سیری بر مسائل وادبیات زنان.

#مرتضی
Канал
Логотип телеграм канала سیری بر مسائل وادبیات زنان.
@seyribarПродвигать
2,07 тыс.
подписчиков
40,1 тыс.
фото
17,7 тыс.
видео
19,8 тыс.
ссылок
من از تبار زنهاے تکرارے نیستم من ازنسل همان تافتـہ هاے جـدا بافـتـہ ام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸🔹🔸

اسفند، اردیبهشتی‌ترین حالتِ زمستان است...
از همان ماه های خوبِ خدا که جان می‌دهند برای دل را به خیابان زدن‌های بی‌هوا و قدم زدن‌های طولانی ...
انگار تمامِ آدم‌ها، تن‌پوشی از مهربانی به تن کرده اند و لب‌های تمام عابران شهر، در صمیمانه ترین حالتِ لبخند است .
اسفند، به گرگ و میشِ صبح می‌مانَد،
به خورشیدی در آستانه‌ی طلوع،
و به رنگ‌های بنفش و سرد و بی روحی، در آستانه‌ی سبز شدن ...
اسفند یعنی زمستان رفتنی‌ست ،
یعنی بهار، در راه است ...

#نرگس صرافیان طوفان
#مرتضی خدام



@seyribar💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶🔷🔶

ترانه ی شاد «شب‌های چله»🎶

با صدای زنده یاد  #مرتضی_احمدی🎙

تقدیر این بود که خاطره‌ساز شب‌های یلدا در چنین روزی ماندگار شود!

۳۰ آذر درگذشت شادروان استاد مرتضی_احمدی روحش شاد🍁🍂

.کانال
سیری‌برمسائل وادبیات زنان
@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~
سیری بر مسائل وادبیات زنان.
پوراندخت (پوری) سلطانی و «مرتضی کیوان» در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج کردند. دوم شهریور ماه دستگیر شدند و ۲۷ مهر ماه همان‌سال مرتضی کیوان اعدام شد. زندگی زناشویی «پوری» و «مرتضا» فقط  ۶۹ روز بود. صدای « #پوری_سلطانی» را در برگرفته‌ای از فیلم مستند «برای کتاب‌هایم»…
اولین و آخرین خاطره #پوری_سلطانی (بنیانگذار کتابداری نوین ایران)
از همسرش #مرتضی_کیوان
نخستین ویراستار ایرانی

#پوری_سلطانی:
اگر اشتباه نکنم سال۱۳۳۰در مراسم نامزدی برادر سیاوش کسرایی با او و سایه آشنا شدم. سیاوش دوست زمان کودکی ام بود. قبلا ذکر سایه و کیوان و شاملو را از دوستان و آشنایانم شنیده بودم. به همین دلیل پس از نیم ساعت گفتگو به نظرم رسید که سالهاست با هم دوست و آشنا بوده ایم. حتی بعدها برای خودم تعجب آور بود که چگونه همان شب بعلت اینکه سر میز شام بشقاب دم دست نبود، من و کیوان در یک بشقاب غذا خوردیم؟ معذالک رابطه بین ما رابطه بین دو دوست بود. دو رفیق در نهایت نجابت و صفا و پاکی. من هرگز باورم نمی شد که ممکن است روزی با او زندگی مشترکی را شروع کنم. مطلقا به این مسئله نیندیشیده بودم. دانشکده می رفتم و یادم است در مورد "ویس و رامین" تحقیقی می کردم و آن شب آشنائی در این مورد با مرتضی صحبت کرده بودم. صبح روز بعد از دانشکده ادبیات آمد و در این مورد مطلبی از صادق هدایت برایم آورد تا بخوانم. و دوستی ما از همانجا سرگرفت ...



آخرین دیدار آخرین خاطره ...

ورود مامورین به خانه جهت دستگیری: از کتاب «شصت سال عاشقی» حاصل گفتگوی فرشاد قوشچی با #پوری_سلطانی:
«وقتي هنوز سرگرم بازرسي بودند، از آنها خواستيم كه ناهار بخوريم... به اتاق خودمان رفتيم... گفتم: مرتضي جان ما به زودي همديگر را خواهيم ديد؟ نگاهي كرد، دستم را گرفت و گفت: به اين زودي ها نمي شود، اين بار خيلي مشكل است. گفتم از من اطمينان داشته باش. به مهرباني نگاه كرد و چيزي نگفت. روز آخر هم مانند روز اول آشنايي با هم در يك بشقاب غذا خورده بوديم.»

انها یکبار دیگر پس از دستگیری در زندان همدیگر را برای آخرین بار می بینند هدف ماموران این بود تا جسم شکنجه شده و خونین کیوان را به پوری نشان دهند و او را وادار به اعتراف کنند. #پوری: دستهایش به پشت بسته شده بود و صورتش سیاه و کبود و باد کرده و خونین بود. مطلقا تشخیص داده نمی شد. در سکوت مطلق همدیگر را نگاه کردیم. من بکلی خفه شده بودم. *ژولیوس فوچیک، *ژولیوس فوچیک. *ژولیوس فوچیک. این تنها چیزی بود که به مغزم می آمد و می رفت ... از استقامت و خونسردی خودم به حیرت افتاده بودم. امجدی (بازجو) گفت باز هم اعترافنامه امضاء نمی کنی؟ گفتم باز هم نمی کنم. گفت ببریدش و مرتضی را بردند. و این آخرین دیدار ما بود که نگاهش همچنان در جانم می خلد...دیگر بیش از این یارای گفتن ندارم. چگونه شد که او رفت؟ آیا او رفته است؟ آیا او باز نخواهد گشت؟ کیوان ستاره شد؟
___

ژولیوس فوچیک کیست؟

پوری سلطانی نام ژولیوس فوچیک  را در خاطراتشان اوردند لازم دانستیم توضیحی در این مورد بدهیم: فوچیک نویسنده کتاب «زیر چوبه دار» و قهرمان مردم چک است که در پاسخ به بازجویش که از وی پرسید برای چی مبارزه می‌کنی وقتی مردم ترا نمی‌شناسند و زجر کشیدنت برایشان مهم نیست؟ وی در پاسخ گفت: من نه برای مردم بلکه برای انسانیت مبارزه می‌کنم.

@seyribar💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پوراندخت (پوری) سلطانی و «مرتضی کیوان» در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج کردند. دوم شهریور ماه دستگیر شدند و ۲۷ مهر ماه همان‌سال مرتضی کیوان اعدام شد. زندگی زناشویی «پوری» و «مرتضا» فقط  ۶۹ روز بود.

صدای « #پوری_سلطانی» را در برگرفته‌ای از فیلم مستند «برای کتاب‌هایم» ساختهٔ
#رضا_حایری» بشنوید. او ضمن بازگویی خاطراتی از « #مرتضی_کیوان»،‌ شعر بلند «نگاه کن» که « #احمد_شاملو»  برای آن دو سروده است را می‌خواند.

@seyribar💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
جانا به نگاهی
همایون شجریان
جانا به نگاهی
ز جهان بیخبرم کن
دیوانه‌ترم کن...

سرگشته و شیدا
چو نسیم سحرم کن
دیوانه‌ترم کن...

"جانا به نگاهی"
با صدای: #همایون_شجریان
آهنگساز: #مرتضی_محجوبی
تنظیم: #مزدا_انصاری
شاعر: #رهی_معیری
(بیات اصفهان)

@seyribar💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
🔶🔷🔶

🍃 ضدتوصیه‌های پسانوروزی 🍃

سعی کنیم حال و هوای نوروزی را تا یکی دو هفته دیگر کش بدهیم، من تضمین می‌کنم که میزان بهره‌وری کاهش نیابد.

درعین حال، از این‌که تعطیلات تمام شده غصه نخوریم، تنوع رمز خوش‌احوالی ما است.

تلاش کنیم از اول هفته برای عصرهای شنبه برنامه خوشایندی تدارک کنیم تا مقداری از عبوسی عصر جمعه و صبح شنبه کسر شود.

رژیم خبری را کماکان ادامه دهیم. علاقه زیاد به خبر دور از خودآزاری نیست. دنبال سرگرمی‌های بهتر باشیم.

از القای افکار آخرالزمانیِ "هرسال دریغ از پارسال" و "دیگر تمام شد" دست برداریم. اگر این‌طور بود لابد تا حالا واقعاً هم تمام شده بود.

از تحریک خودمان با وعدة تغییراتِ بزرگِ خوب خودداری کنیم. اگر تا حالا نشده است لابد بعدا هم نمی‌شود.

از تلف‌شدن وقتمان خیلی ناراحتی نکنیم. وقت اصولاً برای تلف‌کردن است. مشکل اصلی وقتی است که نتوانیم به‌خوبی وقتمان را تلف کنیم.

فراموش نکنیم هدف ما در زندگی شادی است، پس تناقض است که به‌خاطر کاستی اسباب شادی خیلی غصه بخوریم.

رسالت تاریخی روشنفکری اندکی شادکردن خود و اطرافیان است. قضیه را بیش از حد جدی نکنیم.

فکرکردن اغلب راهی برای حل مشکلات نیست، سرگشتگی میان مشکلات لاینحل است. گاهی دنبال راه‌های فکرنکردن باشیم.

دکتر #مرتضی_مردیها
#پس_از_نوروز

@seyribar💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
#سبزه_کشمیر_ما یا #سرو_کشمر_ما ؟!

حتما تصنیف مشهور قدیمی «سبزه کشمیر ما» در مایه #دشتی با صدای #حسین_همدانیان و در زمان جنگ با صدای #فتانه و #جلال_همتی و #مرتضی و ... را شنیده اید . اما ایا سبزه کشمیر ما غلط است و سرو کشمر صحیح است ؟

سبزه کشمیر یعنی هندی های زیبای منطقه کشمیر که سبزه رو هستد اما چیزی که #حسین_همدانیان می گوید #سرو_کشمر است، آن سرو بلند مقدس #زردشتی ایرانی که اعراب مسلمان آن را نابود کردند . فراموشی تاریخی و احتمالا یک اشتباه شنیداری باعث شده سرو کشمر بعدها سبزه کشمیر شنیده شده باشد و این غلط مصطلح به همین شکل رواج پیدا کرده باشد. اما سرو کشمر چیست؟

#درخت_سرو از دیرباز نماد و نشان ایران باستان بوده. این که در قالب‌ها، فرش‌ها و نگاره‌ها نقش سروهای شاخه برگشته بسیار دیده می‌شود، بقایای آثار همان سنت ملی است. به ویژه سر خمیده نشان سرو، که نشانه دشواری‌هایی است که در سراسر تاریخ سر او را خم کرده اما در مقابل انیران کمر خم نکرده و استوار است. سرو کشمر یا سرو مقدس زرتشت درختی بوده که به باور #زرتشتیان به دستور زرتشت در #کشمر ( یا #کاشمر ) کاشته شده بود.کشمر هم اکنون روستایی است در استان خراسان رضوی، شهرستان بردسکن، بخش مرکزی، دهستان کنارشهر . این درخت بسیار زیبا و بزرگ بود و مورد تقدس مردم، چندان که آوازه ش به متوکل خلیفه عباسی رسید خلیفه به بریدن آن به خواجه ابوالطیب عامل نیشابور به همراه درودگری نیشابوری و آوردنش به جعفریه فرمان داد. زرتشتیان آن شهر پیشنهاد کردند که در برابر نبریدنش، ۵۰۰۰۰ سکه زر بپردازند. اما این پیشنهاد پذیرفته نشد و سرو کهن‌سال را بریدند و برای خلیفه به بغداد بردند. یک روز پیش از رسیدن درخت به بغداد، متوکل به قتل رسید و این مطابق پیش گویی زرتشت بود که گفته بود هر که این درخت را ببرد، کشته خواهد شد. گفته‌اند این سرو در زمان قطع شدن بیش از ۱۴۰۰ سال عمر داشت.

روایت است که سرو کشمر را #اشو_زرتشت ، آن را با دست خود از بهشت آورده و در زمین کشمر کاشته‌است. #فردوسی در این باره سروده:

یکی شاخ سرو آورید از بهشت
بدروازه شهر کشمر بکشت

در کتاب «دانشنامه مزدیسنا» نوشته انوشه‌روان دکتر #موبد_جهانگیر_اشیدری آمده:

گویند اشو زرتشت، دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت، یکی در دهکده #کشمر و دیگری در دهکده #فریومد از روستاهای توس (طوس) خراسان. به مرور این درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و دیدن آن موجب شگفتی بینندگان می‌شد. چون وصف این سروها در مجلس متوکل عباسی، بیان شد، به خاطر محو فرهنگ ایرانی که در آن زمان دیگر بروی نقشه وجود نداشت دستور داد آن سرو را قطع کرده، به بغداد بیاورند. این فاجعه تا قرن ها خاطره جمعی ایرانی ها را می فشرد . در فروردین ۱۳۹۷ غزلی از #شفیعی_کدکنی در رثای نمادین قطع این درخت در مجلهٔ بخارا منتشر شد که مطلع آن از این قرار است:

آسمان تیره شد آن سبز چو بر خاک افتاد
شیون و همهمه در گنبدِ افلاک افتاد

توضیح مصرع دوم این بیت : در کتاب «ثمارالقلوب خواجه ابومنصور ثعالبی» چنین نوشته :

چون سرو را بریدند در آن حدود زمین بلرزید و کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد و نماز شام انواع و اقسام مرغان بیامدند چندان که آسمان پوشیده گشت و به انواع اصوات خویش نوحه و زاری می‌کردند بر وجهی که مردمان از آن تعجب کردند و گوسفندان که در ضلال آن آرام گرفتندی همچنان ناله و زاری آغاز کردند. پانصد هزار درم صرف افتاد در وجوه آن تا اصل آن درخت از کشمر به جعفریه بردند و شاخ‌ها و فروع آن بر هزار و سیصد اشتر نهادند.

آشوب هند، فتنهٔ چین، آفت ختا
خورشید روم، ماه ختن، #سرو_کشمر

#قاآنی

به چهر و سیما فرزند ماه گردونی
به قد و بالا مانند #سرو_کشمری
#محمدتقی_بهار

@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعد از دیدن آنهمه سردیس های بی قواره ی بدون اصول و تخصص و هنر ،چه لذتی داشت دیدن اینهمه هنر....🖤

کار زیبایی از #مرتضی_آرین


@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
شاه کج کلاه_مرتضی احمدی
@bazmemusighi
"شاه کج کلاه"

خواننده: #مرتضی_احمدی

شاه کج کلاه
رفته کربلا
نون شده گرون
یک من یک قرون

این جمله از متون تاریخی عهد #ناصرالدین_شاه و شعاری بر سر زبان کودکان و نوجوانان و مردم کوچه و بازار بوده است.
قضیه از این قرار بوده که وقتی قیمت نان از یک مَن (سه کیلوگرم) ده شاهی به یک قران رسید و دوبرابر شد، مردم در کوچه ها و خیابان ها و بازار این شعر را زمزمه می کردند و منظورشان این بود که وقتی قیمت نان دوبرابر شده، چرا شاه یا حکومت نسبت به این گرانی بی تفاوت است و شاه به مسافرت رفته و به این مشکل مردم به موقع رسیدگی نکرده است...

حکایت امروز است.
بالا رفتن لحظه ای قیمتها و بی تفاوتیِ شاه!

@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بزم خودمانی با صدای استاد #ایرج
در منزل #مرتضی_برجسته و با حضور #ستار
استاد ایرج مدتی‌ست در لس‌آنجلس استراحت و به دیدن دوستان قدیمی‌اش می‌رود.
همیشه زنده باشند این هنرمندان قدیمی...

@seyribar 💫
•~🍃🌸🌼🍃~•
سیری بر مسائل وادبیات زنان.
وقتی تحت فشارفضای مجازی وفشارافکارعموم زینب ابوطالبی مجری هتاک مجبور به غلط کردم می شود پیام به خانم ابوطالبی ما نمی رویم ،می خواهیم اعتقاد پیدا کنیم به آرمانهای شما ولی به یک شرط ،به ماهم یک لندکروز بدهید برای سواری یا معادل ریالی ،به ماهم یک خانه در…
وقاحت مجری !!

ما معنای زندگی شما هستیم. ما معنای مرگ شما هستیم. ما معنای همه‌ی حس‌هایی هستیم که این روزها داریم و دارید. ما بودیم که کوچه‌های بلند و خیابان‌های شلوغ و سردی برف و خیسی باران را منتظر می‌ماندیم برای دلبرک موفرفری دبیرستانی، که نامه‌ای بدهیم دستش.

و او نخودی بخندد. و توی نامه نوشته باشیم به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. و پایین‌ترش گفته باشیم که دوستت دارم. و قطره اشکی چکانده باشیم روی نقاشی قلب تیر خورده و شمعِ سوزان.

و بعد دستش را گرفتیم و چرخاندیم توی همه‌ی مسیرهای ممکن. ولیعصر، سبزه میدان، توچال و دروازه غار. چرا که ما همه‌ی خیابان‌هایی هستیم که شما روزی از آن گذر خواهید کرد. خیابان‌هایی که دست‌های به هم پیوسته‌ی‌ مان را دیده. فریادهای‌مان را شنیده. اعلامیه‌هامان را به آغوش کشیده و خاطره‌ی قدم‌هامان را نگه‌داشته.

خیابان‌ هایی که به بلوارها رسیدند و بلوارها به اتوبان‌‌ها، اتوبان‌ها به جاده‌ها و ما را متصل کردند به همه‌ی شهرها. به باران چالوس. به پسته دامغان. به امیرکبیر کاشان و خوش‌نشینی شیراز و دریای خواهرِ گناوه. و ما که پیش از آن، تنها بودیم، همه‌ی شهرها شدیم. تمام خطوط معوج به هم پیوسته‌ای که نامش را وطن می‌دانید.

ما، همه‌ی واژه‌های شما هستیم. بودن، نبودن. امید. حسرت. عشق و جدایی. ما تماشایش بودیم توی لباس عروس، زیر قندسابان و مبارک‌بادها و نقل‌پاش‌ها، کنار دامادی که ما نبودیم. و این همه‌ی فقدانی نبوده که تجربه کرده‌ایم. چرا که ما کشاورزهایی هستیم بالقوه. و آرام آرام فعلیت می‌یابیم ازکاشتن مامان، بابا، رفقا و دیگران در همین خاک. و هر هفته، به قبر آن‌ها آب می‌دهیم تا جوانه بزنند.

حالا فکر می‌کنید با رفتن ما خلاص می‌شوید؟

حاشا. چرا که ما ‌همه‌ی خیابان‌های ممکن بوده‌ایم. ‌همه‌ی جاده‌ها. شهر‌ها. گورها. جوانه‌‌ها. خون‌ها. زندگی‌ها و مرگ.‌ها.. چرا که ما، مفهوم واقعی وطن‌ایم. و وطن، همیشه آنجا که هست، می‌ماند. با همه‌ی زخم‌ها، نامردمی‌ها و اندوه‌ها...


#مرتضی_برزگر
Lahzeh ye Masti
Mahasti - [ Enter2Music.ir ]
مهستی_ لحظه مستی
#تقدیمی_خاص_امروز

بگذار ڪنارت آرامش را حس ڪنم
اینجا ڪسے جز تو نمیتواند
آرامم ڪند...
آرامش واقعے ام
دوستت دارم...♥️💫

#مرتضی_قلیپور

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @seyribar 💫
•┈✾~🍃🌸🌺🍃~✾┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌صبح یعنی انتشار روشنی
صبح یعنی بوسهٔ خورشید بر لبهای روز
صبح یعنی رقص نور
صبح یعنی زندگی
از ترنّم _از نفس آکندگی
صبح یعنی روی خندان خدا
یک درود گرم و یک فنجان چای داغ

#مرتضی_شاکری

@seyribar 💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ещё