شعر دره‌شهر

#دکتراحمد_زینی‌وند
Канал
Логотип телеграм канала شعر دره‌شهر
@shaeraneDareshahrПродвигать
241
подписчик
618
фото
150
видео
137
ссылок
این کانال جهت درج اشعار #شاعران_دره_شهر ساخته شده ودر خدمت این عزیزان خواهد بود. هدف آن آشنایی هرچه بیشتر شاعران این دیار با اشعار دوستان خود و شناسایی چهره های جدید است لطفا اشعار خودرابه آیدی زیر ارسال تا درکانال درج شود با تشکر ادمین👇🏻👇🏻 @shirin0021
#چهارپاره



اگرچه جزتو از این زندگی نخواسته ام
هنوز بی تو تهیدستِ روزگار منم
تو برقراری و زیباتر از همیشه‌ی خویش
در آبگینه‌ی این عشق، بیقرار؛ منم

بهار آمد و در دل هنوز پاییزم
دمیده صبح و من اما غروب کرده دلم
نشسته توی کویرِ غریبِ تنهایی
شمال رفته هوای جنوب کرده دلم

رسیده ام به همين خواستن که عمری را
پر از هوای تو هستم، پر از بهانه‌ی تو
پر از سپیده چشمت در آسمان دلم
پر از دمی که نشيند به لب ترانه‌ی تو


در آسمان پر از ابرهای دلتنگی
منم پرنده‌ی غمگینِ خسته از پرواز
که سالهاست تو را منتظر نشسته ولی
نيامده‌ست از این دوست‌داشتن‌ها باز


کجاست راه، کجا بیکرانِ بودنِ تو
کجا دلیل رهی تا به من امان بدهد
کجا نشسته خدا تا بخندد از ته دل
و راه را به دل خسته‌ام نشان بدهد




#شعر:
#دکتراحمد_زینی‌وند
#خوانش:
#زهرانوری (شیرین)
1401

@shaeraneDareshahr
#شعر_بازگشت_از_تبعید

حمد بی مر باد برآن داور دهر آفرین
کز عطایش روز شادی گشت با ماها قرین

آرزویی را که بر دل سال ها می داشتیم
شد زفضل زاید الوصفش میسر اینچنین

از پس ده ودوسالی غربت ورنج وتعب
کز رضا جبار بر تبعیدیان بگذشت حین

باز از الطاف بی چون،ذات حی لایموت
کردگار ذوالمنن،خلاق چرخ وماءوطین

باردیگرباسرور وعشرت وعیش تمام
پور عمان راهمی بوسه ربودیم ازجبین

دست الفت رابه گردن آنچنان آویختیم
همچودست عاشقان بر دوش یار نازنین

چون بیفتاد از دو سو دیدار بر دیدارها
امر بر لب شد زدل کز باغ سیما میوه چین

از صدای بوسه های آب دار جانبین
گرم شد بازار شفتالو به نرخ کمترین

نیکتر ازآن چه گویم گشت روشن جمله را
دیدگان از دیدن قندیل باباسیف الدین(ع)


#برگرفته_از_دیوان:
#استاد_عجم_میر(رودکی سیمره)
#تحقیق_تصحیح_ترجمه_وشرح:
#دکتراحمد_زینی‌وند



@shaeraneDareshahr
Forwarded from اتچ بات
#چهارپاره



اگرچه جزتو از این زندگی نخواسته ام
هنوز بی تو تهیدستِ روزگار منم
تو برقراری و زیباتر از همیشه‌ی خویش
در آبگینه‌ی این عشق، بیقرار؛ منم

بهار آمد و در دل هنوز پاییزم
دمیده صبح و من اما غروب کرده دلم
نشسته توی کویرِ غریبِ تنهایی
شمال رفته هوای جنوب کرده دلم

رسیده ام به همين خواستن که عمری را
پر از هوای تو هستم، پر از بهانه‌ی تو
پر از سپیده چشمت در آسمان دلم
پر از دمی که نشيند به لب ترانه‌ی تو


در آسمان پر از ابرهای دلتنگی
منم پرنده‌ی غمگینِ خسته از پرواز
که سالهاست تو را منتظر نشسته ولی
نيامده‌ست از این دوست‌داشتن‌ها باز


کجاست راه، کجا بیکرانِ بودنِ تو
کجا دلیل رهی تا به من امان بدهد
کجا نشسته خدا تا بخندد از ته دل
و راه را به دل خسته‌ام نشان بدهد




#شعر:
#دکتراحمد_زینی‌وند
#خوانش:
#زهرانوری (شیرین)