در فرانسه با مدرنیته عیاق می شد، باوجودیکه با پیشینه کودتای غربی نهضت ملی شدن نفت عازم شده بود و با انقلابیون الجزایر و دیگران آشنا شد، واژگونی نخواست. با وجود همدلی او در ایران با انقلابیون، پروژه های فکری دیگری را پیش برد. او منادی بازگشت به خویشتن و انقلاب فرهنگی بود. در عصر دیکتاتوری پهلوی بیان می داشت تا جامعه و ملتی فرهنگسازی نشود، آلترناتیو آینده آن حاکمیت، نیز همچنان دیکتاتوری در شکلی دیگر خواهد بود. او معتقد بود که باید چریک فرهنگی بود. بر این باور بود که باید پروسه انقلاب در زمان صیقل یابد تا سست عناصران و فرصت طلبان از دور خارج شده و ایده های اصلی پابرجا بماند. با کمال تاسف پیش بینی های منفی او متحقق گشت. انقلاب خیلی زود "گر" گرفت و فرصت ملی خلاصی از استبداد به حال خود رها شد.
ناهمزمانی شناختی برخی منتقدان به شریعتی که فرزند زمانه خود بود منجر به خطای ادراکی نامیمونی گشته است. بدیهی است که نه باید از شریعتی بت ساخت و نه او را چون تباهی و شر دانست. آیا غربی ها به هایدگر که می نگرند، همراهی او را با نازیسم از یاد نبرده و از فلسفه او هم در می گذرند. شریعتی که هیچگونه همکاری با نظام سیاسی گذشته و فعلی نداشت وضعیت او بدتر از هایدگر که نیست. افکار و آرا بزرگان چون مارکس، بیکن، کانت و... هم یکسره مثبت و خالی از اشکال نیستند. در غرب ما شاهد نقدهای پی در پی بزرگان اندیشه بر بنیاد فکری متقدمان هستیم. این ایراد بر مریدان  فکری شریعتی رواست که خود را از سپهر فکری او منفصل نکردند، اما چنین ایراد بر خود شریعتی روا نیست که چرا شاگردانش خود را دایره ذهنی اش باقی ماندند و نقدهای جدی بر افکار شریعتی اعمال نکردند. او گلی در شوره زار عصر دهه پنجاه شمسی بود. همین او را بس.
در نهایت چندین نمونه از گفتمان های موثر شریعتی که افق گشا بودند آورده می شود.
"چه باید کرد؟"
دکتر شریعتی در نقد "پروژه استعمار"  که همچنان امروزه در ادبیات جامعه شناسی رنگین پوستان و زنان، کاربرد مطالعاتی دارد، به استضعاف کشی «دیگری» از جنبه های فرهنگی، اخلاقی و بهره کشی روالی مالوف هم در سطح جوامع و هم در سطح اقلیت ها و هم در سطح فردی است. این پروژه، هرگز تمام نشده است. شریعتی در این رویارویی به نیروهای علم، فلسفه، ؟، هنر، ادب ارجاع می دهد. توصیه او به صلح است( م. آ. 20. ص 333).
Forwarded from ابراهیم خوش سیرت سلیمی
شریعتی ستیزی
ابراهیم خوش سیرت

در بادی امر، تاکید می نمایم مطالبی که این روزها، علیه آراء و افکار دکتر علی شریعتی باب شده است را به یکسوی نهاده و می خواهم، اندکی سیر انتقادات به دکتر شریعتی را به روزگاری دیرینتر بازگردانم.
همانطور که نیک می دانیم، از دهه پنجاه موضع گیری ها و انتقادات متعددی توسط صاحب نظرانی چون حسین نصر، داریوش شایگان، جواد طباطبایی و حمید روحانی (مولف نهضت امام خمینی) بر دیدگاههای شریعتی آغاز گشت.
در فضای شیفتگی و شور انقلابی دهه شصت، بسیاری از این انتقادات به جا، نه دیده شد و نه شنیده شد. پارادیم انقلابی بر فضای فکری حاکم بود و مناسبات جهانی در دو دیدگاه لیبرالیسم و سوسیالیسم و جنگ سرد و القاء مصنوعی جبهه سوم در ایران، همچنین وجود جنگ با عراق یک فضای کمایی برای اندیشه ورزی و بازاندیشی پدید آورده بود، خاصه آنکه جریان فکری رسمی حاکمیت هنوز به آن حد از تسلط و تفوق بر فضای اندیشه، تجهیز نشده بود که در دایره مباحثات جدی حرفی برای گفتن داشته باشد. از این لحاظ در این دوره شاهد تسلط پارادایم شریعتی بر نحله روشنفکری بودیم.
آنچه مشخص است، شریعتی هیچگاه بیان نکرد که حرف های پیامبرانه ای می زند. او از رسالت روشنفکرانه گفت ولی خود را، قطب نمایی معرفی نکرد که دیگران باید خود را با او تنظیم کنند. اگرچه، شاگردان و مریدان شریعتی از او بت ساختند. شریعتی دائم مخاطبانش را به تعمق، تدبر و بهرهگیری از متدولوژی هدایت می کرد. اما مریدان او، خود در دایره آموزش هایش محدود کردند.
با آغاز دهه هفتاد ،دکتر عبدالکریم سروش، شروع به نقدهای جدی بر آثار مشخصی از شریعتی از جمله اسلام شناسی و صورت بندی های مذهب اسلام او و ترسیم های جهان بینی توحیدی اش نمود. سروش چنین دسته بندی های طبقاتی از اسلام را به چالش کشید. او شریعتی را متهم به «ایدئولوزی اندیشی» نمود.
شاگردان و  وفاداران جدی نحله شریعتی، به دنیای معاصر و مناسبات جهان گذشته تا آن زمان که از طریق عینک شریعتی می نگریستند با این انتقادات، دچار تردید شد. بازنگری ها آغاز شد. عده ای از آنها در همان مدار شریعتی، به ایضاح فکری پرداخته و عده دیگر از آن چهارچوب فکری گسلیده و شروع به پرواز در افق های دیگر نمودند.
پس از فضای انتخاباتی دوم خرداد، که بستر گفتگو چه در فضای روزنامه ای و چه در نشست ها گسترده شد، با جدی شدن نقدها، آن شکوه سابق شریعتی بیشتر از بین رفت. کم کم ورق برگشت و کار تا جایی پیش رفت که نقادی به شریعتی، خود پروژه روشنفکری و روشنگری محسوب می شد.  آنچه که مشخص است "هیمنه" شریعتی شکست. در ادامه آن روال افرادی چون دکتر میلانی با نفی جامعه شناس بودن شریعتی، محمد قوچانی، غنی نژاد، خاصه نسل جوان، سیاه نمایی از شریعتی سکه بازار گردید.
اینکه بازارگرمی انتقادها چه میزان با کینه ورزی و حسادت همراه بوده مشخص نیست. اما امیدواریم، به منظور ارتقا گفتمان ملی بوده باشد. چرا که خود شریعتی در کویریات و گفتگوهای تنهایی در رازونیازهایی که با خویشتن داشت می گوید « از اینکه از زنجیره اسارت، کینه و حسد آزاد و در امانم ، احساس آرامش می کنم».
به هر تقدیر نمونه ای چند از انتقادات سه دهه اخیر را به اختصار اشاره می نمایم.
قوچانی در تاریک خانه ذهن خود شریعتی را اهل گفتگو نمی داند. غافل از اینکه شریعتی تنها روشنفکر زمانه خود بود که به جای عقده گشایی در منبر و کرسی  یک طرفه آخوندیسم و برخی اساتید، تریبون سخنرانی هایش به سوی دانشجویانش و سایر روشنفکران معاصر باز و آزاد بود. او بود که در گستره وسیع، گفتگوهای دوسویه و پرسشگری را باب نمود. این انتقاد از عجایب روزگار است. شریعتی که برخوردی باز با جوانان تحصیل کرده داشت و روشنگری را به جای تدریس "مدرسی" به عرصه آورد و حتی دیگر روشنفکران را با آغوش باز می پذیرفت را به چنین ناروایی مورد تاخت قرار دهند.
جالب اینجاست که برخی از منتقدان سطح انتقاد را به تخریب کشانده و می گویند شریعتی اهل تفکر نبود. با فلسفه و فلسفه اندیشی مخالفت می کرد. استناد ایشان به آن جمله معروف شریعتی برمی گردد که گفته بود « فیلسوفان پفیوزان تاریخند». اما به متنی که این جمله در آن کانتکس گفته شد توجه ندارند. شریعتی در اهمیت فلسفه در جایی ( م. آ. 33. ص 5) میگوید « سرشت مرا با فلسفه، حکمت و عرفان عجین کرده اند. حکمت در من که علم الکتابی و نه اندوخته های در کنج حافظه در ذات من است». جای جای آثار شریعتی، تفکر و عقلانیت موج می زند. او حتی بساط دین را از حالت هیجانی و ایمانی خارج کرده و چنین رهنمون می کند که وقتی پیامبر به علی پیشنهاد عرضه دین خودش می کند، علی از محمد اجازه می خواهد در این باره «فکر» کند. فردای آن روز علی می گوید تا صبح فکر کردم. اکنون اسلام را بر من عرضه کن.
Telegram Center
Telegram Center
Канал