#برای_امام_رضا(ع)
میام از راه های دور با شوق
هوات افتاده توی سر دوباره
میخام مثل کبوترها بیام و
بگیرم تا تو بال و پر دوباره
میخام پر واکنم تا اون حوالی
که بوی عشق میده کوچه هاشون
همونجایی که آدم ها پر از شوق
به سمت تو می افته ردپاشون
همونجایی که دل وا میشه پیشت
خدا هر گوشه ی ایوون نشسته
غروباش رنگ ناب عشق داره
دلا در اوج تنهایی..شکسته
میام از راههای دور تا تو
پذیرائیم کنی با مهربونی
که بازم بین دستای من و عشق
به لبخندی کنی پادرمیونی
برام آغوش وا کن تا بیام و
هواتو توی آغوشم بگیرم
بیام و کوله بار عاشقی رو
یه بار دیگه رو دوشم بگیرم
میخام پر وا کنم تا کفترت شم
رو بومت جا بگیرم شاد باشم
میخام از بند این دنیا رها و
رو دوش عشق تو آزاد باشم
#دکتراحمد_زینی_وند (تکا)
@shaeraneDareshahrبــاز ایــنــک بـــا تـــو دارم راز دل
بــاز در غـربـت تـویـی دم ساز دل
بـاز دل از مـوج غـربـت پــر کشید
جـام عشقت را دوبــاره سر کشید
بـاز دیـدم هـم صدایـم عشق شد
ایـن طـنین آشــنـایـم عشـق شـد!
بــاز دل شــد رهـسپــار کــوی تو
دل نگاهش لحظهلحظه سوی تو!
باز اینک شعله ی عشقت به جان
بر گـرفـتم از کـران تا بـی کـران!
بــاز گشـتـم دربـهدر در تــار شب
جـاده نـاهـمـوار و تن هـمراز تب
بـا تـب دل در مـیــان کـوچــه ها
کـوچـه های مـمـلو از بـوی خــدا
گم شدم درخـویش ای روح خدا
یا رضـــا تـو بشکن این موج بـلا
سهــل بـر منخشم ایـن تـوفان را
آتــش هــــجــران تــو در جــان را
آئـینه، انــوار روشـن ازتــو یـافـت
خانهی دل، رنگ گلشن ازتو یافت!
می سپــارم دل بـه دریــای امـید
ای امــید نــا امــیدان را نــویــــد
#محمود_عزیزنژاد "آوا"
@shaeraneDareshahrباز امشب دل هوای ناز آهو می کند
صحن را از اشک چشمان آب جارو می کند
عطر نرگس می وزد از باغ سبز گنبدت
آسمان از شوق این عطر ترا بو می کند
در هوای زلف افشانت خدا سرمست شد
زین سبب هم کعبه از عشق تو یاهو می کند
آفتاب مشرق ! ای سلطان اقلیم صفا!
گنبدت خورشید را از عشق پرسو می کند
گرچه دل در کنج صحنت کفتری آواره است
با نگاه مهربانت هر دلی خو می کند
چشم شورانگیز تو تايک نظر بردل کند
این دل شوریده را چون لاله خودرو می کند
عشق بارانست هرشب درحوالی بهشت
هرملک از شوق دست خویش را رو می کند
در لباس خادمان درگه تو جبرئیل
چون کبوتر ؛ مست از شوق تو هو هو می کند
خادمی می گفت:(آقا از سر لطف و کرم
آب سقاخانه را مانند دارو می کند)
دوش می دیدم که آقا در جوار مرقدش
دامن دل را پر از گلهای شب بو می کند
(فيلي) این شعر توبر بال نسیم خونفشان
بلبل شوریده را مست وغز ل گو می کند
#مختار_فیلی@shaeraneDareshahrسلام ای ستاره ی هشتم
هوای من...سلام آقا جان...
منــم...همان همیشه در ظلمت
منم همان همیشه در باران
منم همان غریب تنهایی
که در جنون نفس کم آورده
و روزگـــار هرچه غمگین است
برای من دمادم آورده
رسیده ام ببینمت امروز
حوالی ام چقدر بارانی ست...
هزار زخم دست ناخورده
میان این سکوتِ پنهانی ست
نمی شود ببینمت امــــا
برای تو ترانـــه ننْویسم!
خودت غزل غزل پر از شعری
چگونه عاشقانه ننْویسم؟
قلم چقدر قاصر است اینجا...
از اینکه هردم از تو بنویسد
نه این قلم کم است آقا جان
که باید عالم از تو بنویسد
مرا توان از تو گفتن نیست
نمی شود که لایقت باشم
نمی شود بگویم عشقم را...
که کم از اینم عاشقت باشم
اگرچه شاعرم ولی آقــا
نشسته هرچه جز هنر در من
هنر
برای من فقط این است
خوشا به حال این و آن گفتن
خوشا به حال عاشقی خسته
که دائما مسافرت باشد
خوشا به آنکه نیّتش این است
تمام عمـــر زائرت باشد
خوشا به حال هرکسی اینجاست
خوشا به حال خادمت آقا...
خوشا به حال ساکنان شهر
خوشا به حال این کبوترها
سیاه روی گرچه هستــم من
تو قلب خسته را شفاعت کن!
زیارتت حقیقتــاً "عشق" است
مرا به عشق باز دعوت کن!
#خدیجه_نصیری۱۸ اردیبهشت۹۶
@shaeraneDareshahrخواهیم اگر به نزد خدا محترم شویم
بگذار تا دوباره مقیم حرم شویم
ای شاه عشق ما به خراسان رسیده ایم
رخصت دهید تا که دعاگوی هم شویم
ما ترک عشق روی تو هرگز نمی کنیم
حتی اگر به شرک خدا متهم شویم
آوارگی بزرگترین شرط عشق نیست
باید شبی مسافر شهر عدم شویم
ما بی قرار ساحل امن تو گشته ایم
باید شبیه موج سراپا قدم شویم
بغضی گلوی مجلس ما را گرفته است
بگذار مست ندبه ی هرصبحدم شویم
ما بی کسیم و دل به ضریح تو بسته ایم
شاید به پای بوسی تان محتشم شویم
#محمد_مقدم@shaeraneDareshahr