و مي خواهم پيش از آنکه بميرم
آيه هاي روحم را تقسيم کنم .
شعرم به رنگ سبز روشن است
و به رنگ ياسمن سوزان
شعرم گوزني زخمي است
به جستجوي پناهگاهي در جنگل
مي خواهم سرنوشتم را
با تهي دستان زمين يکي کنم
لالائي زمين برايم
از زمزمه دريا دلپذيرتر است
به آنها طلاي ناب عطا کن
که وقت گدازش، ميتابد و ميدرخشد
و به من ، جنگل بي انتها
وقتي که خورشيد در آن غروب ميکند.
هر ژانويه و ژوئن
گل رُز سفيد ميکارم براي نادوستان
که " قلبم "را ، که با آن زنده ام ، "جريحه دار " ميکنند ،
نه خار و نه گَزَنه
که رُز سفيد ميکارم.
آرزومندم دنيا را از دروازه طبيعي اش ترک کنم
با مرکبي پوشيده از برگهاي سبز
نه آنکه در تاريکي بگذارندم
همچون خائنان.
من زيبايم
و همچون زيبايان ، رو به سوي آفتاب خواهم مُرد
#خوزه_مارتی↪️↪️🎵:
#Up_Close🎼:
#Ottmar_Liebert⤵️⤵️@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂