🍂#معرفی_کتاب📕 #میخائیل_و_مارگریتامیخائیل بولگاکف رو که میشناسین؟ نویسنده سرشناس روسی که شاهکارش کتاب «مرشد
و مارگریتا»ست. بولگاکف سیزده سال آخر عمرش رو صرف نوشتن «مرشد
و مارگریتا» کرد. هیچکس از وجود این رمان جز همسرش
و چند دوست نزدیکش خبری نداشتن. تا اینکه سالها بعد از مرگ نویسنده، رمان سرانجام (البته با چاشنی سانسور) منتشر میشه. همین کتاب میشه یکی از شاهکارهای روسیه
و جهان. طوری که دربارهی «مرشد
و مارگریتا» کتابها
و مقالههای زیادی نوشته شده.
حالا جولی لکسترام هایمز نویسنده آمریکایی، بولگاکف
و کتابش رو دستمایه «
میخائیل و مارگریتا» کرده. به گفته نویسنده بعد از خوندن «مرشد
و مارگریتا»، نویسنده بیشتر جذب تاریخ پشت کتاب میشه: سانسوری که نویسنده از اون رنج میبرده، پنهان کردن کتاب توسط همسرش
و... همین موضوع باعث میشه نویسنده درباره بولگاکف
و حتی نویسندههای دوره استالین تحقیق بزرگی انجام بده.
قهرمان داستان «
میخائیل و مارگریتا» بولگاکفه
و تمام داستان تخیلی درباره زندگی
و نوشتن کتابشه. کتاب رو میتونم به دو بخش تقسیم کنم. یکی مثلث عشقی بولگاکف، یک مامور مخفی استالین
و زنی به نام "
مارگریتا" که بعد میشه انگیزه نوشتن رمانش.
و بخش دیگه مربوط به شغل بولگاکف
و نوشتن رمانش
و دوستان همکارش در اون دورهست. یعنی همزمان که درمورد این عشق صحبت شده، نویسنده پرترهای (که به نظر حاصل تحقیقاتشه) از روسیه
و ادبیاتش در زمان دیکتاتوری استالین میده.
بعد از خوندن این کتاب، غیر از ماجرای عشق داستان، قسمت دیگهش تاسفبرانگیز بود. تمام ماجراهای کتاب در سال 1933 اتفاق میافته اما الان در سال 2019 خیلی از کشورها مثل ما هنوز درگیر سانسور (توی هر زمینهای) هستن. به قول نویسنده سانسوری که نه فقط سانسور آشکاره، بلکه کاری کرده که همه دچار خودسانسوری بشن.
«یکی از چیزهایی که طی تحقیقم فهمیدم، این بود که شاعران دههی 1920، 30
و 40 غالباً دور هم جمع میشدند
و شعرهایشان را برای هم میخواندند
و پس از خواندن، آنها را در ظرفی نقرهای میسوزاندند
و حالا هیچکدام از آنها وجود ندارد.»/ بخشی از صحبتهای هایمز/ (ص462)
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#میخائیل_و_مارگریتا#جولی_لکسترام_هایمزبرگردان
#سودابه_قیصری#نشر_کوله_پشتیعنوان اصلی:
Mikhail and Margarita
نویسنده: Julie Lekstrom Himes