و عشق گریبان ما را گرفت،
درست همانطوری که قاتلی یکدفعه از کوچهای تاریک سر آدم هوار میشود،
هر دومان را تکان داد،
همان تکان رعد و برق؛
همان تکان برق تیغهٔ چاقو.
بعدها البته گفت که اینطور نبوده و ما از سالها پیش،
حتی بیآنکه یکدیگر را بشناسیم عاشق هم بودهایم و او در ظاهر مدتی با مرد دیگری زندگی میکرده و من هم با آن دخترک...
اسمش چه بود...
زندگی میکردم.
چنان صحبت میکردیم که انگار همین دیروز از هم جدا شدیم و سالها همدیگر را میشناسیم.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂"مرشد و مارگریتا"
#میخائیل_بولگاکف