ماهنامه ستیز

#در_ایران_چه_میگذرد
Канал
Новости и СМИ
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала ماهنامه ستیز
@setizmonthlyПродвигать
187
подписчиков
48
фото
10
видео
41
ссылка
تماس با ما از طریق ایمیل های زیر می تواند انجام شود. [email protected] [email protected]
حاشیه‌ٔ سود معدن طبس در ایران نزدیک به ۱۰ برابر متوسط معادن استرالیاست

گرچه یک روز قبل کارگران متوجه نشت گاز شده بودند اما همچنان گروهی از رسانه‌های مدافع سرمایه‌داران در تلاشند تا تقصیرها را به گردن اقتصاد دستوری انداخته و بگویند اگر اقتصاد دستوری و قیمت زغال سنگ ارزان نبود و دست سرمایه‌داران برای رقابت بر سر استخراج ارزش اضافه از کار کارگران بیش از این باز بود این اتفاق نمی‌افتاد اما حالا چون برای سرمایه‌دار نمی‌صرفد، برای سنسور گاز و ایمنی خرج نمی‌کند. پس یعنی نه تنها خواستار انجام مسئولیت دولت در قبال بازرسی از ایمنی محل کار (طبق قانون) نیستند بلکه حتی تلاش میکنند دستان سرمایه‌داران بخش معدن را از خون کارگران کشته‌شده پاک کنند.
این دروغ‌پردازی‌های نولیبرالها و لیبرال‌فاشیست‌ها و دستگاه تبلیغاتی شرکتهای پیمانکاری و اتاق بازرگانی در حالی است که حاشیه‌ٔ سود معدن طبس در ایران نزدیک به ۱۰ برابر متوسط معادن استرالیاست و به طور کلی حاشیهٔ سود معادن زغال‌سنگ ایران تا ۵۰ درصد است و در سایر معادن زغال‌سنگ جهان بین ۲ تا ۲۰ درصد است.

شکل برخورد با موضوع هم نشان می‌دهد که کارگران برای سرمایه‌دار و حکومت مدافع سرمایه‌دار و دولت سرمایه‌داری هیچ ارزشی ندارند جز ارزشی که می‌تواند به صورت «سود» از او استثمار کرد.
قصد بازنشر اخبار را نداریم و خوانندگان گرامی می‌توانند در اخبار رسانه‌های کارگری بخوانند و ببینند که چطور وقتی در آمبولانس بسته نمی‌شد به زور و با پا جنازه‌های سوخته شده را به داخل هل می‌دادند و یا چطور در حالی که مرحوم قاسمی یکی از کارگران کشته شده (بنا به گفتهٔ همکاران) یکی دو روز قبل از حادثه، از همکارانش خواسته بوده به دلیل ناامن بودن معدن به کار نروند، کارفرما کارگران معترض را به اخراج تهدید کرد اما با این وجود در همان نخستین واکنشهای حکومتی، وزیر کار پشتِ شرکت درآمد و گفت «هیچ قصوری متوجه شرکت نیست» و «این اتفاق غیرقابل‌ پیش‌بینی بود»، آنگاه میفهمیم آن کسی که باید ناظر بر اعمال سرمایه‌دار باشد، دفاع از سرمایه‌دار را وظیفهٔ خود دانسته و آنچه این وسط اهمیتی نداشت و ندارد جان و زندگی این کارگران است.
دور نیست آن روزی که تحت کنترل کارگری بر ایمنی کار و با پشتیبانی دموکراسی شورایی و یک اقتصاد سوسیالیستی، دیگر هیچ کارگری قربانی طمع بی‌پایان سرمایه‌داران برای سود بیشتر نشود.

#در_ایران_چه_میگذرد
#معدن_طبس

@setizmonthly
درباره موضع گیری پیرامون نزاع میان مرتجعین؛ جمهوری اسلامی و بنیادگرایان دینیِ اسلامی و اسرائیلی و امپریالیست ها

مهرزاد رزمجو


۱- در نزاع مرتجعین اسلامیست و مرتجعین اسرائیلی و امپریالیست، این قطب های منسوخ تاریخی، در تحلیل نهایی جانب هر کدام گرفته شود به معنای تقویت دو سر آن است. دشمن شماره یک بشریت ستمدیده سراسر جهان، امپریالیسم آمریکاست و هر چقدر هم جمهوری اسلامی که ما تحت خشونت و جنایت مستقیمش بوده ایم جنایتکار باشد، امپریالیسم غرب بسیار از آن گنده تر بوده از لحاظ جنایتکاری ولیکن این بحثی جداست. همچنین ایدئولوژی جریاناتی همچون حماس مذهبی است یعنی روی زمین ( اراضی فلسطین یا هرجای دیگر) نیست و امری آسمانی و روی هواست. به عبارت دیگر مسلمین جهادی جهان...

۲- نه تنها کمونیست ها بلکه هر وجدان بیداری مخالف سرسخت کشیده شدن جنگ مرتجعین به ایران یا شعله ورشدن جنگ در هر کشور دیگر منطقه هستند. ولیکن ما قدرت سیاسی را هنوزدر ید خود نداریم که جلوی این سیلاب خون و رنج را بگیریم؛ بنابراین انرژی و زندگی خودمان را روی مدار انقلاب کوک می کنیم و جهت می دهیم تا کشورمان را که مرتجعین به دیار بلا و فقر و جنایت و جنگ و رنج و بلا برای مردم ستمکش تبدیل کرده اند، رها کرده واز چنگال این مرتجعین خون آشام نجات دهیم.

۳-تا جایی که به امر آگاهی رسانی و تهییج و تبلیغ اندیشه های مترقی و انقلابی مربوط باشد، همانطور که همه ایده هایشان را می گویند ما هم باید تلاش کنیم در این هرج و مرج مطلق ایده های نو خودمان را به میان مردم ببریم.

- مردم در مقابل شر بزرگتر (اسرائیل و آمریکا) از جمهوری اسلامی و حماس و حزب الله دفاع کنند یا حداقل در کوتاه مدت کنارش بایستند؟ بی شک نه!!! یک نه بزرگ.

- مردم در مقابل جمهوری اسلامی باید از آمریکا و اسرائیل دفاع کنند یا دست کم کوتاه مدت تا براندازی جمهوری اسلامی کنارشان بایستند؟ بی شک نه!!! یک نه بزرگتر.

وظیفه هر نیروی مترقی که از لحاظ فکری انکشاف ذهنی داشته و خودش را پیشرو توده می داند هم مبارزه اصولی با همین نظرات نادرستی است که ممکن است در آنها وجود داشته باشد وگرنه آن نیروی مترقی نه اثرگذاری که دنباله روی کرده است.

مبارزه با جمهوری اسلامی در عین حال مبارزه با کلیت امپریالیسم و مبارزه با امپریالیسم در عین حال مبارزه با کلیت سرمایه داری جمهوری اسلامی...

#جنگ
#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
کارگران مشغول مبارزه‌اند
یاسر کشاورز

باگذشت ۲۰ روز از اعتصاب وسیع کارگران پیمانی و پروژه ای نفت و گاز و پتروشیمی با عنوان کمپین ۱۴-۱۴ ، کارفرمایان سرمایه دار کماکان ناتوان از بازگرداندن کارگران به محیط کار هستند. دروغ پراکنی ها و ایجاد تفرقه بین کارگران اعتصابی از طریق برخی از سرپرست ها و فورمن ها با ترویج شایعه بازگشت به کار برخی از کارگران نه تنها کارفرمایان را به اهداف خود در شکست اعتصاب نرسانده بلکه تعداد شرکت های نفت و گاز اعتصابی با خواست محوری حذف شرکت های پیمانکاری و ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت به ۱۲۳ شرکت و با حضور بیش از ۲۰ هزار کارگر اعتصابی افزایش یافته است. در سال های گذشته این کارگران توانسته بودند با پیگیری مطالباتشان شیفت های ۲۴ روز کار و ۶ روز استراحت را به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت تغییر دهند و در سال جاری نیز خواستار تغییر شیفت کاری به ۱۴-۱۴ هستند. جمهوری سرمایه داری اسلامی سالهاست که تلاش کرده منطبق با سیاست های دیکته شده از صندوق ها و نهادهای پولی و اقتصادی غربی، پیمانکاران را وارد صنایع بزرگ بخصوص صنایع نفت و گاز کرده تا از این طریق علاوه بر ارزان سازی نیروی کار با پرداخت های غیر رسمی و گاها زیر حداقل دستمزد، با منفک کردن بخشی از کارگران از بخش های دیگر و دادن امتیازاتی به برخی از کارگران، در صفوف آنان اختلاف و انشقاق بوجود آورد اما این تلاش ها از سوی حاکمیت در سال های اخیر با شکست مواجه شده و کارگران نفت و گاز توانسته اند با کمپین های خود نیروهای پراکنده پروژه ای در مقیاسی وسیع از محیط های کار را گردهم آورند و اعتصابات سراسری را شکل دهند. با اشاره به این موضوع که اعتراضات و دستاوردهای صنفی به تنهایی قادر نخواهند بود تا تضادهای اساسی نیروی کار را نمایندگی کرده و تغییراتی بنیادی را به ارمغان آورد اما با توجه به گذشت چند روز از برگزاری انتخابات توسط جمهوری لازم است توجه داشته باشیم که این کارگران با قدم نگذاشتن در مسیر مطالبات انتخاباتی و چنگ زدن به نامزد های این یا آن جناح که جملگی نمایندگان طبقه استثمارگر هستند و ماهیتا قرار نیست صدای این کارگران باشند و ودر واقع دشمن طبقاتی همین کارگران محسوب می شوند، نشان دادند تنها راه بهبودی اوضاع، امید و اعتماد به قدرت مبارزاتی خودشان و هم طبقه ای هایشان است و می بایست با پیگیری و مداومت بیشتر حتی پس از رسیدن به خواست های صنفی شان در پیوند با مبارزات رادیکال غیر صنفی و در ارتباط با سایر گروه های تحت ستم قرار گیرند. بدیهی ست که در میان نیروها و تشکل های کارگری چپ، هستند آنانی که مبارزات اکونومیستی بر سر حقوق و دستمزد را هدف نهایی کارگران و مزد بگیران می دانند و با ترویج و تبلیغ ایده های تجدیدنظر طلبانه، پتانسل مبارزاتی نامحدود کارگران را به اعتراض و اعتصاب به دم دستی ترین مطالبات محدود می کنند که در این صورت و در دراز مدت ماهیت این مبارزات را به ضد خود بدل کرده و آن را فرسنگ ها از مبارزه بر سر تغییرات اساسی دور می نمایند. بدون شک نیروهای فعال در این کمپین و کمپین های مشابه پتانسل بالایی در انتگره کردن نیروهای پراکنده کارگری داشته اند که اینگونه بیش از بیست هزار کارگر را وارد اعتصاب سراسری کرده اند. این شناخت کارگران از قدرت خود می تواند و باید با آگاهی بخشی بیشتر از طریق ترویج و تبلیغ ایده های سوسیالیستی میان آنان توسط نیروهای آگاه به شرایط و ایجاد هسته های انقلابی کوچک جهت آموزش موضوعات گوناگون مبارزاتی از جمله حفظ امنیت در عین پیش روی، انتقال تجربه های پیشین، تحلیل صحیح از شرایط موجود، روش های کار با دیگر مجموعه های کارگری و ... مبدل به جنبشی گردد با افق دید وسیع تر در جهت ایجاد و گسترش یک حزب انقلابی در میان کارگران. هدر دادن این انرژی و این پتانسل عظیم و قدرتمند در تشکل یابی و اتحاد که بسیار قابل تحسین بوده و به نتایج پرباری نیز در گذشته رسیده است راه را برای نفوذ بیش از پیش کارفرمایان از طریق اشرافیت کارگری و نیروهای نفوذی در جهت ایجاد انشقاق در صفوف کارگران هموار می کند و لازم است تا با حفظ این یکپارچگی و با ارتقا و اعتلای مبارزات در پیوند با مبارزات تاریخی مردم به پیش روی خود بعد از بدست آوردن اهداف اولیه ادامه دهند.

#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
چاره کار چیست؟
یاسر کشاورز

اعتراضات و تجمعات کارگری از ابتدای سال جاری مطابق روند سالهای گذشته ادامه داشته و افزایش نیز داشته است. از کارگران ارکان ثالث تا بازنشستگان فولاد اهواز، از کارگران ملی حفاری تا بازنشستگان تامین اجتماعی و مخابرات، از کارگران شهرداری ها تا مالباختگان رضایت خودرو طراوت نوین، از کامیونداران تا رانندگان کارخانجات سیمان و دیگرانی که اشاره به آنها به درازا خواهد کشید. این ها همه نشان دهنده ی اسفبارتر شدن اوضاع مزد بگیران است تحت حکومت سرمایه داری اسلامی ایران. ورود به جزئیات هر کدام از این تجمعات و اعتراضات هدف این متن نیست اما با افزایش این اعتراضات آنچه که هربار تبدیل به پرسشی اساسی می شود این است که مشکل کار تشکل یابی کارگران کجاست؟ اعتراضات پراکنده مزدی برای تامین حداقل های معیشتی راه به کجا خواهد برد؟ اساسا این آگاهی « در خود» چطور و طی چه فرایندی «برای خود» خواهد شد و شالوده مناسبات و روابط ستمکارانه ی کار را دگرگون خواهد کرد؟ آیا سیستم سرمایه داری حاکم بر این مملکت از این تجمعات صنفی و اغلب غیر رادیکال ضربه ای خواهد خورد؟ آیا با قبول بخشی از درخواست های حداقلی برخی از کارگران اهداف مبارزه محقق خواهد شد؟ و بسیاری پرسش های دیگر. دلایل بیشماری را می توان برای این نابسامانی ها و ناهمگونی ها در اعتراضات برشمرد و پیش از ما نیز چنین کرده اند و خواهند کرد. ماهیت صنفی اعتراضات، دست نبردن به ریشه ها برای تغییر بنیادین، عدم مداخله نیروهای روشنفکر و آگاه کارگری به منظور جهت دهی های سوسیالیستی، مشغول بودن نیروهای حاضر در مجامع و سندیکاها به جناح بندی های بی فایده و سهم خواهی ها، نفوذ حاکمیت میان برخی از نیروهای کارگری، قدرت سرکوب و ممانعت از هرگونه تشکل یابی کارگران، عدم آموزش صحیح کارگران برای مبارزه ، عدم اتحاد معلمان و کارگران و سایر مزد بگیران و بسیاری از دلایل دیگر هر کدام به نوبه خود اعتراضات پراکنده کارگری را از تبدیل شدن به مبارزه ای فراگیر و وسیع بازداشته اند. منکر درخشان بودن مبارزات هفت تپه و فولاد نیستیم و این مبارزات تجربیات بی نظیری را در اختیارمان قرارداده است اما یافتن پاسخ برای این پرسش ها و یافتن راه حل برای این مشکلات، کلید حل مسائل بغرنج کارگری و سازمان یابی انقلابی کارگران است. ما معتقدیم که چاره کار پاسخ به این پرسش هاست وگرنه تا این اعتراضات به این شکل باقی بماند هیچگونه تغییری حتی در همان خواست های حداقلی نیز اتفاق نخواهد افتاد. بد نیست بدانیم که در بحبوحه همین اعتراضات کارگری در سال جاری دولت در قالب لایحه ای پیشنهاد اصلاح در بندی از قانون کار را داده که مطابق آن «انعقاد قرارداد های سفید امضا» را ممنوع می کند اما این ممنوعیت را به معنای بطلان قرارداد کار نمی داند. ببینید رفقا؛ بله همینقدر وقیحانه تمامی اعتراضاتمان را به سخره می گیرند. یا چطور نمی بینیم که علیرغم آمار دردآور مرگ کارگران در حین کار، کک هیچ کدام از سرمایه داران چپاولگر از دولتی گرفته تا غیر دولتی نمی گزد و تازه این مرگ ها افزایش نیز می یابد؟ اعتراضات کارگران باعث اخراج چند تن از آنان می شود و تنها با برگزاری یک تجمع حمایتی آب از آسیاب تکان نخورده و کمتر اخراجی به کار برخواهد گشت و دیگرانی جایگزین آنان خواهند شد. پس باید به دنبال راهی دیگر رفت. از خودمان بپرسیم و در مجامع و تشکل های نیم بند موجود پرسش هایی از این دست را مطرح کنیم و به دنبال راه چاره باشیم. چه باید کرد هایمان را هربار و هربار مرور کنیم و از تاریخ بیاموزیم. ستیز از دریافت هرگونه نقد و نظر و به بحث گذاشتن مشکلات اساسی در راه مبارزه طبقاتی و انقلابی کارگران استقبال می کند. از یکدیگر خواهیم آموخت و قدمی در راه اعتلای طبقه کارگر برخواهیم داشت.

#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
دربارهٔ مرگ رئیسی
مهرزاد رزمجو

انهدام و حذف رئیسی جلاد و هیئت امور خارجه‌اش از صحنه سیاسی، برای مردم ستمکش خرسندی به همراه دارد. حق اما آن بود بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی در دادگاهی مردمی بخاطر جنایت‌هایشان محاکمه و اعدام انقلابی می‌شدند.
اینستاگرام شبکه‌ای منتزع و متکی به واکنش احساسی‌ست و همیشه ما را وادار به واکنش‌های لحظه‌ای نسبت به اتفاقات می‌کند. برای ما مردم ستمکش که زیر انواع سرکوب بوده و هستیم و به مجموعه اسناد و مدارک دسترسی نداریم، اگر فقط به ابراز احساسات واکنشی نسبت به اتفاق هم باشد، رئیسی نمادی از  جلادی بیدادگاه است که خون سرخ هزاران کمونیست و غیر کمونیست را در قتل‌عام‌های دسته جمعی به زمین ریخت، نماد دهه شوم شصت و چکاندن گلوله فاجعه در شقیقه‌ها و متلاشی ساختن جامعه ایران و مرگش برای مردم مسرت‌بخش است.
وقتی که از اخبار و گزارشات، خبر انهدام سیاسی رئیسی جلاد را شنیدم که به سبک و سیاق ترورهای نظامی بالگردی روسای به اصطلاح جمهور و فلان مارشال خود خوانده در کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی که کودتاها را با ترور هوایی رقم می‌زنند، در نظرم آمد (در حد گمان و فعلا به هیچ سندی و مدرک قاطعی دال بر این‌ دسترسی نداریم) و از رفیقی دیگر شنیدم در ترمینالوژی مرتجعین سراسر جهان کودتا را «انقلاب سفید» می‌نامند! انقلابی که چند نفر در یک سانحه کشته می‌شوند اما آن را به وضعیت مه‌آلود نسبت می‌دهند. از خودم پرسیدم ریاست جمهوری یک نظام که سرنوشت اهالی یک کشور را با ماشین دولتی قبضه و از آنها سلب کرده، ظاهرا یک جایگاه مهمی است، مگر نه؟ واکنش خود را چطور می‌توانم در شکل استوری‌های گذرا بدون اینکه توهم پراکنی کرده باشم بیان کنم؟
برای ما که دهه شوم شصت و هفتاد و کمی ماقبل و بعد اينها بدنیا آمدیم، رئیسی این عنصر انتصابی در انتخابات پوشالی را، بیشتر با جنایت‌هایی که در گذشته اتفاق افتاده و قضاوت او در بیدادگاه‌های کشتار است که می‌شناسیم نه به خاطر ریاستش بر جمهوریت ناموجود که از سیرک انتخابات بیرون آمده است.
تاریخی که گذشت و خود از آن برون آمدیم را مطالعه که می‌کنیم می‌فهمیم ما از شلیک‌های پی در پی به مغز جامعه ایران بیرون آمدیم. نظام جمهوری اسلامی نماد کشتار و تحقیر ملی مردم تحت ستم ایران و تثبیت ارتجاع افسارگسیخته بنیادگرایی دینی و امپریالیسم سرمایه‌داری به سرکردگی آمریکا برای غارت منابع طبیعی و  استعمار و استثمار بی‌رحمانه، تبلور شلیک کردن به مغز سر جامعه ایران که کمونیست‌های اسیر و تقریبا تمام روشنفکران اعم از انقلابی و غیرانقلابی گرفته تا مجاهد و فدایی و توده‌ای و کمونیست و نیروهای ملی و مترقی را قتل عام کردند.
همیشه گفته و تکرار می‌کنیم قتل عام آنها نقشه و هدف نهایی استراتژیست‌های امام‌ساز بود که ماشه فاجعه را در مغز سر جامعه ایران چکاندند و با این توطئه مغز جامعه ایران متلاشی شد.
همیشه گفته و تکرار می‌کنیم که مکرراً در یاد بیاوریم که قتل‌عام آنها نقشه و هدف نهایی استراتژیست‌های امام ساز بود که ماشه فاجعه را در مغز سر جامعه ایران چکاندند و با این توطئه مغز جامعه ایران متلاشی شد.
ما کجای این جنگ بیرحمانه ایستاده‌ایم؟
نظام جمهوری اسلامی در تمامیتش دشمن مردم ستمکش و حلقه زنجیری از زنجیره جهانی امپریالیسم سرمایه‌داری‌ست که به ارتجاع افسارگسیخته بدل گشته است. تا در یک انقلاب سرنگون نشود و یک نظم جدید غیر سرمایه‌داری و امپریالیستی یعنی سوسیالیستی جایگزینش نشود، نمی‌توان سرنوشت توده‌های ستمکش و خود را از چنگال مرتجعین بیرون کشید.
ما از طبقات ارتجاعی حاکم نیستیم که جنگ را به پیش می‌برند. برای همین به داده‌های کامل که باید حتما با دید انتقادی آنها را هم مورد تفحص قرار داد دسترسی نداریم. کلاوزویتس، فیلسوف نظامی پروسی، که اولین بار براساس نظریه تکامل پدیده جنگ را بررسی کرد، گفت اخبار تنها غبارهای جنگند که از آن برمی‌خیزند اما جوهرش نیستند.
ما مردم ستمکش که همیشه سرکوب شده و از قدرت سیاسی رانده شدیم از شتاب تحولات سیاسی در صحنه سیاست عقب افتاده و می‌افتیم اما جنبش‌های تاریخی به ما یاد داده‌اند که بقدرت لایزال توده‌ها باید متکی شد. حتما به قدرت لایزال توده‌های انقلابی از پایین باید باور داشت و به آن متکی بود. این حوادث و شتابشان آژیر هشدار را برای نیروهای کمونیست و مترقی جنبش بصدا در آورده است که: فارغ از غرق شدن در اخبار و غبار جنگ (در عین استفاده بهینه از آنها) در جار و جنجال مجازی، بایستی به قدرت توده‌ها، به پراتیک تکیه کرد یعنی باید حوزه ارتباطات با مردم ستمکش را گسترش و سازمان‌دهی آنها را شتاب داد.

#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه!
دوشنبه ۲۰ فروردین در شهرهای شیراز، لامرد، کهکیلویه و بویراحمد بسیاری از پرستاران ناراضی تجمع کردند.
اجرای قانونی و صحیح قانون تعرفه‌گذاری، حذف اضافه‌کاری اجباری، اجرای فوق‌العاده خاص، پرداخت معوقات حقوق از جمله خواستهای پرستاران است که سال‌هاست ادامه دارد.
اما مسئولین مرتبط به جای شنیدن و کاری کردن آتش خشم پرستاران را با حرفهای نسنجیده و دروغ شعله‌ور می‌کنند.
مثلا چند روز گذشته، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز به جای شنیدن خواست برحق پرستاران معترض، گفته که از یازده‌هزار پرستار مشغول به کار در شیراز تنها ۸۰ نفر معترض هستند.
پرستاران شیرازی هم امروز ۲۰ فروردین با تجمع مقابل استانداری این شهر، هم جمعیتشان را به رخ کشیدند هم سفره‌های خالیشان را نشان دادند.

#در_ایران_چه_میگذرد
@setizmonthly
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شورای عالی کار، عامل سرمایه‌دار!

درود به بازنشستگان تأمین اجتماعی اراک که روز یک‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ دوباره در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و عدم تحقق خواسته‌هایشان مقابل سازمان تامین اجتماعی شهرستان دست به تجمع زدند و چنین شعار آگاهانه و دقیقی سر دادند.

#در_ایران_چه_میگذرد
@setizmonthly
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ماهنامه ستیز
خواب آشفتهٔ کنفدراسیون‌سازان بیانیه مشترک تشکلهای مستقل در مورد کنفدراسیون‌سازی در تاریخ چهارم اسفند ۱۴۰۲ جمعی از افراد با هویت های مشخص، شکل گیری و موجودیت جریانی را زیر عنوان «کنفدراسیون کار ایران-خارج از کشور» اعلام کردند. شبکه خبری تلویزیون ایران انترنشنال…
☝️☝️☝️
ادامهٔ «خواب آشفتهٔ کنفدراسیون‌سازان»

این موضوع از جوانب مختلف توسط افراد و تشکلها و سازمانهای سیاسی کارگری نقد شده و به درستی افشا گردیده است و پس از این نیز افشا خواهند شد. هر برخورد غیر شفاف و دوپهلو در این رابطه به نوعی سرپوش نهادن بر واقعیات و دفاع از این جریان انحرافی است.ازین رو ما امضاکنندگان این بیانیه با افشاگری و محکوم کردن این تلاشهای مذبوحانه، در حال حاضر  فقط به این توضیحات اکتفا میکنیم و هوشیارانه همه اتفاقات را زیر نظر داریم و با دفاع از هویت واقعی جنبش کارگری و تنفر از این شیوه‌های ضدکارگری همواره در جایگاه مدافعان مستقل و واقعی طبقهٔ کارگر بر امر مبارزه با سرمایه‌داری و فرصت‌طلبانی که قصد دارند بر بالای سر کارگران تشکلسازی نمایند، تاکید مینماییم.

زنده باد مبارزه کارگران بر علیه سرمایه‌داری و فرصت‌طلبان جدا از کارگر

۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان

#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
خواب آشفتهٔ کنفدراسیون‌سازان
بیانیه مشترک تشکلهای مستقل در مورد کنفدراسیون‌سازی

در تاریخ چهارم اسفند ۱۴۰۲ جمعی از افراد با هویت های مشخص، شکل گیری و موجودیت جریانی را زیر عنوان «کنفدراسیون کار ایران-خارج از کشور» اعلام کردند. شبکه خبری تلویزیون ایران انترنشنال نیز با فرستادن خبرنگار ویژه در محل برگزاری این نشست خبر راه‌اندازی این کنفدراسیون را با عنوان  «واقعه مهم» زیر پوشش قرار داد. این خبر گرچه برای ما که با سابقه این طیف افراد آشنایی داریم، موجب شگفتی خاصی نگردید اما به رغم ژستهای دروغین این «مدرنیست‌های» ازخودراضی، آنچه تعجب برانگیز و تأسف‌آور است این است که اشخاصی در این بازار بیع و شرا،  ساده لوحی خود را به نام زیرکی و دانایی عرضه میکنند و قصد دارند کارگران را نیز مانند خود به قهقرا بکشانند.
جای بسی خوشحالی است که در این زمان کوتاه شاهد واکنشهای روش‌بینانه‌ای هستیم که این حضرات حتی در مخیله‌شان هم نمیگنجید که این بار با صفی از منتقدانی روبرو شوند که همه چیزشان در این قمار در معرض باخت قرار دهند. این طیف که پیش از این با سواستفاده از عنوان «منشور سازی» زمانی برای نمایشهای خود خریدند، امر بر آنها مشتبه شده بود که با تشکل‌سازی‌های تصنعی که در داخل و خارج به راه می‌اندازند  و نشر پلاتفرم برای «نقشه مند» کردن به اصطلاح مبارزه، فقط جای کنفدراسیونی خالی است که آن هم با حمایت راست‌ترین و بدسابقه‌ترین جریان آلمانی زیر نام اتحادیه کارگری (DGB) همه چیز مهیا میشود.  بعید میدانیم که این حضرات حتی با الفبای مفاهیم جنبش کارگری آشنا نباشند و به خیمه‌ای امید ببندند که فاقد پایه‌های نگه دارنده سازهٔ تخیلی آنها باشد.
طبق تجارب تاریخی و عملکردهای تاکنونی طبقه کارگر، کنفدراسیون تشکیلاتی است که موجودیت  آن با تشکلهای دیگری به نام فدراسیون شناخته میگردد و فدراسیون نیز با سندیکاها یا اتحادیه‌های همکار یا هم‌رشته در واحدهای مختلف کارگری که بر حسب صنعت و یا منطقه فعالیت و یا هر دو تعریف می شوند، تداعی می گردد. کنفدراسیونهای واقعی که بر این روال تشکیل میشوند اعضای زیادی دارند که حتی به چند میلیون هم نفر هم میرسد و طی ده‌ها سال مبارزه عملی در کارخانه‌ها و دیگر مراکز کار بخشهای مختلف این پیکر عظیم را خلق کرده و سازمان داده‌اند.
حال این کنفدراسیون‌سازان با یک جمع خانوادگی ۱۵ نفره که تاکنون سه نفر از آنها هم ریزش کرده‌اند سودای تشکیل کنفدراسیون را دارند. چه ساده‌انگاری کودکانه‌ای! این ناجیان طبقه کارگر چنان مسحور نقش‌آفرینیهای خود در «دنیای مدرن» شده‌اند که حتی لازم ندیده‌اند از تجارب حامیان مالی و تشکیلاتی خود در کشورهای غربی نیز چیزی بیاموزند. حضرات کنفدراسیون ساز که با اعتماد بنفس کاذبی در توهمات خود غوطه ور هستند، مانند استادان خود که بر تاریخ یکصد ساله جنبش کارگری و سیاسی ایران چشم میبندند و تشکیلات حزبی خود را مبدأ و منشأ کل جنبش سیاسی و کارگری ایران میدانند، اینان نیز همه تلاشهای تاکنونی نهادهای حامی و مدافع جنبش کارگری در داخل و خارج را نادیده میگیرند و از راه نرسیده خود را محور همه تحولات جنبش کارگری قلمداد میکنند و مأموریت متشکل کردن و جذب کارگران و پیشروان کارگری را برای خود قائل هستند. در این بازی ناشیانه چنان مدهوش گشته‌اند که در رویای جلوس بر کرسی نهادهای کارگری بین المللی، قصد دارند جایگاه نمایندگان جمهوری اسلامی را کسب کنند و صدای کارگران ایران باشند. این شیفتگان صندلی نمایندگی جنبش کارگری با افزایش روند بی‌آبرویی نمایندگان به اصطلاح کارگری جمهوری اسلامی در نهادهای بین المللی بی‌رغبت نیستند که با لابیگری و استفاده از توصیه ها و فشارهای حامیان خود بر نهادهای بین المللی جانشین به اصطلاح نمایندگان کارگری جمهوری اسلامی در آن نهادها شوند. آنچه در این میان مورد نظر آنها و حامیانشان نیست این است که نه نمایندگان منصوب رژیم و نه این نمایندگان خودساخته هیچ یک ربطی به تودۀ کارگران ایران و به طور کلی به طبقۀ کارگر ندارند. کنفدراسیون سازان، تلاش نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری را برای حضور در نهادهای کارگری بین المللی که به دفعات مختلف  در کشورهای گوناگون و با حمایتهای سندیکاها و کلکتیوهای کارگری پیشرو اروپا مطرح شده است، نادیده  میگیرند و برای خود نقشی قائل میشوند که نه صلاحیت آن را دارند و نه از سوی کارگران چنین وظیفه ای به آنان محول شده است. اینگونه رفتارها و شیوه های غلط را چه چیزی جز خودمحوری و بر فراز سر کارگران تصمیم گرفتن میتوان نام نهاد.

ادامه در پست بعد 👇👇👇
#در_ایران_چه_میگذرد
@setizmonthly
با نگاهی به آمار:
دقیقا چقدر فقیرتر شدیم؟

سال ۸۸ با حداقل دستمزد می‌شد  ۱ سکه خرید. ولی اکنون (۱۴۰۲) با حداقل دستمزد حدود  ۱۶٪ سکه (امامی ضرب جدید) می‌توان خرید.

سال ۸۸ عیدی ۳۰۰ هزار تومان بود و سکه ۲۵۰ هزار تومان؛ اکنون عیدی ۲ میلیون تومان و سکه ۳۳ میلیون تومان.

سال دیگر تورم ۴۵٪  با ۲۰٪ افزایش حقوق.
مقدار کاهش قدرت خرید حدود ۲۵٪ یعنی ۱۲% سکه.

طی ۱۵ سال کاهش قدرت خرید سکه، بیشتر از یک هفتم بوده. یعنی طبقهٔ کارگر ایران طی ۱۵ سال هفت برابر فقیرتر شد یا به عبارت دیگر توان خریدش به یک هفتم ۱۵ سال پیش‌ سقوط کرد.

#در_ایران_چه_میگذرد
#چاره_رنجبران_وحدت_و_تشکیلات_است
#یک_انقلاب_واقعی_هم_ممکن_هم_ضروری

@setizmonthly
در ضرورت «فائزه-نرگس»زدایی از فعالان زن چپ ایران
کامران ساختمانگر

استحالهٔ فکری از باور به قدرت طبقهٔ کارگر و ادارهٔ شورایی جامعه تا دست به دامان شدن به مسیح علینژاد و کنفرانس امنیتی مونیخ.
دوستان و رفقا! به عنوان یک کارگر و فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق که بارها و بارها شرایط سخت و دهشتناک روزهای انفرادی و محیط عمومی داخل بند و زندان را در دورانهای مختلف در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی تجربه نموده و به آن آگاهم، اما مدتهاست که ذهن جستجوگر و مملو از سوالهای بی‌شماری درگیر یافتن پاسخی منطقی و مستدل برای پاره‌ای از سوالات ذهنیم هست. همانطور که همگان آگاهید در طول چندین سال گذشته همسویی و همصدایی برخی تشکلات کارگری و حتی زندانیان سیاسی چپ شناخته شده با برخی افراد و جریانات خاص که از نظر فکری و خاستگاه طبقاتی و مطالبات مشترک هیچگونه نقطهٔ اشتراکی وجود نداشته و این همسویی موجب طرح پرسش و سوالات بسیاری برای فعالین سیاسی و کارگری چه در داخل و چه خارج کشور شده است و به دلیل نبود فضای سالم سیاسی و روحیهٔ نقدپذیری در میان فعالین و جریانات حامی و مدافع چپ هرگونه نقدی به این مسائل با انواع اتهامات و انگ و برچسپ روبرو شده و در گلو خفه شده است.
خودم شخصا در طول چند سال گذشته طعم تلخ برخوردهای ناشایست خیلی از افراد و جریانهای سیاسی را تجربه نموده‌ام. در روزهای گذشته پیام زندانی سیاسی چپ سپیده قلیان از زندان اوین به کنفرانس امنیتی مونیخ که توسط مسیح علینژاد قرائت گردید و اداره‌کنندهٔ پانل هیلاری کلینتون بود و تعدادی از چهره‌های حقوق بشری بورژوایی حضور داشتند مرا ناچار نمود تا با اندکی تامل که شاید از طرف سپیده قلیان تکذیب گردد و متاسفانه با گذشت چندین روز سکوتی معنادار و دال بر تایید این نامه پیشه نموده است.
حال چند سوال مشخص را مطرح می‌نمایم. با توجه به موارد ذکر شده در ابتدای متن و ذکر شرایط زندان، به نظر شما چه عوامل و یا چه شرایطی [باعث می‌شود] یک زندانی سیاسی همچون سپیده قلیان را از باور به قدرت اتحاد و آگاهی طبقهٔ کارگر و تغییر ساختاری در نظم موجود و شعار ادارهٔ شورایی جامعه به چنان مرحله‌ای از استحالهٔ فکری و تغییر دیدگاه سیاسی تغییر ریل و یا بهتر بگویم سقوط میکند که دست به دامان کنفرانس امنیتی مونیخ از طریق مهره‌های منفوری چون مسیح علینژاد و امثالهم شده و خواستار دخالت از بالا توسط قدرتهای امپریالیستی میشود؟ یا در موارد گذشته با افرادی همچون نرگس محمدی و فائزه هاشمی همسو و همصدا شده و بیانیهٔ مشترک میدهد؟ به نظر شما چه نقطهٔ اشتراک سیاسی و فکری بین سپیده قلیان و فائزه هاشمی میتواند وجود داشته باشد؟

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجلس غارتگران

گرچه هر روز جمعیت بیشتری از مردم ایران پی به بی‌خاصیت و ضدمردمی بودن مجلس جمهوری اسلامی می‌برند اما این ویدئو دیگر تکلیف همه را روشن خواهد کرد.
آنچه دم و دستگاه جمهوری اسلامی را به پیش میبرد نه عقاید متحجر اسلامی سردمدارانش بلکه انگیزه کسب سود بیشتر و غارت گسترده‌تر است. این سیستم اهریمنی برای عضوگیری از اقشار مختلف و نشاندن‌شان بر سفره، از افراد فرصت‌طلب و دارای روابط، حق ورودی به سبک گنگسترهای مافیایی اخذ میکند چون همگی خوب میدانند که مجلس اسلامی برای خوردن و بردن است.
رسم خرید و فروش شغل و منصب دولتی از دوران قاجار بخشی از دستگاه اداری و دولتی کشور بوده و در دوران پهلوی هم نه تنها این مشکل حل نشد بلکه با افزایش درآمدهای نفت اشکال پیچیده و جدیدی به خودش گرفت و در دوران سرمایه‌داری اسلامی و تحت مدیریت آخوندها یک شکل عریان و بی‌خجالتی هم به خود گرفت و به اوج خود رسید.
ما مردم ایران اگر هزار بار انقلاب و اصلاحات کنیم و حکومت عوض کنیم، اگر به این دستگاه پیچیده اداری دولتی که با تعویض هر شاه و شیخی باز دست‌نخورده باقی مانده دست نزنیم، آش همان است و کاسه همان.

#در_ایران_چه_میگذرد

@setizmonthly
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در حاشیه اعتراض کارگران فولاد خزر گیلان

حرف درست را همین کارگر در این گفتگوی کوتاه می‌گوید. چه کسی است که نداند وقتی برای سرمایه‌دار خواباندن تولید بیشتر بصرفد، زندگی کارگران و توان تولیدی جامعه هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
مدتهاست شرکتهای مختلف فولاد در گیلان از تعویق و ندادن پرداخت دستمزد کارگران به صورت دو طرفه سود می‌برند. یعنی هم سر کارگر را کلاه میگذارند و تمام سود ممکن از همان پول دستمزد را هم با خرید ملک و طلا و ارز و... بیرون می‌کشند در حالی که کارگران و خانواده های آنان چشم انتظار دریافت دستمزد کاری که انجام شده، در ذهن هزاران نقشه و برنامه برای زندگی خود دارند. از طرف دیگر با ترساندن حکومت استبدادی جمهوری اسلامی از اعتصاب و اعتراض کارگری، تلاش میکنند تا از حکومت اعتبار و وام و پول بیشتری بگیرند.
کارگران مبارز ایران به مرور و با تجربه از این چرخهٔ معیوب و ضدکارگری باخبر می‌شوند و مثل همین کارگر در ویدئو دیگر حنای سرمایه‌دار برایشان رنگی ندارد.

#در_ایران_چه_میگذرد
#چاره_رنجبران_وحدت_و_تشکیلات_است

@setizmonthly
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ماهنامه ستیز
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنان بلوچ، از دو سوی مرز
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
طبق اخبار رسیده، امروز یکشنبه اول بهمن ماه، زنان بلوچستان پاکستان در اعتراض به حملات مشابه و ظاهرا هماهنگِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی پاکستان به مردم بلوچ در دوسوی مرز، راهپیمایی گسترده‌ای برگزار کردند.

#در_ایران_چه_میگذرد
#بلوچستان

@setizmonthly
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم صحبتهای کریم سیاحی در مقابل درب شرکت ملی فولاد

کریم سیاحی از کارگران پیشرو و خوشنام گروه ملی فولاد اهواز که همیشه سخنگوی حقوق پایمال شدهٔ کارگران فولاد است، در اعتراض به فشارهای جانبی مدیریت و کارفرما که بطور غیرقانونی مانع بازگشت به کار او شدند، مقابل درب شرکت ملی فولاد اهواز تحصن کرد.
با پادرمیانی پدر و مادر کریم و وعدهٔ مدیریت برای بررسی موضوع، بعد از دو روز به تحصن خود به احترام درخواست آنان پایان داد.
یکی از کارگران در پیامی به کانال مستقل کارگران هفت‌تپه می‌نویسد: «عده‌ای ممکن است فکر کنند کریم آقا تنها مانده است و هر کسی به فکر خویش است، این واقعیت ندارد. همه جا فرصت‌طلب هست اما فولادی ها محکم پشت کریم سیاحی هستند. ادامه تحصن وی مساوی بود با تجمع و شاید اعتصاب کارگران فولاد. امیدواریم آقا کریم بزودی به کار برگردد. درود بر کریم سیاحی.»

#در_ایران_چه_میگذرد
#گروه_ملی_فولاد
#اعتصاب
#چاره_رنجبران_وحدت_و_تشکیلات_است
#فقط کف خیابان به دست میاد حقمان

@setizmonthly
Ещё