#چهارپارهاگرچه جزتو از این زندگی نخواسته ام
هنوز بی تو تهیدستِ روزگار منم
تو برقراری و زیباتر از همیشهی خویش
در آبگینهی این عشق، بیقرار؛ منم
بهار آمد و در دل هنوز پاییزم
دمیده صبح و من اما غروب کرده دلم
نشسته توی کویرِ غریبِ تنهایی
شمال رفته هوای جنوب کرده دلم
رسیده ام به همين خواستن که عمری را
پر از هوای تو هستم، پر از بهانهی تو
پر از سپیده چشمت در آسمان دلم
پر از دمی که نشيند به لب ترانهی تو
در آسمان پر از ابرهای دلتنگی
منم پرندهی غمگینِ خسته از پرواز
که سالهاست تو را منتظر نشسته ولی
نيامدهست از این دوستداشتنها باز
کجاست راه، کجا بیکرانِ بودنِ تو
کجا دلیل رهی تا به من امان بدهد
کجا نشسته خدا تا بخندد از ته دل
و راه را به دل خستهام نشان بدهد
#شعر:
#دکتراحمد_زینیوند#خوانش:
#زهرانوری (شیرین)