#شصت_ثانیه_با_کتاب #سلوک #محمود_دولت_آبادی با هر بار رخنه ی
#او در من، در سکوت عبوس من، پوست می افکندم و نو می شدم، و این بازی ابر و آفتاب
🌈 چه پر بود از همه ی عشوه های طبیعت
🌏 و طبع که خود معجزتی بود که طالع می شد،
و حقیقتی که دست کودکی مرا می گرفت و راه می برد به بلوغ فردایی دیگر که مجال معجزتی دیگر بود.
که بس
#او بود که سکوت من، سکوت پیرانه سر مرا، و خشم جوان آسای مرا، و اندوه به سالیان مانده در چشمان مرا می فهمید.
تنها
#او بود که می توانست، که حق یافته بود و من پنداشته بودم شایستگی آن دارد تا روح مرا عریان و بی شائبه بنگرد،
زیرا در نظر من بس او بود که ((خودم)) بود و آدمی هرگز روح خود را پنهان نمی دارد از نگاه خود، اگر
با #دل در ریا نباشد،
و آدمی مگر چند چشم محرم می شناسد تا بتواند خود را، روح خود را، بی پوشش و پرهیز در پرتو نگاهش بدارد؟
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂