قدم زدن روی سطرهای یک رمان جهانی:
📚 «
کلبه عمو تام»
نوشته:
#هریت_بیچر_استو🍂 شروع کتاب:
"طرفهای عصر یک روزسرد بهمنماه، در اتاق غذاخوری مجلل و مرفه خانهای واقع در شهر پ... از استان "کنتاکی" دو نفر مرد "جنتلمن" پشت میزی نشسته بودند.
نزدیک آنها مستخدمی دیده نمیشد. صندلیها را خیلی به هم نزدیک کرده بودند و به نظر میرسید که این دو جنتلمن راجع به مسأله مهمی صحبت میکنند و بحت آنها خیلی شور و هیجان دارد.
اگر تا اینجا کلمه جنتلمن را به کار بردیم، تنها برای رعایت ادب و نزاکت بود. زیرا اگر یکی از این دو مرد را به دقت مورد توجه قرار میدادیم بههیچوجه او را شایسته این لقب نمیدیدیم.
این مرد کوتاهقد و چاق بود. چهرهاش خطوط متعارف و خشنی داشت. از روش وقیح و پرمدعای او پیدا بود که مردی است تهی و بیمایه که میخواهد هرطور شده راهی بیابد و خودش را در اجتماع جا کند.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂در صفحات بعد:
«مذهب! از مذهبی صحبت میکنی که در کلیسا به شما تعلیم میدهند! در آنجا اعتقادات مذهبی خم میشود، تا میشود، نرم میشود، بالا میرود، پایین میآید تا بتواند از هوسهای یک طبقه مغرور و خودخواه اجتماع دنباله روی کند!
این است مذهب شما! و این مذهب از وجدان شیطانی و کور من به مراتب نادرست تر و نابیناتر و بی خردتر است!»
🍂تک جملهها:
حالا از آن من است. این تنها زمانی است که یقین دارم هرچه بخواهم می توانم طی آن انجام دهم!
دوست داشتن...!
دنیا فقط همین یک لذت را دارد
#کلبه_عمو_تام@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂