🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹

#غفلت
Канал
Логотип телеграм канала 🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
@shahdanzendeПродвигать
77
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,93 тыс.
видео
4,02 тыс.
ссылок
#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است. وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔 . تبادلات: @E57l64 لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
🍃🌷🍃


#دلنوشته

میتــرسم از خــودم‼️ زمـانی که؛
"دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‍‌ـ‌کنم
و در عـین حـال بر احوالِ
"دلِ #مادران_شهدا" گریـه میکنم...

میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به #نامحرم نگــاه میکنم!
و در عیـن حال هیات میروم
و بر #امام_حسین اشک میریزم
و از #شهدا دم میزنـم...

میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم
و نمـازم #اول_وقت نیست...

میترسـم از خودم زمانی که؛
#عاشق_شهادت هستم
و #اخلاق و #ادب ندارم...
#تکلیف_مدار نیستم...

میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از عشقِ #امام_خامنه_ای دم میزنـم
و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم...

میترسـم از خـودم زمانی که؛
#ریش یا #چادر میگذارم
ولی گفتگو با #نامـحــرم برایم عادی شده...

میترسم از #خـودم زمانی کـه؛
حرفـ هایـم با #عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد...

#امان_از_نفس_توجیه_گر‌‌
#غفلت

پ.ن
به قول یکی از شهدا که مےگفتن
مواظب همین کارای خورده ریز باشین! یه موقع شهادت رو ازتون دور نکنه


#نسئل_الله_منازل_الشهداء

#شبتون_شهدایی
🍃🌸🍃
@shahdanzende
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!

اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🔹🔹
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
🔹🔹
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🔹🔹
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا حمید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🔹🔹
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🔹🔹
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم..
🔹🔹
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🔹🔹
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد ارباب...
🔹🔹
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
..
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...

#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید

❤️اللهم عجل لولیک الفرج
#حتمأبخونیدونشردهید

📞کمیل کمیل حمید📢
📞حمید جان به گوشم📢👂
⛅️اینجا هوا صافه
اونجا چی؟
...........................
هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟😞😞
هوا صاف صافه
به صافی تمامی #موهای_بیرون_ریخته 😞
به صافی #نگاه های دوخته👀
به صافی #مانتوهای_چسبیده👘
به صافی #مارک_های ازپشت دیده
آه ه ه😰😨
حاجی نمیشه جاتو عوض کنی؟🤔🤔
سید مرتضی را دیدی بگو #دوربینش را بیاورد یک #مستند بسازد از ما بنام #روایت_غفلت!

به حسن #باقری بگو در این جنگ نابرابر #تاکتیک نداریم!😕😶

فقط علی اکبر #شیرودی چیزی نفهمد اگر بفهمد #واویلاست، میمرد برای #خمینی!

به #عبدالحمید_حسینی نیز چیزی نگو اگر بفهمد #امام_زمان را به فراموشی سپرده ایم حسابی #دلگیر می شود😔😔

شاهرخ #ضرغام را حتما خبر کن، بگو به #خمینی ای که روی سینه ات #خالکوبی کردی میخندند!🙄😕😱

راستی؛ #حاج_احمد، اصلا میدانی #موبایل چیست ؟📱🤔 تا حالا با #وایبر و #واتس_آپ کار کرده ای ؟🤔🤔

بیخیال برادر، همان #بیسیمت را بیاور، من آخرین نسخه ی #اندروید را رویش #نصب میکنم!🤓☺️

فقط خواهشا به #نیروهایت دستور بده آن #تندروی_هایی که در #مریوان و #پاوه و #فکه و #خرمشهر و #شلمچه کردند،

در #فضای_مجازی نکنند!😡😡

اینجا #آداب_خودش را دارد!😡☺️

باید همه چیز را با #گفتگو حل کنید!🤔😕

#حاج_احمد، #تلفات زیاد داده ایم!😔😭

#مسامحه و #غفلت امانمان را بریده😰😨
#دغدغه_ی_لایک و #فرند سرمان را گرم کرده!😣😶

عده ای به اسم جذب #حداکثری #حداقل #اعتقاداتشان را به #حراج گذاشته اند!👌👌

اینجا دیگه به #مدافعان ناموس و کشور میگن برا #پول رفتن و ....😔😔

تو را بخدا برگرد!😔😔

#خدا را چه دیده ای، شاید در این #مخمصه ای که گیر کرده ایم تو و رفقایت به #دادمان رسیدید!

#نقطه_سر_خط ....... 😶😶

🚩 اللهم عجل لولیک الفرج

#کلنا_عباسک_یا_زینب
@shahdanzende
‍ بـــســـمـ الـلّٰـه
.
میتــرسم از خــودم زمـانی که؛
"دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌‌‌‌ـ‍‌ـ‌کنم
و در عـین حـال بر احوالِ
"دلِ #مادران_شهدا" گریـه میکنم...
.
میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به #نامحرم نگــاه میکنم!
و در عیـن حال هیات میروم
و بر #امام_حسین اشک میریزم
و از #شهدا دم میزنـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم
و نمـازم #اول_وقت نیست...
.
میترسـم از خودم زمانی که؛
#عاشق_شهادت هستم
و #اخلاق و #ادب ندارم...
#تکلیف_مدار نیستم...
.
میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از عشقِ #امام_خامنه_ای دم میزنـم
و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
#ریش یا #چادر میگذارم
ولی گفتگو با #نامـحــرم برایم عادی شده...
.
میترسم از #خـودم زمانی کـه؛
حرفـ هایـم با #عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد...
.
#امان_از_نفس_توجیه_گر‌‌
#غفلت
❊❀❊❀❊❀❊❀❊❀❊❀
🆔 @shahdanzende
❊❀❊❀❊❀❊❀❊❀❊❀
.
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...😭😭😭
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😭😭😭
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...😭😭😭
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...😭😭😭
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...😭😭😭
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭😭😭😭😭😭😭
تمام شد...
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...
😭😭😭


🌻کانال رفتند تا بمانیم🌻

@shahdanzende