#خصوصيات_اخلاقی_يعقوب_ليث ۱. ضديت با هوسرانی و تن آسائی
#يعقوب_ليث مانند همۀ قهرمانان جنگجوی تاريخ، هرگز اين فرصت را به لشكريانش نداد كه به آسايش و تن آسائی بپردازند. خود او نيز هرگز در فكر هوسرانی و تن آسائی برنيامد. او هرگز به سربازانش اجازه نمی داد در شهر پراكنده باشند و يا با مردم مناسباتی پيدا كنند. اصولاً فرصت آسودگی، آسايش و عيش و نوش برای آنان نمی گذاشت و همۀ سرداران سپاه خود را نيز چنين عادت داده بود. اگر كسی خلاف مي كرد، به سختی مجازات می شد. هنگامی كه دشمن او شكست می خورد، هيچ يك از لشكريانش زهره نداشت كه دست به غارت بزند. اين سختگيری و شدت، چنان سپاهيان او را منظم و مرتب كرده بود كه حملات برق آسای يعقوب كمتر منجر به شكست می شد. همه ی سپاهيان خود را برای جنگ آماده ساخته بودند و از هرگونه آلودگی مبرا بودند. يعقوب به خود نيز سختگيری می كرد. بيشتر بر قطعه حصيری می خفت و هميشه سپرش در كنارش بود و بر آن تكيه می داد. هرگاه كه می خواست بخوابد، همين سپر را بالش قرار می داد و بيشتر اوقات خفتان بر تن داشت.
۲. دوستی با درويشان و دشمنی با توانگران
از نظر اقتصادی، يعقوب به وضع عمومی مردم توجه داشت. رعايت حال طبقات ضعيف و پايين از خصوصيات بارز او بود. بزرگترين اقدامش در ابتدای كار اين بود كه طبقات متوسط و كشاورزان تهيدست سيستان را از ماليات معاف كرد و دستور داد
«اندر ولايت خويش، هر كه را كم از پانصد درم وسعت بودی، ازو خراج نستدی، و او را صدقه دادی.»
شايد اين اولين و حتی آخريت پادشاه ايرانی قبل از مشروطيت باشد كه از نظر تأمين آتيۀ مردم تهيدست، به ويژه آنان كه از پانصد درم كمتر درآمد داشته اند، اقدامی اساسی كرده باشد، يعنی صدقه ای داده باشد كه در حكم بيمه اجتماعی و نوعی كمك بازنشستگی است. روی كار آمدن يعقوب ليث،
#آغاز_تحول_اجتماعی بزرگی در
#سيستان و شهرهای بزرگ آن ديار بود. طبقات حاكم و ثروتمندان در سيستان از ميان رفتند و اموال آنان مصادره و به مردم بينوا داده شد. يعقوب علاوه بر اين كار با ايجاد تشكيلاتی منظم و دقيق، مردم اين نواحی را به متشكل شدن و همكاری های اجتماعی برانگيخت. يعقوب ليث برخلاف بسياری از فاتحان بزرگ جهان كه تمام عمر را در لشكركشی گذراندند، توفيق اصلاحات اجتماعی و نيز عمران و آبادی (نظير تقسيم آب هيرمند و ...) را يافت و در اين موارد نيز سربلند بيرون آمد.
۳. ارج نهادن بر شعر پارسی
مؤلف
#تاريخ_سيستان يعقوب ليث را بنيانگذار شعر پارسی می داند. در
#فتح_هرات ، شاعران در ستايش او به
#عربی شعر سرودند. او كه عربی نمی دانست به
#محمد_سگزی (سيستانی)
#پسر_صيف #دبير_خود كه اديب و شاعر بود، گفت: «چيزی كه من اندر نيابم چرا بايد گفت.» محمد پسر صيف در ستايش يعقوب، قصيده ای به زبان فارسی گفت. اين بيت شعر ازوست:
ای اميری كه اميران جهان خاص و عام بنده و چاكر و مولای و سگ بند و غلام
برای نخستين بار پس از استيلای عرب، در زمان يعقوب ليث به زبان پارسی شعر سروده شد.
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂