ماهنامه ستیز

#اقتصاد_سیاسی
Канал
Новости и СМИ
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала ماهنامه ستیز
@setizmonthlyПродвигать
187
подписчиков
48
фото
10
видео
41
ссылка
تماس با ما از طریق ایمیل های زیر می تواند انجام شود. [email protected] [email protected]
کوروش کمپانی، بورس، بانک، چهل دزدِ تهران، سرطانِ جمهوری اسلامی
مهرزاد رزمجو

سالها قبل یک باند شیاد و کلاهبردار توی بعضی شهرستانهای عرب‌نشین خوزستان یکدفعه مثل قارچ بیرون آمدند که بهشان میگفتند «شیخها» (نه شیخ به معنی کلاسیک و دوران فئودالیش). اینها میگفتند به عوض پولی که امانت میگیرند چند وقت بعد چند برابرش را تحویل می‌دهند.
برای استارت و هندل مجموعه درابتدا سود و عایدی را با سپرده‌هایی که دیگران گذاشتند (زیگزاگی) برای جلب اعتماد پرداخت میکردند و پس از انباشت کولاک‌وار و شروع ریزش بهمن (عدم تطابق ورودی و خروجی) شیخها در صندوق را بستند، فلنگ را هم بستند.
جوری این رسانه‌ها از اتفاقاتی مثل کوروش کمپانی با عوام‌فریبی (ریاکارانه) انتقاد یا ابراز تاسف میکنند که انگار چیزی مختص به خود بوده است.
اگر این را مقوله‌ای جدا از اقتصاد سیاسی هم متصور باشیم، چون از حرکت دیالکتیکی مقولات ساده، دسته‌ای بوجود می‌آید و به همین ترتیب از حرکت دسته‌ها سلسله‌هایی بوجود می‌آیند و از
حرکت آن سلسله‌ها تمام سیستم بوجود می‌آید، پس نتیجه اینکه این سیستم (نظام) از سر تا پا فاسد و غارتگر است. فرجام مال‌باختگان مؤسسات مالی طی سالهای گذشته، کارکرد سیستم بانکی و بورس و این نظام در کل، مؤید این مساله در مورد این دست اتفاقات مشخص
است.
جمهوری اسلامی یک کوروش کمپانی کبیر است. یا دولت آمریکا بعنوان رهبر سیستم جهانی از جمهوری اسلامی هم بزرگتر است.
کوروش کمپانیِ اکبر (یو اس آ) با توان اقتصادی و نظامی و سیاسی‌ای که داشته کشورهای صادرکنندهٔ نفت و مواد خام را وادار کرده که در قبال صادرات خود تنها دلار آمریکا بگیرند. حال این سوال مطرح است که عیب این کار چیست؟
این مسئله مثل این است که شخصی اجناس مختلف بخرد و چک بکشد و بگوید من تنها چکهای خودم را قبول دارم و تنها آنها را نقد میکنم؛ و به این صورت با تکنیکها و یا نوسانات ارزش دلار و قدرت خرید -مثلا هنگامیکه دلار نیمی از توان خریدش را از دست بدهد- کل کشورهایی که به دلار تکیه کرده و تنها دلار پس‌انداز و ذخیره کرده‌اند، با این رخداد نیمی از ثروتشان را از دست می‌دهند.

#اقتصاد_سیاسی
#کوروش_کمپانی

@setizmonthly
چرا تورم و پایین آمدن ارزش پول ملی در مقابل دلار، به نفع سرمایه‌داران و به زیان کارگران است؟

اکنون بیایید مفهوم تورم را مورد بررسی قرار دهیم. تورم مزایایی به کالاهای صادراتی عرضه می‌دارد زیرا هزینه‌های کار را تقلیل میدهد.
تورم، مزدهای واقعی تمامی طبقه کارگر را کاهش میدهد و این برای تمامی طبقهٔ سرمایه‌داران در یک کشور مفروض یک عایدی است. به سخن دیگر، نظر به اینکه مزدهای اسمی بدون تغییر باقی میمانند، طی مدت تورم، کارگران که همان مقدار پیشین کالا را تولید میکنند، خود قادر به خرید کالاهای خیلی کمتری هستند، زیرا تورم قدرت خرید پول را کاهش میدهد. آنچه کارگران در بازار داخلی قادر به خریدش نیستند را سرمایه‌داران میتوانند به خارج صادر کنند. ولی عمل تحریکی تورم بر صادرات، محدود به همین نکته نیست.
تورم از طریق کاهش نرخ پول ملی که نتیجهٔ کاهش ارزش پول است، با منحرف کردن کالاها از بازار داخلی به طرف بازار خارجی، صادرات را تحریک میکند.
بیایید فرض کنیم که یک رشتهٔ صنعتی برای مدت زمان معینی محصول خود را در بازارهای داخلی و خارجی به قسمتهای برابر به فروش میرساند و از بازار داخلی ۱۰۰۰ واحـد پول ملی و از بازار خارجی x واحد پول خارجی به دست می‌آورد که برابر نرخ تعیین شده، مبلغ عایدی از بازار خارجی برابر با همین ۱۰۰۰ واحد پول ملی باشد. در یک چنین حالتی، برای صنعت مفروض، مطلقاً هیچ تفاوتی ندارد که محصول خود را به کجا بفروشد؛ در بازار داخلی یا در بازار خارجی (گرچه بازار داخلی ترجیح داده خواهد شد زیرا ایـن بـازار نزدیکتر و شناخته‌شده‌تر است).
اکنون فرض کنیم که تورم، نرخ مبادلهٔ واحد پول ملی مفروض را به میزان ۲۵ درصد تنزل دهد. در این صورت دریافتی از بابت کالاهایی که در بازار داخلی به فروش رفته است، همان مبلغ سابق یعنی ۱۰۰۰ واحد پولی و بابت کالاهایی که در بازار خارجی به فروش رفته اند نیز هـمان x خواهد بود. ولی در مبادلهٔ ارز خارجی در مقابل پول ملی، صادرکنندهٔ کـالا، یک ۲۵ درصـد اضـافی یـا مـابه‌التفاوت در نرخ مبادله (۲۵۰ = ۲۵×۱۰۰۰) دریافت خواهد کرد. همین مابه‌التفاوت است که صادرات کالاهای مفروض را تحریک خواهد کرد. به علاوه صادرات به بازارهای خارجی با کاهش فروش کالاهای مزبور در بازار داخلی توسعه خواهد یافت. این مکانیسم تحریک صادرات با کمک یک نرخ مبادلهٔ کاهش یافته، به دامپینگ پولی معروف است.

از کتاب نظام پولی بین‌المللی و بحران مالی جهانی، ص۱۶۷ و ۱۶۸

#اقتصاد_سیاسی

@setizmonthly
وضعیت دستمزد کارگران در دوران رضا شاه

«مزد متوسط کارگران صنایع نساجی که عمده‌ترین صنایع ایران بود در سال ۱۳۱۶ دو ریال (۶ پنس) برای ۱۰ ساعت کار روزانه بود. در حالیکه در همان زمان مزد یک کارگر انگلیسی ۶۳ پنس (ده برابر کارگر ایرانی)، کارگر هندی ۲۳ پنس [چهار برابر کارگر ایرانی] و در ژاپن ۱۴ پنس بود. با در نظر گرفتن اینکه بازده کارگر هندی برابر بازده کارگر ایرانی محاسبه شده است.»

منبع: رشد روابط سرمایه‌داری در ایران، مرحلهٔ انتقالی. محمدرضا سوداگر. ص۲۰۴

#دستمزد #تاریخ #اقتصاد_سیاسی

@setizmonthly
نکاتی درباره اختلاس و رانت از منظر اقتصاد سیاسی
شایان بختیاری

این به کنار که ایران اینترنشنال و رسانه‌های اینچنینی عملا به حیاط خلوت بعضی جناحهای بورژوازی گردن کلفت (سپاهیان) که برای قبضهٔ انحصارات در رقابت درون طبقه‌ایشان برای امپراطوری منطقه‌ای شدن جست و خیز میکنند تبدیل شده است.
هر چند مدت خبری از یک اختلاس بیرون می‌آید مثل این آخری؛ قضیهٔ چای دبش که توسط جناحی از سپاهیان برجسته شده. اما سوال این است که تا قدرت دولتی و هژمونی طبقاتی آنها و این نوع روابط اجتماعی-اقتصادی پابرجا است اگر این اختلاس را x یا y نمیکرد چه میشد؟ پاسخ ساده است: دیگری انجامش میداد.
یک نکته: یک تحریف آشکار که پست مدرنیستها و چپهای بورژوازی طلب هگلی و لاکانی و انواع ایده‌آلیست خرده‌سرمایه‌داری (بدیو و ژیژک و نگری و غیره) انجام میدهند، در مفهوم رانت است. به‌عنوان مثال ژیژک ادعا میکند که برای تحلیل سرمایه‌داری امروزی یا به قول خودشان «سرمایه‌داری متاخر» باید طرحواره‌گی تاریخ‌گرایی مارکس را کنار گذاشت و نخستین مشخصهٔ برجسته در نظام امروزی «گذار از سود به رانت» است.
او در این مبحث از رانت در دو شکل و دو مفهوم صحبت میکند، یکی رانت دریافتی از مالکیت کار فکری مشترک و دیگری منابع طبیعی. اما اینکه چه چیزی در این کشف مشعشع، جدید است و چرا مدعی‌ است که او آن را کشف کرده، قابل فهم نیست. در حقیقت، به هر دو اینها همهٔ کلاسیکرهای مارکسیسم اشاره داشته و مورد تحلیل قرار داده‌اند. چه بسا این فرضیهٔ ریکاردو (اقتصاددان بورژوا) بود که میگفت رانت نه از انحصار مالکیت، بلکه از شرایط مختلف تولید ناشی میشود. در حالی که چه انگلس که برای بار اول با نقد شیوهٔ مالیات و رانت بیسمارک با روش سوسیالیسم علمی بررسی کرد و چه مارکس در سرمایه و نقد اقتصاد سیاسی و لنین و دیگر کمونیستها به وضوح معتقد بوده و هستند که رانت از انحصار مالکیت ناشی میشود و بخشی از مازاد را تشکیل میدهد.
داستان‌سرایی در مورد تغییر (حرکت) سود به رانت به این شکل در واقع توهمات ژیژک را آشکار میسازد و نشان میدهد که ژیژک، مانند باقی پست‌مدرن‌های کانتی-هگلی-لاکانی دیگر، فهم بی‌پایه‌ای از اقتصاد سیاسی دارد و با پرتاب شدن به دوران پیش از مارکسیسم (اقتصاددان‌های بورژوایی) ادعای کشفیات جدید فراتر از روزگاری که در آن به‌سر میبریم دارند.
برای برچیدن فساد مالی و پایان دادن به اختلاس باید نظام و مناسبات سرمایه‌داری را برانداخت و ثروت و امکانات و سرمایهٔ جامعه را اجتماعی (سوسیالیستی) کرد و یک جزء در کل معنا دارد و کل اجزاء را حرکت و شکل میدهد و اجزاء هم به نوبهٔ خود جز به جزء بطور کلی کل را تشکیل میدهند.
یک مثال دیگر از رانت و اختلاس: دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی با تاکتیکهای مختلف مثلا ارز ترجیحی، مبالغ را در اختیار عده‌ای قرار میدهد که فی‌المثل نیاز شیرخشک را در بازار مرتفع سازند.
تولید کنندگانی در سطح داخلی و تولیدکنندگانی بیرون از مرزهای جغرافیایی هرکدام هرکجا همگی با هم در رقابت‌اند. کارخانهٔ شیرخشک نیاز به ماشین دارد. هپکو که پیدا نیست چه تولید میکند و یا بخشهای مختلف فولاد مثل اکسین، محصول را صادر میکند. پس تولیدکنندهٔ شیرخشک نیاز به منبع دارد تا ماشین آلات مختص به کارش را وارد کند. اما طبقهٔ حاکم و دولت و ارگانیسمش در کل، سود بیشتر و منافعش (و همچنین شرایط متاثر از سیاست جهانی و مراودات دولتها) در تجارت شیرخشک و واردات اجناس ارزان از نقاط دیگر و صادرات از این نقطه به نقاط دیگر است.
طبیعی است که در این بین مثلا اگر یک کانال (شبکه) شکر یا برنج بنگال و کلکته و... را درون بازار آورده یا دپو و انباشت کند فشار کلانی روی بخشهای مختلف تولیدی نیشکر و شالی و... (در داخل) وارد میشود. و بدیهی‌ است که در این میان و بنا به این اوضاع مبالغ هنگفتی جابجا و البته به مصارف نفع بورژوایی سرمایه‌داران میرسد.
اینکه مثلا شوهر مهناز افشار یا فلان شخص یکباره با حواشی مفتضح میشوند برای ردگم کنی و گمراه کردن حواس از اساس مساله است.

#در_ایران_چه_میگذرد #اقتصاد_سیاسی

@setizmonthly