🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹

#شهید_محمودرضا_بیضائی
Канал
Логотип телеграм канала 🌹 رَفْتَنْد تـاٰ بِماٰنیٖــم 🌹
@shahdanzendeПродвигать
77
подписчиков
13,7 тыс.
фото
3,93 тыс.
видео
4,02 тыс.
ссылок
#حجاب_شهادت_مطیع_ولایت اینها را فراموش نکنیم ،همیشه در حال #جهادیم و راه #شهادت باز است. وای اگر از این قافله عقب بمانیم 😔 . تبادلات: @E57l64 لطفا اگر بخاطر شهدا عضو کانال میشید پس لفت ندید شهداارزشمندند بمون باشهدا رفیق شو رفیق❤❤
#خاطرات_شهید

●می‌گفت گوگـل اِرث روی نقشه سوریـه
و عـراق خطا دارد!و معتقد بــود این خطا عمـدی است.گروه‌های مقاومـت نتیـجه ایـن خطا را در نشانـه‌گیـری دیـده بودنـد.محمودرضـا هم نشسته بـود مقـدار خطا را در آورده بـود و بعد از آن،مقدار خطا را دخـالت می‌داد و به نیــروهای مقاومت آموزش و مشاوره می‌داد.وقتی رزمنـدگان مدافع حـرم با خطای محاسبـه شـده محمودرضـا
گـرا را تعیین کرده و خمپـاره می‌زدنـد،
تمام خمپـاره‌ها به هدف می‌خوردنـد.


#شهید_محمودرضا_بیضائی
#سالروز_شهادت🌷

iD ➠https://t.center/shahdanzende🕊🕊
روزمان ، نہ؛
عمرمـان !
همہ پُرخیر است؛
با یاد شمـا،
خاڪیانِ افلاک نشین ...

#شهید_محمودرضا_بیضائی
#صبحتون_شهدایی🌷

iD ➠https://t.center/shahdanzende🕊🕊
رشته تعلقات را باید بُرید...

درون خودش با خودش کلنجار می رفت. برای کسی آشکار نمی کرد اما گاهی خصوصی که حرف می‌زدیم، حرف های دلش به زبان می آمد. هر بار که از سوریه برمی‌گشت و می نشستیم به حرف زدن، حرف هایش بیشتر بوی رفتن می داد. اگر توی حرف هایش دقیق می شدی، می‌توانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل می‌ کند. آن اوایل یک بار که برگشته بود، وسط حرف هایش خیلی محکم گفت: (این طوری که ماها آسان درباره شهدا حرف می‌زنیم و می گوییم مثلا فلانی جانش را کف دست گرفته بود یا فلانی جان فشانی کرد، این قدرها هم آسان نیست.‌‌ تعلقات مانع است).
من شاهد بودم که محمودرضا چطور در عرض یکی دو سال قبل از شهادتش برای بریدن رشته تعلقاتش تمرین می کرد. واقعا روی خودش کار کرده بود. اگر کسی حواسش نبود نمی توانست بفهمد که وقتی محمودرضا چیزی رو به کسی به راحتی می بخشید، داشت رشته تعلقاتش را می برید، ولی من حواسم بود که چطور کار کرده بود و چطور بی تعلق شده بود...

ب روایت برادر شهید احمدرضا بیضائی

#شهید_محمودرضا_بیضائی
#مدافع_حرم


منبع: کتاب تو شهید نمی شوی صفحه 95

https://t.center/shahdanzende
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃

#خاطرات_شهید

می‌گفت گوگـل اِرث روی نقشه سوریـه
و عـراق خطا دارد!و معتقد بــود این خطا عمـدی است.گروه‌های مقاومـت نتیـجه ایـن خطا را در نشانـه‌گیـری دیـده بودنـد.محمودرضـا هم نشسته بـود مقـدار خطا را در آورده بـود و بعد از آن،مقدار خطا را دخـالت می‌داد و به نیــروهای مقاومت آموزش و مشاوره می‌داد.وقتی رزمنـدگان مدافع حـرم با خطای محاسبـه شـده محمودرضـا
گـرا را تعیین کرده و خمپـاره می‌زدنـد،
تمام خمپـاره‌ها به هدف می‌خوردنـد.


#شهید_محمودرضا_بیضائی
#سالروز_شهادت🌷

iD ➠ 🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃

#خاطرات_شهید

می‌گفت گوگـل اِرث روی نقشه سوریـه
و عـراق خطا دارد!و معتقد بــود این خطا عمـدی است.گروه‌های مقاومـت نتیـجه ایـن خطا را در نشانـه‌گیـری دیـده بودنـد.محمودرضـا هم نشسته بـود مقـدار خطا را در آورده بـود و بعد از آن،مقدار خطا را دخـالت می‌داد و به نیــروهای مقاومت آموزش و مشاوره می‌داد.وقتی رزمنـدگان مدافع حـرم با خطای محاسبـه شـده محمودرضـا
گـرا را تعیین کرده و خمپـاره می‌زدنـد،
تمام خمپـاره‌ها به هدف می‌خوردنـد.


#شهید_محمودرضا_بیضائی
#سالروز_شهادت🌷

iD ➠ @shahdanzende🕊🕊
یکی از همسنگرانش می گفت در سوریه حرف فتنه ۸۸ بود و مرور خاطرات آن روزها که در تهران با هم داشتیم؛ محمودرضا به من گفت: «برای من شلمچه یا میدان انقلاب تهران یا سوریه فرقی ندارد، هر جا حرف از #انقلاب_اسلامی هست ما هستیم.»

#شهید_محمودرضا_بیضائی
#فتنه_۸۸
نقل از : برادر شهید
@shahdanzende🕊🕊
پیکر #محمودرضا، سر تا پا غرق خون بود پیکر آمد بهشت زهرا(س) و لباسهای رزم از تنش خارج شد...
بازوی چپ از کتف جدا بود و با چند عضله به بدن بند بود روی بازو، در اثر ترکشها و موج انفجار، تا روی مچ به شدت آسیب دیده بود پهلوی چپ پر از جراحت بود بعداً شمردم، روی پهلوی پیراهن ۲۵ جای اصابت ترکش بود سر یکی از ترکشهایی که اصابت کرده بود از زیر کتف راست خارج شده بود ساق پای چپ شکسته بود و ترکش کوچکی هم به سرش گرفته بود با همه جراحاتی که جلوی چشمانم بر پیکرش می‌دیدم، #زیبا بود زیباتر از این نمى‌شد که بشود غبطه می‌خوردم به وضعی که پیکرش داشت توی دلم گذشت و زیر لب گفتم: "ماشاءالله داداش ای والله حقا شبیه حسین(ع) شده‌ای اما نه شبیه زهرا(س) بیشتر"
چه می‌گویم؟ هیچکس نمی‌دانست حرف آخری داشته یا نه؟ آنهایی که بالای سرش رسیده بودند می‌گفتند نفسهای آخرش بود و حرف نمی زد نمى‌دانم شاید وقتی با موج انفجار به دیوار کانال خورد،
یا زهرا گفته باشد...
#راوی: دکتر احمدرضا بیضایی؛ برادر شهید

#شهید_محمودرضا_بیضائی
#مدافع_حرم

مدافعان حرم برای پول رفتند؟!


@shahdanzende
روایت روزهای فتنه از زبان یک #شهید

محمودرضا آرشيوى از كليپ هاى مربوط به اغتشاشات #فتنه ٨٨ را ريخته بود روى يك فلش ممورى و با خودش آورده بود تبريز. قرار شد محتوياتش را ببينم و بدون كپى كردن به او پس بدهم. فلش ممورى را كه مى داد گفت: فقط بعضى هايش قابل ديدن نيست زياد. گفتم: چطور؟ گفت: صحنه هاى خشن دارد. گفتم: نمى بينم بيا بگير. گفت: چرا؟ گفتم: قبلا خودم چند تا ديده ام؛ اعصابم از ديدن وحشى گرى شان خورد مى شود. گفت: وحشى گرى نديده اى. بعد تعريف كرد: يكبار در سعادت آباد، يك دسته از اينها را كه اغتشاش راه انداخته بودند با بچه هاى بسيج از خيابان هدايت كرديم داخل يكى از كوچه ها، اما وقتى دنبالشان وارد كوچه شديم يكهو انگار غيب شدند. وسط كوچه بوديم كه ديديم از بالاى يكى از ساختمانهاى نيمه كاره، بلوك سيمانى مى آيد روى سرمان. رفته بودند روى طبقات آن ساختمان و بلوك پرتاب مى كردند. وقتى ديدند ما ديديمشان يك عده شان آمدند پايين كه فرار كنند. يكى از بچه ها كه جلوتر از ما بود افتاد وسط اينها. تا بقيه بچه ها بجنبند و بروند كمكش، با قمه پشتش را از بالا تا پايين شكافتند.

به روایت برادر شهید
#شهید_محمودرضا_بیضائی
🆔 @shahdanzende