نگاهی فشرده به گفتگو درباره ی ریشه ی واژه ی
#عشق و
#خودشناسی:
🔷 بخش یازدهم و پیش پایانی
رهروان برای اینکه به درون مایه ی چراییها در برابر این پرسش برسند تلاش دارند که سایه و جدا کننده ی (حایل) میان خود و "او" را بردارند.
چنانکه
#حافظ بزرگ می گوید:(تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز)
یا عارف بزرگ
#عطار چنین آورده:
گم شدم در خود نمی دانم کجا پیدا شدم
شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم
سایه ای بودم از اول بر زمین افتاده وار
راست،کان خورشید پیدا گشت ناپیدا شدم...
برداشتن خودخواهی و خودبزرگ بینی تا رسیدن به
#یار (در اینجا
#مراد)،همبایسته و سامه ی نخست است.یک تن،در پادِ با آرزوها و خواهشهای درونی خود که در پایان به سختی دادن تن و روان است،تلاش می کند به سویه ی خدایی روان دست پیدا کند.
آدمی در این رده تلاش دارد از بند خودساخته رهایی یافته و پرده ی سیاه پیش روی چشمش را کنار بزند تا ببیند آنچه که دست یافتنی است و بتوان آنرا شناخت.
#سهروردی فرزانه ی بزرگ خاور زمین میگوید:در "جهان شناخت" باید به سه چیز پرداخت:
یکم:
#جهان_اندیشه_و_خرددوم:
#جهان_نفسسوم
#جهان_جسموی جهان اندیشه را به
#ملکوت_بزرگ و جهان درون را به
#ملکوت_کوچک و جهان جسم را به
#گیتی_ملک همسان و همانند دانسته است.
#کانت نیز از این الگو نمونه گرفته و باورمند است که:"نفس دارای سه نیرو است که از این روی هستند:یک:نیروی شناخت.دو:نیروی گرایش یا دست داشتن.سه:نیروی سُهش
در درازای سالهای بسیار که آدمی به این راه گام گذاشته است پیوسته در همین گِردِه بوده و این نیست که یک شبه یا در یک زمان کوتاه به آن دست یافته باشد.
#گردآورنده ونویسنده 53
@seyribar💫 •~
🍃🌸🌼🍃~•
ادامه دارد
👇👇👇